پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : تشکلی که گفته می شود موسسه فرهنگی، مطبوعاتی است. هر چند موضوع این گفت و گو، به بهانه تجمع ماه گذشته انصار حزب الله تهران در اعتراض به یک فیلم و با استناد به «بند میم وصیت نامه حضرت امام(ره)» و شرایط اجرای آن بود، اما هنگامی متن دست نویس تکذیبیه محتشم برای گزارش یک خبرگزاری از فعالیت های انصار حزب الله را دیدیم، بحث فعالیت های انصار حزب الله نیز به میان آمد.
به نوشته خبر؛ به نظر می رسد یال و کوپال آن انصار حزب الله که روزگاری مدیران و رئیس دولت اصلاحات از خط و نشان های آن هراس داشتند، ریخته است ولی دبیرکل آن می گوید سکوت انصار حزب الله به خاطر وجود نداشتن سوژه است. امروز دیگر از آن جمع منسجم انصار حزب الله خبری نیست و تنها سه نفر از حلقه ای که این موسسه را به ثبت رساندند هنوز عضو موسسه هستند. با این وجود دبیری، سخنگویی و مدیرمسئولی نشریه انصار حزب الله یعنی یالثارات الحسین(ع) بر عهده یک نفر یعنی محتشم است.
گفت و گوی خبرآنلاین با عبدالحمید محتشم که در ساختمان انصار حزب الله انجام شد، در ادامه می آید:
آقای محتشم، چند وقتی بود خبری از انصارحزبالله نبود. دلیل اینکه فعالیتهای انصارحزبالله دیگر ظهور و بروز ندارد، چیست؟
چون سوژه نداشتیم. ملاحظه کنید زمانی ما مثلا درباره راهبرد دولت سازندگی و دولت اصلاحات بحث و مناقشه داشتیم.حداقل در دولت نهم و دهم در اصول اعلامی آنان مناقشه زیادی نداریم. اما بعدا زیگزاگهایی ایجاد کردند روی آنان بحث شد. طبعا بحثهای چالشی ما در دولتهای نهم و دهم کمتر بود.
درباره همان زیگزاگهایی که شما به آن اشاره دارید شاهد بودیم انصارحزبالله واکنش جدی نشان نداد. این عدم جدیت نشانه چه بود؟ آیا زیگزاگهای دولت نهم و دهم از نظر انصارحزبالله قابل چشم پوشی بود؟
بستگی به شدت آن دارد. زمانی است که شدت انحراف در حدی است که منجر به تغییر هویت دولت میشود. در اینجا چون دولت به دولتی تبدیل میشود که کاملا خلاف شان جمهوری اسلامی ایران و اصول شناخته شده قانون اساسی است، وضعیت فرق خواهد کرد. برخی اوقات انحراف جدی نیست؛ چرا که نوعا شاهد بودیم تا دولت دچار انحرافی شد از همه جا تذکر رسید و دولت مجبور شد خود را جمع و جور کند. درباره دولت احمدی نژاد نیز این موضوع صادق بود. چندین مورد وجود داشت که بلافاصله بعد از تذکرات، دولت خود را جمع و جور کرد. بنابراین کشمکشها طی این دولت آنچنان طولانی نشد تا به رودررویی و امثالهم کشیده شود.
از جمله مواردی که اصولگرایان انتقاد زیادی به آقای احمدی نژاد داشتند، همان حادثه 11 روز خانه نشینی ایشان بود. با وجود اینکه سیل انتقادات به ایشان وارد شد و حتی 11 روز هم به طول انجامید، ولی از اعتراض انصارحزبالله خبری نشد.
به همین باز میگردد که بالاخره این موضوع حل شد. اما مثلا رئیس دولت اصلاحات یا رئیس دولت سازندگی یک سری خط و مشیهایی اعلام میکردند که با مواضع اصلی نظام تعارض دائم و ثابت داشت. آنجا تکالیف معلوم بود. اما زمانی است مثل موردی که اشاره کردید خود مسببین، آن را جمع میکنند و بر آن اصرار نمیکنند تا تکلیف شود و دیگران از جمله انصارحزبالله حضور پیدا کنند.
اما برخی میگویند چون انصارحزبالله جزء گروههای حامی آقای احمدی نژاد در انتخابات سال 84 بودند، نسبت به خطاهای این دولت سکوت کرد.
خیر! این طور نیست. همان طور که اشاره کردم دلیل رفتار انصارحزبالله در دولت فعلی به خاطر آن بود که دامنه انحرافات در حدی نبود که رودر رویی و عکسالعملهایی که در دوره سازندگی و اصلاحات ایجاب میکرد، ضرورت پیدا کند. ولی این طور هم نبوده مقابل رفتارهای اشتباه دولت سکوت کرده باشیم. چرا که حداقل از نظر رسانهای مرتب رفتارهای دولت را نقد کردهایم. اما اینکه گره کوری در دولت ایجاد شود که لازم باشد با دندان بازش کرد، به وجود نیامد.
یعنی در دوره اصلاحات پشت سر هم گره کور ایجاد میشد؟
بله. در دوره اصلاحات گرههای کوری ایجاد میشد که ناگزیر باید با دندان بازش میکردیم.
آن زمان انصارحزبالله حتی به سفرهای آقای خاتمی اعتراض میکرد، آیا این سفرها گره کور بود؟
بله، رئیس دولت اصلاحات یک سری سیاستهای لیبرالی را اعلام کرده و به آن پایبند بوده و عمل میکرد. این دیدگاه مرتب تنش آفرین است. اما در دولت احمدینژاد شاهد بودیم دولت در ریل اصلی بود ولی گاهی به چپ و راست منحرف میشد که با تذکر رفع میشد. مثلا در داستان اخیر دادن مجوز به این فیلم از سوی وزارت ارشاد شاهدیم با تذکراتی که داده شد، این مناقشه جمع شد. مثلا دادسرا عکس العمل نشان داد. خود وزارت ارشاد و سازنده فیلم قبول کرد که فیلم انحرافاتی داشته و اعلام کردند در شهرهای مذهبی اکران نمیشود. تا آنجا که ما مطلع هستیم در 8 شهر یا با اعتراض ائمه جمعه، متدینین و امت حزبالله یا با تصمیم خودشان به خاطر فراهم نبودن فضا این فیلم اکران نشد. یعنی بالاخره داستان این فیلم کذایی در حال جمع شدن است؛ ولو به شکل ناقص. به عبارت دیگر زمینه منازعه و مشاجره جمع میشود. اما در دوره مثلا وزارت مهاجرانی به خاطر آنکه یک تز لیبرالی داشت بر این موارد اصرار داشت. بنابراین کشمکشها در دوره او عمیق تر بود. اما اینجا کشمکشها در مراحل ابتدایی متوقف میشود.
شما اشاره کردید در هفته نامه یالثارات دولت را نقد کردید. با توجه به اینکه در بدو کار، انصارحزبالله یکی از مدافعان سر سخت آقای احمدی نژاد بود، خواستم بدانم از چه زمان متوجه شدید او چهره ای که مد نظر شما بود، نیست؟
از زمانی که عملکردها و برخی موضع گیریهای دولت احمدی نژاد برخلاف مواضع اولیه اش بود که در انتخابات اعلام شد، انصارحزبالله دولت را نقد کرد. شاید اولین انحرافی که در دولت رخ داد، اظهارات آقای احمدی نژاد درباره ورود زنان به ورزشگاهها بود. این اظهارات با انتظاری که از ایشان میرفت و با خط و مشیای که در انتخابات سال 84 اعلام کرده بود کاملا در تعارض بود. آنجا اقتضا میکرد که انصارحزبالله واکنش نشان دهد و اولین انتقاد ما به دولت احمدی نژاد شکل گرفت. البته نه فقط انصارحزبالله موضع گرفت بلکه برخی از علمای قم به صورت خصوصی و علنی به دولت تذکر دادند. تقریبا از آنجا انتقاد امت حزبالله از دولت احمدی نژاد شروع شد.
آن زمان که آقای احمدی نژاد بر خلاف انتظار شما از آزادی ورود زنان به ورزشگاهها سخن گفت، بین اعضای شما این بحث نشد که نباید از او حمایت میکردید؟
خیر. در انتخابات سال 84 در مقایسه با چهرههایی که نامزد بودند آقای احمدی نژاد خیرالموجودین بود؛ البته نه شخص احمدی نژاد بلکه به خاطر گفتمان و ایده ای که مطرح کرد. شعارهای احمدی نژاد برگرفته از شعارهای انقلاب بود.
یعنی اگر فرد دیگری در انتخابات شعارهای ایشان را بیان میکرد، شما از او حمایت میکردید؟
بله. حمایت ما هیچ گاه از فرد نیست.
درباره انفعال انصارحزبالله در دولت احمدی نژاد یک نظر دیگر هم وجود دارد و آن اینکه این گروه، انسجامی که در دولت اصلاحات و سازندگی داشت را از دست داده است و اگر اعلام تجمع میکرد کمتر کسی به آن توجه داشت. آیا این مسائل هم در سکوت انصارحزبالله موثر بود.
قبلا نیز اشاره کردم؛ انحرافاتی که در دولت مشاهده میشد به حد ضرورت نمیرسید تا بخواهیم تجمع یا اعتراضی داشته باشیم. چرا که راهپیمایی و تجمع نوعی عرض اندام و نوعی تقابل است. در دولت احمدی نژاد بسیاری از موارد به تقابل کشیده نمیشد. یعنی عمق مطلب در حدی نبود که یک تقابل کامل را ایجاب کند.
یکی از شعارهای اصلی آقای احمدی نژاد عدالت بود. الان که در آستانه پایان عمر دولت ایشان هستیم، تحلیل شما درباره میزان تحقق این شعار چیست؟
به لحاظ نظری، شعار عدالت آقای احمدی نژاد بسیار قابل توجه و حمایت بود. در عمل نیز تا مقاطعی خوب پیش رفت ولی متاسفانه یک سری روحیات در راس دولت وجود داشت که کار کارشناسی و جمعی را برنمیتابید. به قول آقای احمدی نژاد، ایشان به تمرکز تصمیمگیری اعتقاد داشتند؛ اخیرا هم در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام پیشنهاد دادند که در مسائل اقتصادی کشور تمرکز تصمیم گیری وجود داشته باشد. هر چند این تمرکز تصمیم گیری موضوع معقولی به نظر میآید ولی در برخی مواقع منجر به استبداد رای شد. به همین میزان در تحقق شعارهای آقای احمدی نژاد مشکل ایجاد شد.
همچنین در بحث هدفمند کردن یارانهها که بسیار مهم و اساسی است و حتی روسای دولت اصلاحات و سازندگی نیز بر آن اذعان داشته و گفتند ما نتوانستیم این برنامه را اجرایی کنیم، در عمل دیدیم دولت نتوانست جامعیت این طرح را پیش ببرد. به عنوان نمونه دولت معتقد بود که ابتدا یارانه اشخاص پرداخت شود ولی یارانه بخش تولید پرداخت نشد. هر چند این اشکال رفع شده است ولی هنوز پرداخت یارانه بخش تولید همچنان در ابهام است. به هر حال انصارحزبالله به هر میزان که دولت انحراف داشت، به همان میزان نقد کرده و با سیاستهای دولت مخالفت کرده است. اما روی همرفته هر چند دولت گاهی اوقات انحرافاتی داشته است ولی نسبت به دوره اصلاحات هنوز آن چنان شور نشده است.
چرا برخی اعضای انصارحزبالله از تفکر اولیه شان دست برداشته و از این گروه جدا شدند. چقدر این جداییها در انفعال انصارحزبالله نقش داشت؟
بالاخره تشکلی که 20 سال فعالیت داشته باشد ناگزیر تغییر و تحولاتی نیز میبیند. در این بیست سال اتفاقات مختلفی میتواند رخ دهد. ممکن است عضوی از دنیا برود، یا اینکه دچار بیماری شده و از همراهی گروه باز بماند. بیست سال زمان طولانی است. سایر تشکلها نیز همین وضعیت را دارند. در طی سالها عده جدیدی وارد شده و قدیمی ترها تشکیلات را ترک میکنند. انصارحزبالله نیز از این قاعده استثنا نیست. برخی به تشکیلات ما اضافه و برخی به دلایل مختلف جدا شدند.
آیا انصارحزبالله در دوره فعلی هم پایگاه اجتماعی دارد؟
البته معمولا عنوان پایگاه اجتماعی برای احزاب به کار برده میشود. انصارحزبالله به آن صورت سازوکار حزبی نداشت تا بتواند به صورت مرتب پایگاه اجتماعی خودش را ارزیابی کند. البته نیازی هم به این کار نبود. انصارحزبالله هر چند جمع مشخصی است اما هیچ گاه از متن مردم جدا نبوده است. به همین خاطر استقلال زیادی در خود نمیدیدیم تا بیاییم بسنجیم که آیا در دید مردم افت کردیم یا ارتقاء یافته ایم.
به نظر میرسد شما تنها عضو باقی مانده از حلقه اولیه انصارحزبالله هستید؟
خیر. از آن جمع هشت نفره اولیه به غیر من، دو نفر دیگر هستند.
جمع اولیه انصارحزبالله هشت نفر بودند؟
کسانی که در ثبت انصارحزبالله حضور داشتند، هشت نفر بودند.
یعنی انصارحزبالله به عنوان یک تشکیلات رسمی در وزارت کشور ثبت شده است؟
خیر. انصارحزبالله یک موسسه فرهنگی است که در وزارت ارشاد ثبت شده است.
در چه سالی موسسه انصارحزبالله ثبت شد؟
سال 72.
این هشت نفر چه کسانی بودند؟
تقریبا شما میشناسید. برخی از آنان افراد با نام و نشانی بودند و برخی گمنام. من یکی از آن هشت نفر هستم.
پس از آنکه موسسه فرهنگی انصارحزبالله به ثبت رسید، مخارج آن از چه راهی تامین میشد؟
ما مخارج زیادی نداریم؛ بخشی از انصارحزبالله در شهرستانها هستند که از ما مستقلند.
یعنی به دنبال تاسیس انصارحزبالله در تهران، در استانهای مختلف نیز آن را توسعه دادید؟
در برخی از استانها همزمان با تهران، انصارحزبالله تشکیل شد که بعدها بین ما یک هماهنگی و همراهی ایجاد شد. البته در برخی از استانها خود ما موسس انصارحزبالله بودیم. بسیاری از مراکز انصارحزبالله در استانها در مساجد بوده و هزینه چندانی ندارند.
در تهران چطور؟ به هر حال نشریه و تجمع داشتید که هزینه داشت. یا ساختمانی که در آن انصارحزبالله مستقر بود مخارجی داشت.
در خصوص نشریه که باید اشاره کنم زمانی ما به 120 هزار تیراژ نیز رسیده بودیم که هزینههای ما را تامین میکرد. وقتی به صورت متمرکز پولی به دست بیاید میتواند مجموعه را اداره کند. عمدتا تامین مخارج ما از این طریق صورت گرفته است.
یعنی از جایی کمک مالی به شما نمیشد؟
خیر.عمده ترین هزینههای ما در مرکز نشریه بود که وزارت ارشاد موظف بود به ما هم کمک کند. البته کمکهای وزارت ارشاد هم متفاوت بود. برخی اوقات مانند دولت فعلی به شدت کمک را محدود کرده است. حق یارانه کاغذی که به ما میدهد کمتر از دیگران است.
یعنی در دولت اصلاحات کمک وزارت ارشاد به انصارحزبالله بیشتر بود؟
بله. دولت اصلاحات در این زمینه بهتر از دولت احمدی نژاد بود. البته آن زمان ما کاغذ را با قیمت نازلی از خود ارشاد یا نهادهای زیر مجموعه آن میخریدیم. اما الان باید از بازار آزاد تهیه کنیم و یارانه آن را از دولت دریافت کنیم. البته دولت یارانه ای را که مصوب کرده است به ما بپردازد، به یک سوم کاهش داده است.
الان همان یارانه یک سوم به یالثارات تعلق میگیرد؟
یک سوم را میدهند ولی قدرت خرید ما به یک نهم کاهش یافته است، چرا که از یک طرف قیمت کاغذ سه برابر شده است و یارانه ای که ارشاد به ما میدهد یک نهم است و ما باید هشت نهم مبلغ کاغذ نشریه را بپردازیم.
به عبارت دیگر الان مخارج نشریه از جیب اعضای انصارحزبالله تامین میشود؟
طبعا همین طور است. البته مقداری از گذشته سپرده ذخیره کرده بودیم. میدانید که زمانی وضع ما خیلی خوب بود. 120 هزار تیراژ نشریه آورده خوبی محسوب میشد.
آیا موسسه انصارحزبالله فعالیت اقتصادی هم دارد؟
خیر.
هزینه مکان شما از کجا تامین شده است. ساختمانی که الان در آن حضور دارید ساختمان اولیه موسسه است؟
خیر. در ابتدا ما در داخل ساختمان بسیج دانشگاه تهران مستقر بودیم. آن زمان نشریه ای که داشتیم در حد ماهنامه بود. مثلا صفحه بندی و چاپ آن به صورت دستی انجام میشد. بعد از دانشگاه تهران در خیابان فخررازی جایی را اجاره کرده و آنجا مستقر شدیم. بعد از فخر رازی به اینجا نقل مکان کردیم.
ساختمانی که هم اکنون در آن مستقرید خریده شده است؟
این ساختمان اجاره به شرط تملیک است. یعنی بانک مالک اینجا است و اقساطی که ما به بانک میدهیم هم به خاطر استهلاک اصل خرید اینجاست و هم بابت اجاره است.
الان اعضای شورای مرکزی چند نفر هستند؟
هفت نفر هستند.
آقای اشک تلخ نیز عضو شورای مرکزی شما است؟
بله. البته ایشان زمانی که عضو انصارحزبالله شد ساکن تهران بودند ولی الان بین تهران و شهرستان رفت و آمد میکنند.
اعضای شورای مرکزی را نام میبرید که چه کسانی هستند؟
نوعا خودتان میدانید و ضرورتی ندارد دوباره بیان کنم.
به خاطر آن پرسیدم که در فضای مجازی افراد متفاوتی به عنوان انصارحزبالله بیان شده است؟
همین قدر بگویم که چند نفری رفتهاند و چند نفر جدید آمدهاند.
در برخی از سایتها، از شما به فامیلی عبداللهی نیز یاد شده است. آیا نام مستعار تان عبداللهی است؟
عبداللهی مربوط به دوره ای است که در کردستان بودیم. چون به لحاظ امنیتی شرایط خاصی حاکم بود، معمولا اسامی افراد متفاوت بود. حتی برخی از بچههای جنگ مرا با این نام میشناسند.
اخیرا انصارحزبالله تجمعی علیه اکران یک فیلم برگزار کرد. انصارحزبالله در بیانیه ای که صادر کرد اقدام خود را مستند به بند میم وصیتنامه حضرت امام(ره) کرد و این باعث شکل گیری مباحث بسیاری در این زمینه شد. سوالم این است که چه زمان اجرای بند میم وصیت نامه حضرت امام(ره) ضرورت پیدا میکند؟
حضرت امام خمینی(ره) در فرازی از بند میم وصیتنامه خود ضمن بیان وظایف امت حزبالله، شرایط آن را نیز بیان کردند. در وصیتنامه امام میخوانیم:
«اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیسجمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است. و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است. و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول میباشند.
و مردم و جوانان حزباللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد.»
چه شرایطی را برای اجرای این فراز وصیتنامه امام(ره) استنباط میکنید؟
امام(ره) در این فراز به صورت صریح بیان کرده است که مردم و جوانان حزبالله به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند خودشان مکلف به جلوگیری هستند. یعنی زمانی که ما مراجعه کردیم و مسئولین عکس العمل نشان ندادند.
منظورم این بود چه کسی تشخیص میدهد که این فیلم، کتاب، مقاله یا سخنرانی خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور است؟
در این جا بحث کارشناسی و ریز بینیهای کارشناسی مطرح نیست. نه تنها در این وصیت نامه بلکه در شرع ما بسیاری از اوقات تشخیص منکر یا معروف بر عهده عرف گذاشته میشود. یعنی عرف در دستورات شرعی نوعی حجیت دارد. بنابراین اگر لازم بود یک مرجع یا فرد خاصی تشخیص دهد که این مورد خلاف اسلام و عفت عمومی است یا خیر، امام(ره) به آن اشاره میکردند. اینجا تکلیف عام و متوجه همه مردم است.
اما برخی معتقدند چون دولت، مجلس و قوه قضائیه ما اصولگرا است، شرایط بند میم احراز نمیشود؟
در حادثه فیلم کذایی اخیر این بحث مطرح نیست که امت حزبالله از دولت، مجلس یا قوه قضائیه کاملا قطع امید کرده و خودش به عنوان نیروی ثالث راسا وارد عمل شده و دست به تجمع زدند. انصارحزبالله فقط در بخشهایی از این حادثه وارد شده است. اگر این طور نبود باید تقابل آشکار میکردیم. زمانی رویارویی مطرح است و افراد معترض با نیروهای پلیس درگیر میشوند که در قضیه اخیر وارد آن نشده ایم. در بخشی نیز که وارد شدیم، مورد رضایت چهرههای مجلس هم هست. مثلا در حادثه اخیر برخی نمایندگان از اعتراض ما حمایت کرده و گفتند که این اعتراض را علنی کنید. این را برخی نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس به ما گفتند. البته نمایندگان مجلس سخنی از بند میم وصیتنامه امام(ره) نگفتهاند؛ ولی گفتند که امت حزبالله حق اعتراض دارند. این در حالی است که دامنه کار انصارحزبالله در حادثه فیلم کذایی اخیر یک تجمع ساده بود و اگر میخواستیم بند میم وصیت نامه امام(ره) را کاملا اجرایی کنیم، به تقابل کشیده میشد.
بحث دیگری که همیشه مطرح است این که آیا تجمعات انصارحزبالله مجوز از نهادهای ذیربط دارد؟
این سوال در آخرین نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه مطرح شده است. ایشان پاسخ داده بودند که یک سری تجمعات و تظاهرات مخلّ نظم است که نیازمند مجوز است. این تجمعات عموما باعث مزاحمت برای دیگران است. عده ای دیگر هم هستند که نقدی دارند و برای بیان این نقد تجمع میکنند که به زعم دادستان کل کشور این مورد محل بحث است. یعنی از نظر دادستان کل کشور تجمعات ما نهی ندارد. به هر حال این مواد قانونی را باید از متولی آن بپرسید.
در تجمع ها معمولا درگیریهای لفظی بین دو گروه مخالف و موافق به وجود می آید. اگر این درگیری لفظی به درگیری فیزیکی میانجامید و منجر به حادثه ای میشد، چه کسی مسئولیت آن را قبول میکرد؟ آیا انصارحزبالله که این تجمع به درخواست او برگزار شد، مسئولیت تبعات این تجمع را بر عهده میگیرد؟
اولا دوستان ما به وزارت کشور و استانداری مراجعه کردند. به ما گفتند سه هفته بعد بیایید تا درخواست شما را بررسی کنیم. معمولا مجوز هم نمیدهند. یعنی ما در اینجا به در بسته میخوریم. در حالی که وصیت نامه حضرت امام(ره) در را همیشه باز میگذارد. به عبارت دیگر ما نباید هیچگاه به بن بست برسیم. اساسا جوامع انقلابی این گونهاند و نباید بن بست داشته باشند.
منظورم این است که شما تمام جوانب و تبعات این کار را در نظر میگیرید؟
ما به مراجع ذیربط مراجعه کردیم ولی مجوز ندادند. البته بین خود ما که منتقد اکران این فیلم بودیم که برخوردی ایجاد نمیشد. اما مسئولیت کسانی که به عنوان مخالفان ما تجمع میکنند، بر عهده خودشان است. چرا که آنان هستند که زمینه تقابل را فراهم میکنند.
اما به نظر میرسد این موضوع باعث هرج و مرج میشود؟
برای روشن شدن موضوع من مثالی را مطرح میکنم. در برخی از کشورها حتی ممکن است خود پلیس نیز روی یک مسئله صنفی معترض شده و تجمع کنند. در این صورت نمیتوان به پلیس که با همان لباس پلیس تجمع کردهاند، بگوییم اینها آمدهاند تا اغتشاش کنند. نیروهای حزباللهی طی سی سال گذشته به عنوان حافظان نظم و افرادی که مانع اغتشاشات میشدند، شناخته شدهاند؛ چطور میتوان به اینها عنوان اغتشاشگر داد. منظورم این است که با توجه به سوابق انصارحزبالله نمیتوان این گروه و تجمعات او را با هر گروه دیگری مقایسه کرد. یعنی حتی شاید به خاطر همین مسئله دادستان کل کشور بین دو نوع تجمعات تفکیک قائل شدند. بالاخره کشور حاکمیت و دستگاه قضایی دارد و ناظر هستند که چه گروهی از حد خارج میشود تا مانع آن شوند.
گاهی اوقات درباره تجمعات اعتراضی این شائبهای ایجاد میشود که ساختگی بوده و مثلا تبلیغی برای فیلم هستند. در گذشته درباره اعتراضهایی که به برخی فیلمها شد این شائبه مطرح شد.
اساسا در کنار هر حرکت اصولی مخالفین یک سری حرکتهای بدلی ایجاد میکنند تا آن حرکت اصیل را مخدوش کنند. ممکن است چنین اتفاقی نیز بیفتد، ولی اطلاع موثقی ندارم که چنین اقدامی صورت گرفته باشد.
به عنوان جمع بندی میخواهم بدانم چطور میشود هم بند میم وصیت نامه امام را اجرا کرد و هم مانع فرصت طلبی برخی گروهها از این موضوع شد؟
به هر حال کارویژه دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و دستگاه قضایی در کشور همین است. این دستگاهها به خوبی متوجه تیپ و هویت افراد تجمع کننده هستند یعنی این طور نیست که هر گروهی بخواهد فرصت طلبی کرده و وارد صحنه شود.