کاظم راستگو / سرویس سیاست «انتخاب»: سخنان محمدباقر قالیباف علیه محمدجواد ظریف و تأکید بر غیرقانونی بودن ادامه همکاری او با دولت و کنایهاش به دولت مبنی بر اینکه اگر قرار است با رأی ندادن مجلس به فوریت اصلاح قانون مشاغل حساس وفاق از دست برود، همان بهتر که نباشد، باعث شده که درباره او یک پرسش مهم به وجود آید؛ آنکه آیا بنا دارد از سمت تعامل با دولت چرخشی آشکار به سمت طیف رادیکال اصولگرا دارد؟ برای پاسخ به این پرسش باید اولا شرایط موجود در جبهه اصولگرایی و ثانیا شکل کنشگری سیاسی قالیباف بررسی شود.
با روی کار آمدن پزشکیان اصولگرایان خود را آماده میکردند که واکنشی شبیه به آنچه در مواجهه با دولت روحانی داشتند را از خود بروز دهند؛ نقد همهجانبه و از سمت رادیکالها تخریبهای بیامان. این شرایط اما با رویکرد خاص پزشکیان در انتخاب وزرا و در ادامه در انتصاب استاندارها برهم خورد زیرا پزشکیان بر خلاف تصور اصلاحطلبان بخش قابل توجهی از دولتش را در اختیار اصولگرایان قرار داد و چنین رویکردی را با عنوان وفاق ملی معرفی کرد. بدنه اصلی اصولگرا و شخص قالیباف و نزدیکانش هم از چنین شرایطی بدشان نیامد زیرا سهم خود را در دولتی که انتظار داشتند یکسره اصلاحطلب باشد، گرفتند. در این میان جبهه پایداری و گروه موسوم به شریان که میتوان آنها نیروهای رادیکال جبهه اصولگرایی دانست از یک سو به اندازه بدنه اصولگرایی سهمی از دولت نگرفته بودند و از سوی دیگر حتی اگر سهم ویژهای هم میگرفتند، باز هم همراه دولت نمیشدند زیرا آنها به کم راضی نمیشوند و اصل و فرع قدرت را میخواهند.
هرچه جلو رفتیم رادیکالها هجمههای خود علیه دولت را بیشتر کردند و هر گروه و بر هر شخصی که سعی در تعامل با دولت داشت هم حمله کردند؛ مشخصا درباره قالیباف میگفتند که او تسهیلکننده تحقق خواستههای دولت در مجلس است و نسبت او با پزشکیان را شبیه به نسبت لاریجانی با روحانی میدانستند. این شرایط کلی اصولگرایان در چند ماهی است که دولت چهاردهم آغاز به کار کرده است و کاملا مشهود است که رویکرد بدنه اصلی آنها با رادیکالهایشان در قبال دولت متفاوت بوده است.
حالا اما وضعیت دستِکم برای قالیباف فرق کرده است. او از یک سو اصرار بر ابلاغ هرچه سریعتر قانون حجاب و عفاف داشت و از سوی دیگر در مناقشه بر سر ظریف سمت مخالفان ظریف ایستاد. در هر دوی این موضوعات میتوان یک طرف ماجرا را دولت میانهروی پزشکیان دانست و یک سر ماجرا را هم طیف پایداری و شریان. قالیباف در این دوگانه باید انتخاب میکردند که کدام سمت میایستد. انتظار میرفت باتوجه به مواضع چندماه اخیرش سمت دولت بایستد؛ به خصوص او در موضوع رفع فیلتر آنطور که گفته میشود در شورای عالی فضای مجازی موافق رفع فیلتر است. با این وصف و دیگر مواضع او چنین انتظاری وجود داشت که او سعی کند مجلس را قانع به اصلاح قانون مشاغل حساس کند یا دستِکم شخصا به موضوع ظریف ورود نکند یا آنکه در ابلاغ قانون حجاب عفاف باتوجه به آنکه احتمالا دولت قصد ارائه اصلاحیه آن قانون را داشت با طمأنینه رفتار کند که چنین نکرد زیرا قالیباف میخواهد از گزند هجمههای پایداریها در امان بماند.
تعبیر دیگر آن است که قالیباف مانند گذشته با پایداریها به توافقات نانوشتهای دست یافته است و هیچ بعید نیست قول و قرارهایی میان آنها رد و بدل شده باشد؛ مانند آنکه نمایندگان پایداری در ادامه مجلس دوازدهم سنگی پیش پای او در انتخاب مجددش برای ریاست مجلس نیندازند. قالیباف در دوره مجلس یازدهم هم سعی میکرد که علیه پایداریها مواضع تندی نگیرد تا بتواند ریاست مجلس را حفظ کند. او حالا و هرچه به انتخابات سالانه هیئت رئیسه مجلس نزدیک میشویم، میخواهد روابطش با رادیکالها را ترمیم کند. نکته دیگر آن است که قالیباف مش سیاسی خاصی را دنبال نمیکند و نه میشود او و تیمش را میانهرو دانست و نه رادیکال.
در واقع قالیباف اقتضایی عمل میکند و بیش از آنکه هدفی سیاسی در منظومه ذهنش وجود داشته باشد و بخواهد برای تحقق آن کار کند، سعی میکند از جایگاه سیاسیاش دفاع کند و همیشه در صحنه سیاسی باقی بماند. به یاد داریم که او در جریان انتخابات مجلس دوازدهم در کمال ناباوری با پایداریها به ائتلاف رسید و لیست مشترک منتشر کرد؛ این در حالی بود که در اکثر افشاگریهایی که در چندسال اخیر علیهاش شده است، ردپای پایداریها یا نیروهای نزدیک به آنه به چشم میخورد. به معنای دیگر نیروهای رادیکال بیشترین آسیب را در سالهای اخیر به سرمایه سیاسی قالیباف وارد کردند اما او میتواند حتی با همین نیروها پای میز مذاکره بنشیند تا بتواند هدف اصلیاش یعنی ورود به مجلس و در ادامه ریاستش بر مجلس را محقق کند. پایداریها و نیروهای نزدیک به آنها در جریان انتخابات ریاستجمهوری اخیر هم پشت پای بدی به قالیباف زدند. به گفته خود اصولگرایان اگر جلیلی به نفع قالیباف کنار میرفت، قالیباف وضعیت بدی را تجربه نمیکرد اما جلیلی ماند تا قالیباف شکست سختی بخورد. آنها در سال 96 هم او را مجبور کردند که به نفع سید ابراهیم رئیسی کنار برود. قالیباف ولی از یکسو میخواهد هجمههایی که در سالهای اخیر از سوی طیف پایداری علیهاش وجود داشته، به پایان برسد و از سوی دیگر در ادامه مسیر دچار چالش نشود. او همزمان میخواهد ارتباطش با دولت را هم حفظ کند؛ به تعبیر دیگر هم دل تندروها را به دست آورد؛ چنانکه بعد از سخنان اخیر روزنامه کیهان از او تمجید کرده است و هم آنکه با دولت چهاردهم و میانهروها همراه باشد تا قدرتی نسبی در دولت هم داشته باشد.
گرچه او بنای بازی چندگانه در سر دارد اما در اجرای این سیاست بسیار نامناسب عمل میکند؛ به طوری که با ادامه این روش نه پایداریها در کنارش قرار میگیرند و نه دولت مانند چندماه پیش او را نماد وفاق سیاسی در مجلس میداند. درست است که عمدتا رؤسای مجلس به سیاستورزی در رفتارهایشان معروفاند و قالیباف هم شاید به نوعی میخواهد مانند قدمای خود رفتار کند اما به نظر میرسد که اویی که روزگاری رخت نظامی بر تن داشت، هنوز هم چندان اهل ظرافتهای سیاست نیست.
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس با بیان اینکه بدون شک حجاب یک موضوع شرعی و یک موضوع قانونی است گفت: اگر کسی از این موضوع دوقطبیسازیهای کاذب درست کند خیر سیاسی و دینی کشور را نمیخواهد.