arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۱۳۰۳۸
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۰۸ شهريور ۱۴۰۳
برخیز و تو اول بکش؛ قسمت پایانی؛

روایت یک اسراییلی: ابوجهاد، فرمانده شاخه نظامی فتح، چگونه ترور شد؟ قسمت پایانی

در حقیقت این ترور هدفمند دقیقاً تأثیر معکوس داشت. حذف ابوجهاد رهبری فتح را به شدت تضعیف کرد؛ اما موجب تقویت کمیته‌های مردمی در مناطق اشغالی که رهبران اصلی انتفاضه بودند شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: برخیز و اول تو بکش: تاریخ مخفی ترور‌های هدفمند اسرائیل؛ کتابی است که در سال ۲۰۱۸ میلادی به قلم رونن برگمن نوشته شده‌است. این کتاب تاریخچه ترور‌های مخفی موساد است. نویسنده که خبرنگار روزنامه یدیعوت آحارانوت و از نویسندگان ارشد سابق بخش نظامی روزنامه «هاآرتص» است، از طریق مصاحبه با افراد مطلع و بررسی اسناد تلاش کرده‌است که تاریخچه‌ای از عملیات ترور مخفیانه اسرائیل را ارائه دهد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را در ساعت 6 عصر منتشر خواهد کرد.

 

هر سه خودرو حدود پانصد متری خانه ابوجهاد توقف کردند. کماندو‌ها سینه خیز به سمت خانه رفتند؛ اما هنوز باید شناسایی مثبت انجام می‌شد دیده بان‌ها خودروی ابوجهاد را دیده بودند که آمد و ابوجهاد و دو محافظش وارد خانه شدند؛ اما بر اساس پروتکلی که رابین امضا کرده بود این کافی نبود. سه نیرو از واحد ۸۲۰۰، که به خوبی عربی صحبت می‌کردند و همکار موساد در این عملیات بودند، صد‌ها ساعت روی صدای ابوجهاد و تکیه کلام‌ها و اصطلاحات خاصش کار کرده بودند آن‌ها هدفون به گوش در اتاق فرماندهی در تل آویو نشستند؛ تکنسین‌ها تماسی تلفنی از یک صرافی در ایتالیا با منطقه، الوزیر که ابوجهاد معمولاً از این طریق با مناطق اشغالی تماس می‌گرفت برقرار کردند تکنسین‌ها سروصدای زیادی ایجاد کردند یکی از متخصصان صدا در گوشی تلفن فریاد زد یا ابوجهاد آن‌ها ابورحما را دستگیر کرده‌اند و حالا می‌خواهند کل خانواده را زندانی کنند او یک فحش عربی هما اضافه کرد. ابوجهاد سعی کرد گوینده را آرام کند تا بتواند از او جزئیات بیشتری بگیرد.

 همزمان با این قضیه تکنسین‌ها مکالمه را آن قدر طولانی کردند تا سه متخصص صدا دست‌هایشان را به نشانه شناسایی صدا یعنی اطمینان از اینکه صدای خود ابوجهاد است، بالا آوردند. درس مقدماتی؛ شما چراغ سبز دارید. این پیامی بود که از مقر فرماندهی عملیات در تل آویو از طریق امواج رادیویی برای پست فرماندهی در دریا ارسال شد. این پیام خیلی زود به نیروی مستقر در خشکی منتقل شد. ابتدا ناهوم لو و یک سرباز دیگر در پوشش زن رفتند بو یک جعبه بزرگ به ظاهر آبنبات در دست داشت؛ اما در واقع در جعبه یک کلت با صداخفه کن بود او به سمت محافظی رفت که داخل خودرو کنار منزل ابوجهاد نشسته بود بروشور یک هتل را به او نشان داد و از او پرسید چگونه می‌شود به آنجا رفت محافظ بروشور را خواند و او اسلحه را بیرون کشید و با شلیک به سرش او را کشت .لو به بقیه گروه علامت داد. گروه کوچکی با یک جک هیدرولیک به سمت در منزل رفتند تا آن را باز کنند. در دوره‌های آموزشی در بیصدا باز شده بود؛ اما حالا به صدا درآمد نیرو‌ها مضطرب شدند؛ اما هیچ واکنشی از داخل منزل در خواب فرورفته مشاهده نشد. یکی از گروه‌ها به افراد داخل خودرو‌ها علامت دادند که ساحل امن است. بقیه نیرو‌ها اطراف خانه موضع‌گیری و یک گروه هم حیاط پشتی را محاصره کردند.

نیرو‌های سایرت مشکل سریع از در وارد شدند و به هال رفتند. تعداد دیگری به زیرزمین رفتند؛ جایی که محافظ دوم تازه از خواب بیدار شده بود. آن‌ها پیش از اینکه سلاحش را بالا بیاورد؛ او را کشتند سپس یک مرد دیگر را دیدند که آنجا خوابیده است؛ باغبان تونسی خانواده که تصمیم گرفته بود شب را همانجا بگذراند. آن‌ها او را هم کشتند و می‌گوید او واقعاً هیچ کاری نکرده بود؛ اما در مأموریتی مانند این چاره دیگری نبود شما باید اطمینان پیدا کنید که همه دشمنان بالقوه از بین رفته‌اند.

انتصار، همسر ابوجهاد، در طبقه بالا از صدای فریاد مرد‌ها در زیرزمین از خواب بیدار شد ابوجهاد پشت میزش نشسته بود سریع بلند شد و کلتش را از کمد برداشت انتصار از او پرسید چی شده؟ چی؟ شده؟ یکی از نیرو‌های سایرت، متکل که لباس و ماسک سیاه بر تن و صورت داشت از پله‌ها بالا دوید فرمانده او هم پشت سر او بود ابوجهاد همسرش را به داخل اتاق خواب هل داد.

اولین اسرائیلی به او شلیک کرد و ابوجهاد افتاد سپس لو او را به رگبار بست ابوجهاد مرد انتصار به سمت شوهرش خزید و دست‌هایش را دور او حلقه کرد. یکی از کماندو‌ها اسلحه را به پشت او چسباند و محکم او را به دیوار کوبید. انتصار مطمئن بود به او هم شلیک می‌کـ کنند؛ اما آن‌ها فقط او را کنار زدند سومین کماندو از راه رسید و دوباره به ابوجهاد شلیک کرد و کنار رفت چهارمین اسرائیلی هم باز به او شلیک کرد پسر ابوجهاد هم از خواب پریده بود و جیغ می‌زد و گریه می‌. کرد انتصار مطمئن بود به او هم شلیک شده است. صدایی از پایین پله‌ها آمد که فریاد می‌زد سریع ترا سریع‌تر!

در نهایت سرهنگ دوم موشه یعلون بالای سر جنازه آمد و پنجمین نفری بود که به ابوجهاد شلیک می‌کرد انتصار با گریه فریاد زد، بسه کافیه» در مجموع پنجاه و دو گلوله به او شلیک شد ابوجهاد بیست و سه سال پس از اینکه گلدا منیر نام او را در لیست قرمز ترور قرار داد؛ کشته شد.

موشه یعلون سال ۲۰۱۳ در منصب وزارت دفاع این ترور را این گونه به یاد می‌آورد: «گوش کنید؛ قطعاً صحنه جالبی نبود. زن آنجا ایستاده بود و می‌خواست جلو بیاید و چون یکی از نیرو‌ها به سمتش اسلحه گرفته بود؛ حرکت نمی‌کرد و در همین حالت ما داشتیم بار‌ها و بار‌ها به شوهرش شلیک می‌کردیم این امکان ندارد که بگویم این صحنه مرا آزار نداد یا مرا اصلاً ناراحت نکرد. از طرفی برای من روشن بود که این کار باید انجام می‌شد؛ ولو مقابل چشمان همسر و دخترش البته یعلون اصلاً بابت این ماجرا ابراز تأسف و پشیمانی نکرد. او این عملیات را ضربه‌ای عالی نامید و با آن ریشخند معروفش اضافه کرد: اصلاً متوجه نمی‌شوم چرا آن‌ها می‌گویند چرا ما یعنی، اسرائیل داریم جنگ اراده‌ها را می‌بازیم؟ اگر من یک گلوله وسط ابرو‌های ابوجهاد خالی کنم؛ آیا به این معنا نیست که برنده شده‌ام؟

همه اسرائیلی‌های حاضر در عملیات بدون هیچ آسیبی از تونس فرار کردند. پلیس محلی تونس سخت درگیر واکنش به گزارش‌های چندگانه و جعلی نیرو‌های قیصریه درباره گروهی از ماشین‌ها بود که خلاف جهت حرکت تیم ترور به سرعت از منزل ابوجهاد به داخل شهر رفته بودند پلیس جاده‌ها را بست و چند خودرو را بازرسی کرد. سه ساعت بعد؛ آن‌ها دو ون فولکس واگن و پژوی اجاره‌ای ر‌ها شده در ساحل را پیدا کردند.

عصر فردا خبرنگار از شامیر درباره مشارکت اسرائیل در ترور ابوجهاد سؤال کرد. او با خشکی پاسخ داد خبر آن را از رادیو شنیده‌ام.  ابوجهاد چند روز بعد با تشریفات نظامی دفن شد او به یک شهید تبدیل شده بود. یاسر عرفات همراه انتصار همسر ابوجهاد و پسرش جهاد پشت تابوت حرکت می‌کرد آن زمان اسرائیلی‌ها کشتن ابوجهاد را یک موفقیت بسیار بزرگ می‌پنداشتند.

 موشه نیسیم می‌گوید رابین» بعد‌ها از من به خاطر متقاعد کردنش تشکر کرد. او گفت تو نمی‌توانی حدس بزنی چقدر حق با تو بود مردم مرا تشویق می‌کـ کنند با من دست می‌دهند و مرا تأیید. کنند این قضیه چه شور و شعفی در ملت ایجاد کرده است چه حس دلگرمی بزرگی این قضیه چقدر برای بازدارندگی ما لازم بود. » در واقع مرگ ابوجهاد ضربه سهمگینی بر پیکر فتح بود. ابوجهاد یک فرمانده با تجربه و زیرک بود و فتح بدون او حمله‌های موفقیت‌آمیز بسیار کمتری می‌توانست علیه اسرائیل انجام دهد؛ اما دلیل اصلی و ادعا شده برای کشتن او خاموش کردن آتش انتفاضه بود از این منظر؛ این ترور در رسیدن به هدفش ناکام ماند.

در حقیقت این ترور هدفمند دقیقاً تأثیر معکوس داشت. حذف ابوجهاد رهبری فتح را به شدت تضعیف کرد؛ اما موجب تقویت کمیته‌های مردمی در مناطق اشغالی که رهبران اصلی انتفاضه بودند شد.

اسرائیل هنوز واکنشی به امواج اعتراض‌ها یا موج فزاینده محکومیت‌های بین‌المللی نشان نداده بود. با درک درست اقدامات گذشته بسیاری از اسرائیلی‌هایی که در آن عملیات شرکت داشتند؛ اکنون بابت آن اظهار تأسف می‌. کنند. برخی معتقدند حضور قدرتمند ابوجهاد تأثیری آرامبخش و محدود‌کننده بر عرفات داشت و صدای او پس از تأسیس دولت خودگردان فلسطین در سال ۱۹۹۴ برایشان بسیار سودمند بوده است. اگر ابوجهاد کاریزماتیک و محبوب زنده بود؛ شاید حماس دیگر نمی‌توانست جایگاه خود را مستحکم کند و بر بخش بزرگی از مردم فلسطین تسلط داشته باشد. آمنون لیپکین، شاحاک که هنگام ترور ابوجهاد رئیس آمان بود و بعد‌ها رئیس ستاد کل ارتش شد گفت در یک دنیای ایدئال اگر می‌دانستیم کمی پس از حذف ابوجهاد فتح راه دیپلماسی را در پیش خواهد گرفت؛ شاید به خانه‌اش حمله نمی‌کردیم و ابتدا با او درباره دیدگاه‌هایش نسبت به توافق با اسرائیل صحبت می‌کردیم و بعد تصمیم می‌گرفتیم بکشیمش یا. خیر با نگاه به گذشته؛ فقدان او کاملاً آشکار است. او می‌توانست در فرآیند صلح مشارکتی فعال داشته باشد.

 

نظرات بینندگان