سرلشکر ایتزاک بریک در یادداشتی در روزنامه هاآرتص نوشت: در واکنش به شلیک ۱۸۱ موشک بالستیک از سوی ایران به سمت اسرائیل، تل آویو باید اهدافی را در داخل خاک ایران پیدا کند که بتواند بدون افزایش بیشتر تنش به آنها حمله نماید. به بیان دیگر، اسرائیل باید قبل از هر گونه اقدامی به دقت فکر کند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: حمله به چاههای نفتی یا تاسیسات هستهای در نظنز میتواند منجر به افزایش جدی تنش و وقوع یک جنگ تمام عیار منطقهای شود که پیش بینی نتیجه آن کاری غیرممکن است. به علاوه، باید این موضوع را مد نظر قرار داد که حمله به تاسیسات هستهای ایران به توانمندی این کشور برای ساخت سلاح هستهای خاتمه نخواهد داد. در بهترین حالت چنین اقدامی تولید سلاح هستهای توسط ایران را تنها چند ماه به تعویق خواهد انداخت.
اسرائیل به تنهایی توانایی نابود کردن تاسیسات هستهای ایران را که در مناطق مختلف و حداقل دهها متر زیر زمین احداث شده اند را ندارد؛ و حتی با کمک ایالات متحده نیز این اقدام یک ماموریت بسیار دشوار تلقی میشود. هرچند آمریکا برنامه هستهای ایران را خطری برای ایالات متحده و کل جهان ارزیابی میکند، اما برای نابودی تاسیسات هستهای این کشور به اقدام نظامی متوسل نشده است، زیرا درک میکند که حمله به ایران جرقه جنگی جهانی با محور جدید شرارت یعنی روسیه، چین و ایران خواهد بود.
در روزهای اخیر، دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا پیشنهاد کرده که اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران حمله کند. سوال من از ترامپ این است که چرا شما وقتی رئیس جمهور ایالات متحده بودید چنین حملهای را انجام ندادید و تاسیسات هستهای ایران را نابود نساختید؟ هر چه باشد نوانمندیهای کشور شما صدها برابر بیشتر از توانمندیهای اسرائیل است. شما به ما توصیهای میکنید که خودتان به رغم برخورداری از توانمندی نظامی جرات عملی کردن آن را نداشتید.
توصیه ترامپ مانند آهیتوفل کتاب مقدس است. عمل به آن موجب وارد آمدن خسارتی وحشتناک به اسرائیل خواهد شد و حتی میتواند آن را به نقطه بدون بازگشت برساند. این اولین باری نیست که من درباره قمار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، یوآو گالانت، وزیر جنگ و هرزل هالوی، رئیس ستاد کل بر سر موجودیت اسرائیل مطلب مینویسم. آنها ممکن است با یک تصمیم غیرعاقلانه یک جنگ چند جبههای را آغاز کنند که کل خاورمیانه را درگیر خود نماید.
آنها هرگز حتی لحظهای به روز بعد از جنگ فکر نمیکنند. ارتباط آنها با دنیای واقع قطع شده و هیچ قضاوت درستی درباره وقایع ندارند. آنها با تحریک کسانی که درک درستی از وضعیت موجود ندارند دست به اقدام میزنند.
زمانی که فاجعه رخ بدهد دیگر خیلی دیر شده است. درست همانطور که این سه مرد از پذیرش مسئولیت بدترین روز تاریخ اسرائیل یعنی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ طفره رفتند، زمانی که اسرائیل به دلیل وقوع جنگ فرسایشی در چند جبهه سقوط کند باز هم آنها از پذیرش مسئولیت شانه خالی خواهند کرد.
این سیاستمداران مست قدرت تصور میکنند که قادر به نابود کردن حماس و حزب الله و پایان دادن به عمر جمهوری اسلامی در ایران هستند. آنها که دچار توهم خود بزرگ بینی هستند، حاضر به پذیرش هیچ توافقی برای آزادی گروگان ها، بازگشت اسرائیلیهای آواره به خانه هایشان، توقف سقوط اقتصادی، حل مشکل روابط در هم گسیخته ما با سایر کشورها و نجات جامعه اسرائیل که در حال انفجار است نیستند. (گالانت و هالوی درباره آزاد کردن گروگانها حرف میزنند، اما اقدامات آنها نشان میدهد که همه این حرفها ظاهر فریبی است و هدف آن چیزی جز راضی کردن افکار عمومی بین المللی نیست)
آنها میخواهند هر هدفی را از طریق فشار نظامی محقق سازند، اما در نهایت به هیچ هدفی دست نخواهند یافت. آنها اسرائیل را در آستانه دو وضعیت غیرممکن قرار داده اند. اولین وضعیت ورود به یک جنگ تمام عیار در خارومیانه است که در آن کل جهان عرب که دشمن ماست با تمام توانی که دارد با ما خواهد جنگید و در عین حال موشک و راکت بر سر مراکز جمعیتی ما خواهد بارید. دومین وضعیت غیرممکن ادامه جنگ فرسایتی است.
در هیچ کدام از این وضعیتها اسرائیل برای مدتی طولانی قادر به تداوم بقا نخواهد بود. تنها یک توافق دیپلماتیک میتواند ما را از باتلاقی که این سه مرد در آن افکنده اند رها سازد.