پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
زن جوانی اولین روز شهریور ماه امسال با صدایی هراسان با مرکز فوریتهای پلیسی تماس گرفت و خود را به عنوان مددکار بهزیستی معرفی کرد و گفت: مددجویی به نام اشکان داریم که به خاطر کم بینایی تحت حمایت است. صبح امروز مادر اشکان در تماس با مرکز ما درخواست کمک کرد و خواست به خانهاش برویم.
این زن ادامه داد: مادر اشکان به من گفت پسرش در یک درگیری زخمی شده و از ترس برای درمان اقدام نمیکند. او از ما خواست به خانهشان برویم و با اشکان صحبت کنیم تا شاید او را مجاب کنیم که برای درمان نزد پزشک برود. زمانی که به خانهشان رسیدیم، اشکان از دیدن ما امتناع کرد. مادر اشکان تلاش کرد که با او صحبت کنیم و زمانی که به سراغش رفت و به محض اینکه مادرش پتو را از روی او کنار زد تا دست زخمی او را به ما نشان دهد، اشکان ناگهان به مادر خودش حمله کرد و با مشت و لگد به جانش افتاد.
این زن همچنین گفت: هر چه ما تلاش کردیم، موفق نشدیم جلوی او را بگیریم و زمانی که زن میانسال تقریبا بیهوش شد، اشکان دست از ضرب و جرح او برداشت و از خانه فرار کرد.
پس از این تماس تیمی از ماموران پلیس پایتخت در محل حضور یافتند تا صورتجلسهای از صحنه درگیری ثبت کنند. این در حالی بود که امدادگران اورژانس نیز در جریان قرار گرفته بودند و زن میانسال را به بیمارستان منتقل کردند.
ضرباتی که اشکان به مادرش زده بود باعث آسیب کبد این زن شده بود و او باوجود تلاشهای کادر درمان بعد از 24 ساعت جانش را از دست داد. با مرگ زن میانسال، موضوع به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شد و به دستور او تیمی از کارشناسان جنایی تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری را آغاز کردند.
بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که متهم پس از زدن ضربات مرگبار و فرار از تهران خارج شده است. اما از آنجایی که تیم جنایی این احتمال را میداد قاتل به محل درگیری برگردد، به صورت نامحسوس خانه را زیر نظر گرفتند. سرانجام 33 روز بعد از حمله مرگبار صبح امروز، زمانی که اشکان قصد داشت مخفیانه وارد خانه شود، توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت بازداشت شد.
اشکان در تحقیقات به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: گاهی اوقات مواد مخدر مصرف میکنم و بعد از مصرف مواد متوجه نمیشوم که چه کاری انجام میدهم. 15 روز قبل از قتل در حال عبور از محل بودم که با مرد شروری دعوایم شد و او مرا کتک زد. در این ماجرا دستم به شدت آسیب دید اما از ترس اینکه مبادا به محض خروج از خانه او یا نوچههایش به سراغم بیایند از خانه بیرون نرفتم.
او ادامه داد: من میترسیدم از خانه بیرون بروم. مادرم اصرار داشت که باید برای معاینه پیش دکتر بروم و من قبول نمیکردم. تا اینکه روز حادثه با دو مددکار بهزیستی تماس گرفت و از آنها کمک خواست.وقتی آنها آمدند در یک لحظه عصبانی شدم و ناخواسته مادرم را کتک زدم. بعد از فرار هم نزد پدرم که مدتهاست از ما جدا شده، رفتم و در شهرستان محل زندگیاش ماندم. با گذشت حدود یک ماه از ماجرا، با این تصور که آبها از آسیاب افتاده و حال مادرم بهتر شده و پلیس هم دیگر در تعقیب من نیست به خانه برگشتم که دستگیر شدم.
با اعتراف متهم 27 ساله به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این مورد ادامه دارد.