تبلیغات انتخاباتی جزء لاینفک هر انتخابات است؛ تبلیغاتی که
گاهی صرفا بحث و گفتوگو است و بیان شعارها و اظهارنظرها و گاهی هم
جوسازی و دروغ پراکنی یا به بیان بهتر تخریب چهره رقیب. نظر خود را در این
رابطه بفرمایید.
طبعاً در ایام انتخابات آن هم هرچه مهمتر و
موثرتر باشد امکان بحث، گفتوگو ،اظهارنظر، جوسازی و فضاسازی و گاهی هم
دروغ، شایعهسازی و بعضاً سوءاستفاده از یک جمله در اظهارنظر برخی
مسئولین به وجود میآید.البته از نظر اخلاق اسلامی این مساله کاملاً رد شده
و هیچگاه به یک موضوع عادی در جامعه اسلامی تبدیل نخواهد شد.
باید به
این نکته توجه شود که طرح مسائل انتخاباتی و بحث و گفتوگو حتی نقد و
انتقاد به صورت مودبانه و براساس ا خلاق اسلامی در چارچوب قانون اساسی
مشکلی ندارد و این اتفاقات حتی به حضور پرشور و حداکثری مردم در صحنه
انتخابات کمک هم خواهد کرد.اما این جوسازیها و جوپراکنیها که به قصد
تخریب چهرهها و رقبای انتخاباتی صورت میگیرد از جانب همه مورد مذمت قرار
میگیرد.
طی روزهای اخیر از سوی برخی جریانات یا برخی
نامزدهای ریاست جمهوری شعارهایی مطرح شده است به نظر شما صرف عنوان یک
شعار برای مردم راهگشا است یا باید اهداف یک کاندیداها مورد توجه قرار
گیرد.
نکته حائز اهمیت برای کاندیداهای ریاست جمهوری این است
که رئیسجمهور باید گفتمان داشته باشد.گفتمان یعنی یک بحث اصولی و اساسی که
همواره امور و اهداف از آن سرچشمه بگیرد.
مثل «لاالهالاالله» که یک
گفتمان توحیدی است؛یا گفتمان امام راحل«نظام شاهنشاهی باید برود و نظام
حکومت اسلامی باید بیاید» که جنبه سلبی و ثبوتی در آن وجود دارد.
هر
رئیسجمهوری هم باید دارای چنین گفتمانی باشد؛ برخی مسائل مثل عدالت،
پیشرفت، آزادی، توسعه رفع بیکاری، افزایش تولید ملی و یا افزایش صادرات غیر
نفتی جنبه عمومی میان همه شعارهای انتخاباتی است.
چراکه این مسائل اصول و اهداف برنامهای نظام است؛ مسائلی که در برنامه توسعه از اول تا پنجم هم به آنها اشاره شده است.
به عنوان نمونه آقای هاشمی با شعار سازندگی به میدان آمد؛ چراکه در سالهای پس از جنگ هشت ساله کشور نیازمند بازسازی و سازندگی بود.
آقای
خاتمی نیز با شعار اصلاحات وارد عرصه انتخابات شد؛ اما معلوم شد که شعار
اصلاحات بیانگر همان مطالب لیبرالی و غرب زده است که باعث کنارهگیری مردم
از جریان اصلاحات شد.
آقای احمدینژاد هم عدالت و پیشرفت را محور شعارها و برنامههای خود قرار داده بود.
اما
باید توجه داشت که اولویت هر شعاری خواستههای مردمی است؛ البته هر نامزدی
باید شعاری داشته باشد تا براساس آن مردم پای صندوقهای رای بیایند و به
کاندیدای مورد نظر خود رای بدهند.
اما در این میان کسانی هم هستند که شعارهایی برای خود در نظرمیگیرند که جنبه شعارهای برای ورود به عرصه انتخابات ندارند.
در
این روزها شعار «مظلومتر از بهشتی و خدومتر از رجایی» از سوی برخی
جریانات شنیده میشود؛ مشخص است که این افراد برای رفع اتهام از چنین شعاری
استفاده کردهاند.
در واقع بنیصدری در طرف مقابل وجود ندارد که کسی از بهشتی مظلومتر باشد یا اصلا بیان چنین مسائلی درست نیست.
ظاهراً در کنار بحث گفتمان، شما به موضوع تیمی حرکت کردن هم اصرار دارید.
با
توجه به فضای کشور ما، پیشرفتهای ما، مشکلات کشور به ویژه مشکلات فراوان
مردم به خاطر عدم تدبیرها و به علت فردنگریها پدید آمده، به نظر بنده
میرسد که لازم است برای انتخابات آینده تیم باشد. رئیس جمهوری که از
مجموعه یک تیم برخاسته باشد و انتخابش در میان تیم هم براساس نظرسنجی از
مردم باشد.
یعنی از منظر شما این مدل 2+1 که مطرح شده است باید توسعه یابد؟
این
رویکرد هم نشان دهنده احساس ضرورت برای تیمی حرکت کردن است. اما این را
بیشتر سیاسی میدانم که شاید برخی چون معتقدند رای ندارند در قدرت
شرکتکنند و برخی هم براساس نیت خیر. منظور من این نیست و معتقدم کسانی که
شائبه قدرت در آنها وجود ندارد و به دنبال تکلیف شرعی هستند با هم جمع شوند
و بر اساس تعهد جمعی مشکلات را از سر راه کشور بردارند و تدابیر را با
خردجمعی انجام دهند و تدبیر خویش را بر اساس نظرات انسانهای متعهد همراه
کند. این مدل در کشور جواب خواهد داد.