دکتر حسین موسویان در بخش دوم گفت و گو با «انتخاب» به بررسی روابط ایران و آمریکا پرداخته است.
وی
می گوید: لابی ایران در آمریکا بسیار بسیار ضعیف و در حد نزدیک به صفر
است. در حالیکه لابی اسرائیل و اعراب به طور وحشتناکی فعال است.
موسویان در این زمینه معتقد است باید ایران در این زمینه چاره اندیشی کند.
متن کامل بخش دوم و پایانی سرویس سیاسی «انتخاب» با دکتر حسین موسویان در پی می آید:
انتخاب: فرجام مناقشه هسته ای ایران را چگونه می بینید؟ آیا تصور می کنید ایران و
آمریکا مستقیماً ، پای میز مذاکره رفته و مستقیماً با یکدیگر گفت و گو می
کنند؟ آیا بن بست ایجاد شده در مورد فعالیت های هسته ای ایران، برطرف خواهد
شد یا دو طرف وارد یک جنگ تمام عیار خواهند شد؟مسئله هسته
ای ایران یک مسئله سیاسی است و نه حقوقی و فنی. مخاصمات آمریکا و ایران هم
نقشی اساسی در ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و اعمال تحریم
های اقتصادی داشته است . مشکل ایران و آمریکا هم به مسئله هسته ای محدود
نمی شود. تهران و واشنگتن دارای تضادهای مهم و جدی و در عین حال منافع
مشترک اساسی و مهم هستند. عاری سازی خاورمیانه از سلاح های کشتارجمعی از
موارد کلان سیاسی و امنیتی بین المللی است که هر دو کشور علاقمند به تحقق
آن هستند. ثبات در افغانستان و عراق از مواردی است که هر دو کشور در آن
منافع مشترک دارند. مقابله با قاچاق موارد مخدر و جنایات سازمان یافته هم
از جمله منافع مشترک است . امنیت تردد دریایی و مقابله با دزدی دریایی از
دیگر موارد است، حتی تامین امنیت انرژی به نفع هر دو کشور ارزیابی می شود.
پیغام های اخیر
آمریکا به ایران مبنی بر آمادگی برای مذاکره را چطور ارزیابی می کنید؟ برخی
معتقدند این اقدامات از سوی آمریکا هدفدار است . آمریکا می خواهد از این
راه، به افکار عمومی جهان و ایران القا کند که ایران پای میز مذاکره نمی
آید و درواقع مشکل اصلی، ایران است نه چیز دیگر.
درحالی که ایران
معتقد است از حق غنی سازی خود عقب نمی نشیند و از سوی دیگر ، آمریکا دراین
مورد نرمشی نشان نمی دهد و روز به روز دایره تحریم ها را شدیدتر می کند، چه
راهی را برای حل این معضل پیشنهاد می کنید؟
آمریکایی ها
در بخش فشار و تحریم و تشدید خصومت، دیپلماسی کارآمدی دارند اما در بخش
همکاری در زمینه ی منافع مشترک، بسیار ناکارآمد و ضعیف هستند. برای پیگیری
از تشدید خصومت، و تقابل نظامی، گفت و گوی مستقیم بین ایران و آمریکا
براساس احترام متقابل به منافع مشترک و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر
امری تعیین کننده خواهد بود.
مذاکرات
نباید محدود به مسئله هسته ای شود. مسئله هسته ای می تواند در غالب
مذاکرات ایران و 5 + 1 دنبال شود اما مذاکرات همزمان بین تهران و واشنگتن
در مورد یک بسته جامع شامل کلیه موارد مورد نظر دو طرف در زمینه های منطقه
ای و بین الملیی، راهیست که می تواند به کاهش تشنج و خصومت، رفع احتمال
تقابل نظامی، حل مسئله هسته ای و ارتقاء امنیت منطقه ای و بین المللی منجر
شود.
البته ناگفته نماند که تصمیم گیری نهایی در مورد مسئله آمریکا،
مقام معظم رهبری هستند . استنباط شخص من همین است که ایشان به این نتیجه
نرسیده اند که آمریکایی ها برای یک رابطه سالم براساس احترام متقابل به
منافع مشترک و عدم مداخله در مورد داخلی یکدیگر، آمادگی و یا از اجماع
داخلی برخوردارند. دغدغه ایشان ایشان این است که آمریکا همچنان برسیاست
دیرینه خود مبتنی بر "تغییر رژیم در ایران" پایبند است و لذا مذاکره فایده
ای ندارد. بنابراین واشنگتن باید در این مورد، اعتماد تهران را جلب کند.
انتخاب: آیا سیاست های دولت احمدی نژاد در تشدید برخورد ایران و آمریکا موثر بوده است؟ آقای
احمدی نژاد بیشترین تلاش های ممکن برای بهبود روابط ایران و آمریکا را به
خرج داد . نامه های او به بوش و اوباما و تبریک به اوباما در دور اول
ریاست جمهوی، مذاکرات رسمی و مستقیم سفرای ایران و آمریکا در مورد ماجرای
عراق در سال 2007 ، مذاکرات رسمی و مستقیم آقای جلیلی با معاون وزیر خارجه
آمریکا و دهها مورد رسمی و غیررسمی دیگر هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که او
تلاش خود را برای بهبود روابط به خرج داده است. اما شعارهای تند و افراطی
او مانع تحقق سیاست ها و تلاشش برای برقراری رابطه شد. شعارهایی مثل اعلام
نابودی اسرائیل، نفی هولوکاست، متهم کردن مقامات آمریکا در سازماندهی حادثه
برج های دوقلو در یازده سپتامبر، و یا اینکه ایشان در یک سخنرانی عمومی
اعلام کرد که رییس جمهور آمریکا حتی بلد نیست اسم خود را بنویسد" از جمله
دلایل مهمی بود که وجهه ایشان را در نزد قدرت های جهانی به ویژه جهان غرب
تخریب کرد.
انتخاب: آیا اتفاقات اخیر در منطقه (جنگ میان حماس و اسرائیل) باعث تقویت جایگاه
ایران در منطقه شده و شرایط را برای مذاکره برابر با آمریکا مهیا کرده یا
خیر؟ در مورد جنگ اخیر حماس و اسرائیل ، طی مقاله ای در ال
مانیتور نوشتم که برنده این جنگ حماس و ایران بوده اما چنین پدیده ای، راه
مذاکرات ایران و آمریکا را هموار نمی کند.
انتخاب: تحلیل تان از شرایط سوریه چیست؟ سوریه در جنگی گرفتار
آمده که از یک سو قدرت های بزرگ جهانی چون آمریکا و انگلیس با کمک ترکیه و
اعراب خلیج فارس، درصدد حذف بشار اسد بهر شکل ممکن هستند . از سوی دیگر،
ایران و روسیه، تمام قد در حال حمایت از بشار اسد هستند. به نظر شما آینده
سوریه چه خواهد بود؟ قربانی شرایط فعلی سوریه، مردم این
کشور هستند و محتمل ترین ننیجه حاصله از سناریوهای جاری در مورد بحران
سوریه، جنگ تمام عیار داخلی و جنگ قومی قبیله ای است که آتش آن می تواند
منطقه را فراگرفته و یک بحران "غیر قابل مدیریت در خاورمیانه" به وجود
آورد.
گروه 5+5 یعنی 5 قدرت شورای امنیت سازمان ملل به اضافه ی
ایران، مصر، ترکیه، عربستان و قطر باید در یک جلسه مشترک با حضور دولت و
اپوزوسیون سوریه، یک چاره اندیشی عاجل به خرج دهند و بحران را مدیریت کنند.
در غیر این صورت همه بازنده خواهند بود و برنده ای وجود نخواهد داشت.
انتخاب: اساساً اینده منطقه را چگونه
ارزیابی می کنید؟ اتفاقات حساس و پی در پی در کشورهای مختلف خاورمیانه چه
فرجامی را رقم خواهد زد؟ آیا شما با این تحلیل هم عقیده هستید که تنش سنگین
این روزها در منطقه، نهایتاً منجر به جنگی تمام عیار در منطقه خواهد شد؟من
نسبت به آینده منطقه به شدت نگران هستم . هیچ نشانه ای امیدوار کننده ای
که موجب خوشبینی باشد نمی بینم . با روند فعلی درگیری ها، تشنج ها، بحران
ها و مشکلات تشدید خواهد شد مگر اینکه قدرت های جهانی و منطقه ای ابتکارات
خردمندانه تری به خرج دهند.
انتخاب: یکی از اعضای هیات آمریکایی مذاکرهکننده با
ایران اخیراً گفته است: "فرصتی تاریخی در مذاکرات با ایران شکل گرفته و احتمال توافق بر سر
پذیرش غنیسازی و لغو از تحریمها وجود داد". آیا ممکن است یکباره چنین اتفاق شگفت انگیری به وقوع بپیوندد؟این
مقدار که من مطلع هستم بدنه کارشناسی وزارت خارجه آمریکا، شورای امنیت و
کاخ سفید معتقد هستند راه حل نهایی مسئله هسته ای در پذیرش غنی سازی ایران ،
منتهی به صورت محدود و با شرایط ویژه (یعنی بازرسی های گسترده و نظارت های
وسیع) می باشد .
آنها حتی معتقدند که نهایتاً تحریم ها هم باید به
تدریج برداشته شوند. تا اینجای کار موجب امیدواریست. اما کنگره آمریکا یک
مانع بزرگ است. احتیاج به روشنگری و کار دیپلماسی بسیار سنگین با کنگره
آمریکاست که متاسفانه هیچ ارتباطی وجود ندارد.
مانع دوم فشارهای اسرائیل است که اگر بتوان مشکل کنگره را حل کرد ، اوباما از عهده کنترل فشارهای دولت اسرائیل برخواهد آمد.
لابی ایران در آمریکا بسیار بسیار ضعیف و در حد نزدیک به صفر است. در حالیکه لابی اسرائیل و اعراب به طور وحشتناکی فعال است.
تهران
باید در این مورد چاره اندیشی کند و خلاء موجود در میدان کنگره و رسانه ها
و افکار عمومی آمریکا را پر کند . حضور ایران در رسانه های آمریکا و غرب،
بی نهایت ضعیف است. افکار عمومی غرب در حد بالایی در مورد ایران منفی است.
لذا برای هر دو مسئله، باید اقدامات مناسب صورت گیرد.
انتهای پیام/