مهول سریواستاوا، جیمز شاتر، چارلز کلاور و رایا جلبی در یادداشتی در روزنامه فایننشال تایمز نوشتند: در جنگ سال ۲۰۰۶ با حزب الله، اسرائیل سه بار تلاش کرد سید حسن نصرالله را ترور کند، اما هر سه بار ناموفق بود. اما جمعه شب، ارتش اسرائیل این اشتباهات را جبران کرد. تل آویو رد رهبر حزب الله را در پناهگاهی که در زیر یک مجتمع آپارتمانی در جنوب بیروت واقع شده بود زد و ۸۰ بمب روی این منطقه ریخت تا مطمئن شود که او دیگر زنده نیست. در این حمله حداقل ۴ ساختمان مسکونی ویران شد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اما به گفته مقامهای فعلی و سابق اسرائیلی، آنچه جریان درگیریها را در طی ۴ هفته تغییر داده و موجب وارد آمدن ضرباتی ویرانگر به یکی از بزرگترین رقبای منطقهای اسرائیل شده، عمق و کیفیت اطلاعاتی بوده که اسرائیل در طی ۲ ماه گذشته به آن دست یافته و نخستین نتیجه آن در ترور ۳۰ جولای فواد شکر، دست راست سید حسن نصرالله خود را نشان داد.
این مقامها تغییر جهت گسترده در تلاشهای اطلاعاتی اسرائیل به منظور جمع آوری دادههای لازم از تحرکات حزب الله پس از شکست اسرائیل در سال ۲۰۰۶ را توضیح میدهند. در طی دو دهه بعدی واحد اطلاعات پیچیده یونیت ۸۲۰۰ اسرائیل و اداره اطلاعات نظامی این رژیم تحت عنوان امان، حجم وسیعی از دادهها را برای درک ساختار گروه شبه نظامیای که در مرزهای شمالی اسرائیل در حال رشد بود جمع آوری کردند.
به گفته میری ایسین، یک افسر سابق اطلاعاتی اسرائیل، این جمع آوری اطلاعات مستلزم ایجاد تغییری اساسی در نحوه نگاه به حزب الله به عنوان یک جنبش چریکی لبنانی بود که اراده و استقامت اسرائیل را در باتلاق ۱۸ ساله اشغال جنوب لبنان به چالش کشیده بود. این اشغال برای اسرائیل با یک عقب نشینی شرم آور در سال ۲۰۰۰ و یک شکست قابل توجه در زمینه جمع آوری اطلاعات پایان یافت.
به گفته ایسین، در عوض اطلاعات اسرائیل روزنه خود را برای رصد کلیت حزب الله عریضتر کرد و فراتر از شاخه نظامی این گروه، جاه طلبیهای سیاسی و ارتباطات رو به گسترش آن با سپاه پاسداران ایران و روابط سید حسن نصرالله با بشار اسد، رئیس جمهور سوریه را تحت نظر گرفت.
ایسین افزود، اطلاعات اسرائیل برای حدود یک دهه حزب الله را به عنوان یک «ارتش ترور» و نه یک گروه تروریستی «نظیر اسامه بن لادن در داخل یک غار» میدید. این یک تغییر مفهومی بود که اسرائیل را وادار ساخت تا حزب الله را به مانند نیروهایی همچون ارتش سوریه مورد مطالعه دقیق و گسترده قرار دهد.
همزمان با قدرت گرفتن حزب الله و از جمله با اعزام نیرو به سوریه برای کمک به حکومت بشار اسد در سال ۲۰۱۲، اسرائیل فرصت این را پیدا کرد تا اقدامات اطلاعاتی لازم را انجام دهد. نتیجه کار یک «تصویر اطلاعاتی» متراکم بود از اینکه مثلا چه کسی مسئول عملیات حزب الله است، چه کسی در حال ارتقاء مقام است، چه کسی فاسد است و چه کسی به تازگی از سفری بدون توضیح باز گشته است.
در حالی که مبارزان حزب الله در جنگ سوریه کارآزموده میشدند، تعداد نیروهای این گروه افزایش مییافت تا بتواند خود را گسترش دامنه درگیریها سازگار سازد. این جذب نیروی جدید سبب شد تا آنها در برابر جاسوسان اسرائیلی که عوامل خود را در درون حزب الله مستقر کرده و یا به دنبال افراد ناراضی و پشیمان میگشتند آسیب پذیر شوند.
راندا اسلیم، تحلیلگر انستیتوی خاورمیانه در واشنگتن در این باره گفت: «سوریه شروع گسترش حزب الله بود... این وضعیت موجب تضعیف مکانیزمهای کنترل داخلی سازمان شد و در سطحی گسترده درهای حزب الله را به روی نفوذ باز کرد.»
جنگ سوریه همچنین انبوهی داده تولید کرد که بخش اعظم آن برای جاسوسان اسرائیلی و الگوریتمهای آنها به صورت علنی در دسترس بود. آگهیهای ترحیم به شکل «پوسترهای شهید» که به طور مرتب توسط حزب الله مورد استفاده قرار میگرفت حاوی اطلاعاتی از شهر محل تولد فرد، محل کشته شدن و حلقه دوستانی که خبر را در رسانههای اجتماعی منتشر میکردند بود. مراسم خاکسپاری نیز موجب میشد که گاهی مقامهای ارشد سازمان از سایه بیرون بیایند.
یک مقام ارشد سابق لبنانی در بیروت گفت که نفوذ به حزب الله توسط نهادهای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا «بهای حمایت آنها از اسد بود... آنها باید خودشان را در سوریه آشکار میساختند.» اینجا بود که این گروه مخفی ناگزیر شد با سرویس اطلاعاتی بدنام و فاسد سوریه یا سرویسهای اطلاعاتی روسیه که به صورت منظم از سوی آمریکاییها رصد میشوند در تماس باشد و اطلاعات رد و بدل کند.
یزید سایق، محقق مرکز خاورمیانه بنیاد کارنگی در این باره گفت: «آنها از نیروهایی منظم و پاکدست به کسانی تبدیل شدند که اجازه ورود افرادی بیش از آنچه که مجاز بود را (به حلقههای خود) میدادند... از خود راضی بودن و تکبر و تغییر در نحوه عضو گیری موجب شد تا آنها کم کم دچار بی نظمی شوند.»
مزیتهای فنی و در نهایت غیرقابل غلبه نظیر ماهوارههای جاسوسی، پهپادهای پیشرفته و توانمندیهای هک سایبری که گوشیهای تلفن همراه را به دستگاههای شنود تبدیل میکرد نیز به اسرائیل در تمرکز گسترده بر روی حزب الله کمک میکرد.
آنها به قدری اطلاعات جمعآوری میکنند که واحدی ویژه به نام «یگان 9900» دارند که الگوریتمهایی را طراحی میکند تا از طریق ترابایتها تصاویر بصری، کوچکترین تغییرات را پیدا کنند؛ به امید شناسایی یک وسیله انفجاری دستساز در کنار جاده، دریچهای بالای یک تونل یا اضافه شدن ناگهانی سازه بتنی که نشانهای از وجود یک پناهگاه است.
به گفته چندین مقام اسرائیلی، هنگامی که یک نیروی عملیاتی حزبالله شناسایی می شود، الگوهای حرکتی روزانه او به یک پایگاه داده گسترده اطلاعات وارد میشود، اطلاعاتی که از دستگاههای مختلفی مانند تلفن همراه همسرش، کیلومترشمار خودروی هوشمندش یا موقعیت جغرافیاییاش استخراج شده است. این اطلاعات ممکن است از منابع متنوعی مانند پهپادهای در حال پرواز، دوربینهای مدار بستهای که از کنارشان عبور کرده یا حتی صدای او که توسط میکروفون کنترل از راه دور یک تلویزیون مدرن ضبط شده، به دست آید.
هرگونه وقفه ایجاد شده در روال روتین زندگی افراد تحت رصد، به هشداری برای افسران اطلاعاتی تبدیل میشود و این تکنیکی است که به اسرائیل اجازه میدهد تا فرماندهان سطوحی میانی جوخههای ضد تانک حزب الله متشکل از دو یا سه مبارز را شناسایی کند. به گفته یک مقام اطلاعاتی، اسرائیل یک بار برنامه زمانی فرماندهان را زیر نظر گرفت تا ببیند آیا آنها به دلیل انتظار در پیش بودن یک حمله به صورت ناگهانی به میدان رزم فرا خوانده میشوند یا نه.
یک مقام سابق نظامی گفت: «اسرائیل توانمندیهای بسیاری داشت و اطلاعات فراوانی داشت که ذخیره شده بود و منتظر استفاده بود... ما میتوانستیم خیلی قبلتر از جنگ از این توانمندیها استفاده کنیم، اما نکردیم.»
این صبوری ظاهرا برای ارتش اسرائیل ثمربخش بوده است. برای بیش از ده ماه اسرائیل و حزب الله مشغول تبادل آتش در دو سوی مرز بودند و در حالی که اسرائیل چندصد نیروی رده پایین حزب الله را هدف قرار داد، اکثریت آنها در طول چند کیلومتر مرز شمالی اسرائیل پراکنده شده بودند.
ظاهرا این درگیری کنترل شده سید حسن نصرالله را به این نتیجه رسانده بود که طرفین درگیر نوع جدیدی از کشمکش شده اند که در آن خطوط قرمز به خوبی تعریف شده و تا زمانی که اسرائیل با حماس بر سر آتش بس در غزه به توافق برسد این درگیری قابل مدیریت است و پس از آن حزب الله نیز میتواند بر سر یک آتش بس با اسرائیل توافق کند. آنها گاهی چند راکت به اینجا و آنجا شلیک میکردند و بعد در مقابل چند ضربه دریافت میکردند و تصورشان این بود که محدوده درگیری فعلی در همین حد است و به هیچ وجه از این حد فراتر نمیرفتند.
اما حتی این احتمال که حزب الله ممکن است بخواهد مشابه آن عملیاتی را که حماس در ۷ اکتبر انجام داد و توانست ۱۲۰۰ نفر را بکشد و ۲۵۰ نفر را گروگان بگیرد، انجام دهد کافی بود تا اسرائیل مناطق مسکونی نزدیک مرز با لبنان را تخلیه کند. حدود ۶۰ هزار نفر مجبور به ترک خانه هایشان شدند و مناطق مرزی به یک منطقه جنگی فعال با حزب الله تبدیل شد.
ظاهرا نتانیاهو برای فراهم کردن شرایط جهت بازگشت این شهروندان، توانمندیهای تهاجمی پیشرفته تری را به کار گرفته است. این شامل انفجار بی سابقه هزاران پیجر بمب گذاری شده در دو هفته قبل بود که هزاران نفر از اعضای حزب الله را زخمی کرد. روز جمعه با ترور نصرالله استفاده از این ابزارها به اوج خود رسید.
در طی ماههای اخیر، اگر نگوییم سالهای اخیر، اطلاعات اسرائیل به تکنیکی دست یافته بود که به آن اجازه میداد حداقل به صورت متناوب محل حضور سید حسن نصرالله را شناسایی نماید.
به گفته یک مقام اسرائیلی، در روزهای بعد از ۷ اکتبر، جنگندههای اسرائیلی با دستورالعمل بمباران مکانی که سید حسن نصرالله در آن حضور داشت به آسمان بلند شدند، اما این عملیات به درخواست کاخ سفید لغو شد.
روز جمعه دستگاه اطلاعاتی اسرائیل مجددا مکان حضور رهبر حزب الله را شناسایی کرد. او در حال حرکت به سمت پناهگاه «فرماندهی و کنترل» بود که ظاهرا قرار بود نشستی با رهبران حزب الله و یک فرمانده ارشد ایرانی بخش عملیات سپاه پاسداران در آن برگزار شود.
نتانیاهو در نیویورک و در حاشیه سخنرانی اش در مجمع عمومی سازمان ملل از موضوع مطلع شد. به گفته یک فرد مطلع، نتانیاهو قبل از ایراد سخنرانی در مجمع از عملیات ترور سید حسن نصرالله اطلاع داشت.
ایسین افزود: «حزب الله در طی ده روز گذشته از بین نرفته. ما به آنها صدمه زده و آنها را تضعیف کرده ایم و آنها در مرحله هرج و مرج و عزاداری هستند.» وی افزود: «اما آنها هنوز توانمندیهای بسیاری دارند که بسیار تهدید کننده است.»