پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اميرمحبيان
به بررسي صحبتهاي اخير رييس جمهور در خصوص معيارهاي گزينش و برنامه هاي
دولت در انتخابات آينده پرداخته است. متن اين مصاحبه در ادامه آمده
است؛احمدي نژاد از ابتدا هم به عُرضه اصولگرايان باور نداشت.
به
گزارش بهار، احمدينژاد در پي ايجاد تصويري خاص از خود است که معتقد است
براي مردم ايران در طول تاريخ بهويژه الان جاذب است و آن تصوير فردي با
ارادهاي قوي است که در مقابل هيچکس سر فرود نميآورد. بر اين اساس او
تصوير انقلابي توده گرا ي شورشگر عليه قدرتهاي مستقر را که
پيشبينيناپذير است و همه مرزها را در هم ميريزد، براي خود ميپسندد. او
همه را عصباني خواهد کرد و اين را ملاک حقانيت خود خواهد گرفت.
اميرمحبيان
به بررسي صحبتهاي اخير رييس جمهور در خصوص معيارهاي گزينش و برنامه هاي
دولت در انتخابات آينده پرداخته است. متن اين مصاحبه در ادامه آمده
است؛احمدي نژاد از ابتدا هم به عُرضه اصولگرايان باور نداشت.
محمود
احمدينژاد و برخي افراد حلقه نخست اطراف او از چهرههاي باسابقه حضور در
حلقههاي گزينش بودهاند. مشايي، ثمره، رحيمي و... به نظرتان چه شده که
رييس دولت اساس کار گزينش را زير سوال ميبرد؟
در
اين مورد از دو منظر ميتوان نگريست؛ نخست مفهوم گزينش و هدف از تاسيس اين
نهاد است که اساسا گزينش در راستاي مريتوکراسي يا شايستهسالاري در همه
نظامها به انحاء مختلف بهکار گرفته ميشود تا فرد مناسب در محل مناسب
مشغول بهکار شود؛ ولي در کشور ما هدف ديگري هم از آغاز شکلگيري اين نهاد
مورد نظر بوده است و اين امر به شرايط آغاز انقلاب برميگردد و آن اين بود
که از نفوذ عناصر مخل به سيستم و جريانات تروريستي جلوگيري شود. طبعا مدل
شکلگيري و نحوه سوالها بيشتر صبغه سياسي و امنيتي دارد تا فني، لذا شايد
حرف احمدينژاد در اين مورد که شرايط تا حدود زيادي فرق کرده و مدل بايد
تغيير يافته و بهروزرساني شود قابل قبول است. ولي منظر ديگر آن است که
حرکت احمدينژاد را اقدامي سياسي ديده و چون روزنامه کيهان در کنار مجوز
استخدام ۱۵۰۰ نفر آقاي بقايي ديده و پروژه تلقي کنيم. هرچند اين منظر هم
دور از ذهن نيست ولي ترجيح ميدهم در مورد رييسجمهور کشور از موضع
توطئهگري نگاه نکنم.
اظهارات احمدينژاد آن هم در اين فضا به نظر شما يک مقدار عجيب نيست؟
در
اين فضا همه چيز عجيب است؛ چه رسد به اقدامات آقاي احمدينژاد که از آغاز
چون عرف موجود و قالب را در هم ميريخت همه اقداماتش براي افرادي عجيب بود.
طي
اين سالها شاهد آن بوديم که اخراج قابل توجه اساتيد از دانشگاهها به
دلايل اعتقادي، سياسي و حتي خودداري از ثبتنام دانشجويان ستارهدار در
مقاطع تحصيلي بالاتر بوده است که موجي از اعتراضها را ايجاد کرد.
آيا در جهانبيني احمدينژاد نسبت به اين مسائل تغييري حاصل شده است؟
خصلت
پست رياستجمهوري و همه پستهاي استرتژيک آن است که تاحدود زيادي نگاه
افراد را از تنگنظري خارج ميکند. در اين ترديدي نيست که جهانبيني
احمدينژاد تغيير کرده است ولي هرکس برحسب قضاوت خود آن را تغييري مثبت يا
منفي ميبيند.
برخی
معتقدند رفتار ماههاي اخير احمدينژاد بخشي از يک برنامه پيچيده
انتخاباتي است که ابعاد آن مشخص نيست اما هر روز برگي تازه از آن روي ميز
قرار ميگيرد. به نظر شما اگر رفتار احمدينژاد نشأت گرفته از يک منظومه
انتخاباتي باشد، طول و عرض و مختصات آن چگونه است؟
حدس ميزنم احمدينژاد احمدينژاد در
پي آن است که اولا اجازه ندهد مسير ايجاد شده پس از روي کار آمدنش از
منظر او به عقب برگردد، ثانيا قدرت دوباره در اختيار چهرههايي که او آنها
را نميپسندد چون هاشمي و قاليباف و لاريجانيها قرار نگيرد. ثالثا مسير
آينده را باز در حوزه اجرايي و حتي مديريت جهاني مطلوبش او تعيين کند. براي
انجام مورد اخير او در پي مهندسي انتخابات آتي رياستجمهوري است. او معتقد
است از ائتلاف ۲+۱ حداد بيرون ميآيد؛ از پايداريها هم نهايتا سراغ جليلي
يا فردي چون او ميروند؛ اصلاحطلبان هم يا مجوز ورود ميگيرند يا نه
نهايتا نيروهاي ضعيف يا فاقد راي خواهند آمد؛ لذا کانديداي احمدينژاد يا
مشايي است و مجوز تاييد گرفته است يا کسي مثل الهام. اين کانديداها
هيچکدام توانايي پيروزي در دور اول را ندارند لذا انتخابات به دور دوم
کشيده ميشود؛ احمدينژاد مطمئن است که يکي از دو کانديداي دور دوم
کانديداي او خواهد بود. از اين رو اگر کانديداي احمدينژاد يا يک اصولگرا
هر که باشد به دور دوم رود اصلاحطلبان از سر خيرخواهي يا بدجنسي ترجيح
ميدهند به کانديداي احمدينژاد راي دهند تا شکاف حاکميت را بيشتر کنند يا
شرکت نميکنند و در آن صورت تبليغات احمدينژاد در شهرستانها و يارانهها
و... کانديداي او را پيروز خواهد کرد. اگر احتمالا با کانديداي اصلاحطلب
به دور دوم رود که اصولگرايان با شرمندگي و از سر ناچاري مجبورند باز در
کشتي احمدينژاد قرار گيرند تا کشتي فتنه!
به عقيده شما آيا اين اظهارات درخصوص نحوه گزينشها تاثيري بر روند گزينشها در آينده خواهد داشت؟
به گمانم تاثير کوتاهمدت خير.
آيا
اعلام مخالفتهاي جدي با آنچه خط قرمز اصولگرايان و نهادهاي نظامي- امنيتي
است مانند نهادن لقب برادران قاچاقچي يا بيان اين نکته که مردم بعد از
انقلاب از اقتصاد حذف شدهاند، براي عصباني کردن جريان اصولگراست يا جلب
آراي مردم؟
بر
اين باورم که احمدينژاد از اول به توان و عرضه اصولگرايان باور نداشته
است؛ او آنها را توانمند در تخريب ولي ناتوان در سازندگي ميدانسته و
بالاترين سطح رايآوري را راي آقاي ناطق در سال ۷۶ ميداند. احمدينژاد در
پي ايجاد تصويري خاص از خود است که معتقد است براي مردم ايران در طول تاريخ
بهويژه الان جاذب است و آن تصوير فردي با ارادهاي قوي است که در مقابل
هيچکس سر فرود نميآورد. بر اين اساس او تصوير انقلابي توده گرا ي شورشگر
عليه قدرتهاي مستقر را که پيشبينيناپذير است و همه مرزها را در هم
ميريزد، براي خود ميپسندد. او همه را عصباني خواهد کرد و اين را ملاک
حقانيت خود خواهد گرفت زيرا برخلاف اصولگرايان که او يا مشايي را سر سلسله
انحراف ميدانند، خود را باني اصلاح انحرافي ميداند که از نظر او هاشمي و
کارگزاران در انقلاب پديد آوردهاند. البته اينها برداشتي است که ميتوان
از ذهنيت او داشت و لزوما به معناي آن نيست که احمدينژاد قطعا اينگونه
ميانديشد.
بازخورد
اين اظهارات را در افکار عمومي چگونه ارزيابي ميکنيد؟ آيا ادامه آن باعث
اقبال به احمدينژاد به رويش سبد آراي انتخاباتي گزينه او خواهد بود؟
اين
که فکر کنيم سيگنالهاي احمدينژاد در جامعه بدون بازتاب است، خامانديشي
است. احمدينژاد با ارتباط خوبي که با خواستهاي تودهها داشت؛ توانست
اصلاحطلبان نخبه گرا ولي دور از خواستهاي تودهها را شکست دهد. اما آيا
هنوز هم همان برداشت خالص از تودههاي مردم بهويژه طبقات محروم را دارد يا
خير نميدانم. ولي احمدينژاد را نميتوان دستکم گرفت.