arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۱۳۹۹۳
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۲۳ - ۱۱ شهريور ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۴۸: در صندوقچه قوام را که باز کردند چند کاغذ عشقی پیدا شد؛ معلوم شد ۱۵ سال قبل، زنی به صورت محرمانه گرفته

یادداشت‌های اسدالله علم: امروز در منزل قوام اتفاق عجیبی افتاد. در صندوق آن مرحوم را باز کردند که شناسنامه اش را برای تشریفات دفن در بیاورند. چند کاغذ عشقی هم درآمد. اضافه بر آن که معلوم شد نزدیک پانزده سال قبل یک زنی هم محرمانه گرفته بوده است. وای که چه فحش ها از طرف خانم قوام و دخترها به آن مرحوم داده شد. حقیقتا زن ها چقدر بی گذشت هستند! خوب که فحش ها را دادند من گفتم افسوس که به اندازه کافی کیف نکرد! حرف من مثل آب بر آتش بود. گفتم: چرا شما این قدر بی انصاف هستید از مرده او هم نمی گذرید؟ ضمنا تجربه ای هم برای ما بود باید در محتوی کشوهای میزم دقت بکنم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۴۸: امروز عده زیادی به تسلیت ما آمدند. بعد من پیش خانم قوام رفتم و تقریبا صبح و بعدازظهر آن جا گذشت. نزدیک ظهر شرفیاب حضور شهبانو شدم. فرمودند: ناهار بمان. عرض کردم اگر اجازه فرمایید پیش مادرزنم بروم. اجازه دادند. شب هم دیگر سر شام شهبانو نرفتم. اصلاً بدون حضور شاه هیچ کس را نمیتوانم ببینم. مثل این که تهران برای من تاریک است.
 
از اخبار مهم جهان در هفته گذشته تصمیم نیکسون دائر به کمک به اسرائیل است. در جواب نامه ای که کنگره یهودیان آمریکا به او نوشتند، جواب داد ما اسرائیل را تنها نخواهیم گذاشت. اسرائیل یک کشور دوست آمریکاست و می تواند روی ما حساب کند. بنابراین آنقدرها نباید از تحویل صد میراژ فرانسوی به لیبی نگران باشد. اینجا هم اسرائیل برنده شد، زیرا میراژها را فرانسه در سه یا چهار سال تحویل خواهد داد در صورتی که قرار است فوری آمریکا ۲۵ فانتوم دیگر به اسرائیل بدهد. به علاوه فانتوم در دست اسرائیل غیر از میراژ در دست لیبی یا مصری است.
 
چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام 
جوهر مردی اگر هست، عصا شمشیر است
 
... امروز در منزل قوام اتفاق عجیبی افتاد. در صندوق آن مرحوم را باز کردند که شناسنامه اش را برای تشریفات دفن در بیاورند. چند کاغذ عشقی هم درآمد. اضافه بر آن که معلوم شد نزدیک پانزده سال قبل یک زنی هم محرمانه گرفته بوده است. وای که چه فحش ها از طرف خانم قوام و دخترها به آن مرحوم داده شد. حقیقتا زن ها چقدر بی گذشت هستند! خوب که فحش ها را دادند من گفتم افسوس که به اندازه کافی کیف نکرد! حرف من مثل آب بر آتش بود. گفتم: چرا شما این قدر بی انصاف هستید از مرده او هم نمی گذرید؟ ضمنا تجربه ای هم برای ما بود باید در محتوی کشوهای میزم دقت بکنم. Apres moi le deluge
نظرات بینندگان