arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۰۶۲۷۴
تاریخ انتشار: ۰۶ : ۱۳ - ۱۴ مرداد ۱۴۰۳

ترور میهمان فلسطینی در تهران؛ ایران چگونه باید پاسخ دهد که در بازی نتانیاهو نیفتد؟

انحراف از برخورد مستقیم و انحصاری با اسرائیل نه تنها هزینه‌های اسرائیل را کاهش می‌دهد بلکه هزینه‌های ایران را افزایش خواهد داد، زیرا ایران مجبور خواهد شد به جای درگیری در یک جبهه در جبهه‌های بیشتری هزینه بپردازد. علاوه بر اینها، این انحراف سیاست خارجی کشور و اولویت‌های اساسی آن، چه در روابط با کشور‌های همسایه (از جمله کشور‌های عربی) و چه در مناسبات با کشور‌های غربی، دچار چالش و مشکل خواهد نمود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سیدهادی برهانی؛ استاد مطالعات اسرائیل: ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس ساعاتی پس از حضور وی در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید کشور، دکتر مسعود پزشکیان، نه فقط ایران بلکه منطقه و جهان را تکان داد. هنیه نه تنها میهمان رسمی دولت در یک مراسم مهم ملی بود بلکه میهمانی بود که بیش از دیگران مورد استقبال دکتر پزشکیان قرار گرفته بود. نمایش در آغوش گرفتن این دو و ابراز احساسات آن‌ها نسبت به یکدیگر پس از مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی احتمالا مهمترین حاشیه این مراسم ارزیابی می‌شود. اسماعیل هنیه تنها رهبر سازمان اسلام گرای حماس، هم پیمان مهم ایران در جبهه مقاومت، نبود، او ترجیحا پرطرفدارترین مبارز فلسطین، محبوبترین فلسطینی جهان و یکی از محبوبترین رهبران مسلمان در همه جای جهان بود. این ترور برای ایران، و هر کشور دیگری که این چنین مورد حمله قرار گیرد، بسیار سخت و سنگین است. امنیت ایران در این حمله زیر سوال رفت. تمامیت ارضی آن مورد تجاوز قرار گرفت. یک مراسم مهم ملی، با شرکت میهمانان عالیرتبه خارجی از هشتاد کشور جهان، هدف قرار گرفت. همه این‌ها ضایعه و لطمه وارده را بسیار جدی و جرم اسرائیل را بسیار سنگین معرفی می‌نماید.

هر کشوری (در جهان) که چنین مورد تجاوز یک عامل خارجی قرار بگیرد از خود واکنش سختی نشان خواهد داد و ایران از این امر مستثنی نیست (اسرائیل خود پس از ترور سفیرش در لندن در سال ۱۹۸۲ لبنان را تا بیروت تصرف نمود). اگر ایران به این مهم اقدام ننماید امنیت کشور و قدرت بازدارندگی آن در برابر تجاوزات دیگران مخدوش می‌گردد؛ اعتبار ایران به عنوان کشوری که قادر است از خود و منافع خود در برابر حمله دیگران دفاع نماید زیر سوال می‌رود؛ موقعیت ایران در منطقه خطرناک و تجاوزخیز خاورمیانه در معرض تهدید قرار می‌گیرد. موجبات ناامیدی، دلسردی و ضعف سایر اجزای مقاومت در منطقه، که ایران را محور و پشتیبان خود می‌دانند، فراهم می‌شود و نمایشی از دست برتر اسرائیل در منطقه شکل می‌گیرد که بازیگران منطقه و محاسبات آن‌ها را به نفع اسرائیل تحت تاثیر قرار می‌دهد.

از اینرو پاسخ قاطع، محکم و پشیمان کننده که قدرت بازدارندگی کشور را احیا نموده و آب رفته را به جوی باز گرداند، می‌تواند اولویت فوری کشور بشمار آید. البته این پاسخ هزینه دارد، اما هزینه عدم پاسخ، با توجه به عوارض و عواقب منفی آن، بسیار بیشتر از هزینه‌های یک پاسخ حساب شده، معقول و متناسب است. در واقع اگر در موارد پیشین تجاوز اسرائیل به کشور و انجام ترور علیه شهروندان ایران هزینه پاسخی قاطع پرداخت شده بود، ایران امروز مجبور به پرداخت هزینه هنگفت این ترور جسورانه نبود و مشکل با هزینه‌ای بسیار کمتر فیصله می‌یافت. ایران، جز در مورد عملیات وعده صادق، هیچگاه پاسخ سنگین و مستقیمی به ترور‌های اسرائیل نداده است. در همه آن موارد نیز ترس از پرداخت هزینه، نگرانی از وخامت اوضاع اقتصادی، سیاسی و بین المللی کشور و یا خطر بروز جنگ به مانعی در برابر برخورد با اسرائیل بدل شده بود و چنین رویکردی به موضوع، رژیم صهیونیستی را در تجاوزات خود گستاخ و گستاختر کرده تا کار را به جایی رسانده که به انجام عملیات بی سابقه اخیر در قلب تهران مبادرت می‌ورزد.

براین اساس نمی‌توان در ضرورت و اهمیت یک پاسخ قاطع به اقدامات اسرائیل تردید نمود. آنچه می‌تواند و باید محل شک و تردید قرار گیرد، کیفیت پاسخ ایرانی و رویکرد آن نسبت به این پاسخ است. اگر رویکرد مناسبی اتخاذ نشود ایران می‌تواند به همان سویی کشیده شود که اسرائیل برای آن برنامه ریزی کرده است، اما اگر عملیات مناسبی با استفاده از فضا و فرصت موجود و با شناخت درست مختصات آن صورت گیرد می‌تواند به هزینه‌ای سنگین و پشیمان کننده برای اسرائیل بدل شود و قدرت بازدارندگی ایران را احیا نماید. در رابطه با این رویکرد مشخصات و مختصات ذیل با اهمیت ارزیابی می‌شود:

اسرائیل مسئول اول و آخر این تجاوز است. تا اینجای کار هیچ سند و مدرک معتبری در مورد مشارکت طرف دیگری در این عملیات وجود ندارد و تحلیل واقع بینانه این عملیات و زمان آن نیز چیز جز این را تایید نمی‌نماید. این عملیات در این زمان خاص حتی به نفع آمریکا نیست و نارضایتی دولت آمریکا در اظهارات بایدن در این باره مشخص است. او علنا اعلام نمود این عملیات کمکی به آزادی گروگان‌های اسرائیلی و برقراری آتش بس در غزه نمی‌نماید. گزارش‌های منتشره از تماس تلفنی نتانیاهو و بایدن، پس از این عملیات، نیز موید نارضایتی دولت آمریکاست. در این شرایط، هر گونه تلاشی برای معرفی طرف‌های دیگر به عنوان عامل ترور هنیه نه تنها خلاف واقعیت است بلکه اقدامی در جهت انحراف اذهان از عاملیت اسرائیل در این جنایت و کم کردن هزینه‌های آن بشمار می‌آید. رژیم صهیونیستی به عنوان تنها عامل یا حداقل عامل اصلی این تجاوز باید تمام هزینه آن را پرداخت نماید و چنین رویکردی است که فشار بر اسرائیل را بیشینه نموده و امکان مجازات و پشیمانی آن را بیشتر می‌نماید.

انحراف از برخورد مستقیم و انحصاری با اسرائیل نه تنها هزینه‌های اسرائیل را کاهش می‌دهد بلکه هزینه‌های ایران را افزایش خواهد داد، زیرا ایران مجبور خواهد شد به جای درگیری در یک جبهه در جبهه‌های بیشتری هزینه بپردازد. علاوه بر اینها، این انحراف سیاست خارجی کشور و اولویت‌های اساسی آن، چه در روابط با کشور‌های همسایه (از جمله کشور‌های عربی) و چه در مناسبات با کشور‌های غربی، دچار چالش و مشکل خواهد نمود.

از آنجائیکه اسرائیل از نظر جغرافیایی از ایران دور است و انجام عملیات علیه ایران از چنان فاصله‌ای سخت به نظر می‌رسد سوء ظن‌هایی علیه کشور‌های همسایه و مساعدت آن‌ها به اسرائیل مطرح می‌شود. در این شرایط همسایه ستیزان یا عرب ستیزان وطنی فرصت بهتری برای ابراز نظرات بدبینانه خود علیه همسایگان می‌یابند. در جریان ترور هنیه نیز، سخنانی در رابطه با همکاری کشور‌های عربی همسایه با این عملیات مطرح شد و همچنین پیشنهاد‌هایی برای حملاتی علیه آن‌ها یا پایگاه‌های خارجی در آن‌ها مطرح گردید. البته اطلاعیه جدید سپاه پاسداران که ترور را محصول عمل پرتابه‌ای کوتاه برد معرفی نمود خط بطلانی بر این ادعا‌ها می‌کشد، اما بعید است بتواند این صدا‌ها را خاموش نماید. اتهامات مطروحه علیه همسایگان می‌تواند اولویت سیاست خارجی دولت جدید و رهبری نظام را که روابط با همسایگان را اولویت سیاست خارجی ایران خواندند، تحت تاثیر قرار دهد. تیرگی روابط ایران با همسایگان مطلوب اسرائیل است. این امر می‌تواند آن‌ها را از ایران دور نموده و به اسرائیل نزدیک نماید.

یک اولویت دیگر دولت جدید بهبود روابط با کشورهای غربی و حل مشکلات موجود در روابط فیمابین است. این رویکرد برای رفع تحریمها و عادی سازی فضای بین المللی ایران و بهبود فضای اقتصادی کشور ضروری به نظر می رسد. ایراد اتهام به طرفهای غربی اعم از آمریکا، انگلستان، فرانسه و سایرین می تواند روابط ایران با این کشورها را پیچیده تر نموده و دستیابی به حل مشکلات موجود در روابط طرفین را سخت تر نماید.

بنابراین پاسخ مناسب مستلزم پرهیز از درگیری با سایر طرفهای منطقه ای و غربی و برخورد مستقیم و مشخص با اسرائیل است. به نظر می رسد اینک فرصت مناسبی برای برخورد با اسرائیل به رهبری نتانیاهو وجود دارد: در شرایط حاضر همه جبهه های مقاومت در منطقه باز شده است. این جبهه ها علاوه بر غزه شامل کرانه باختری، لبنان، یمن، سوریه و عراق می باشد. علاوه بر این، جبهه های لبنان، یمن و فلسطین به دلیل تجاوزات اخیر اسرائیل و ترور شخصیتهای عالیرتبه آماده انتقام گیری از اسرائیل می باشند. بنابراین در این شرایط اعضای مقاومت می توانند حملات خود را هماهنگ نموده و از همه طرف به اسرائیل حمله ور شوند. ملتهای منطقه به دلیل جنایتهای اسرائیل در غزه و همچنین ترور شخصیت محبوب منطقه، اسماعیل هنیه، از چنین حمله ای حمایت خواهند نمود. دولتهای منطقه نیز در این حمایت مشارکت خواهند کرد. دولتهای عربی واسلامی از تنش زایی بی پایان نتانیاهو در منطقه، خودخواهی و فریب او و تخریب همه ابتکارات صلح در غزه ناراحت می باشند. ترور هنیه در کشورهای اخوانی منطقه، مانند ترکیه و قطر، نارضایتی های شدیدی برانگیخته است. ایران می تواند در جریان انتقام گیری از ترور هنیه از حمایت و مساعدت این کشورها نیز بهره مند شود. به ویژه ترکیه در یکی دو هفته اخیر، از زبان اردوغان، سخن از دخالت نظامی این کشور به نفع فلسطین زده است. کشورهای دیگری مانند اردن (با توجه به بافت فلسطینی و قدرت اخوان دراین کشور) و الجزایر هم می توانند مساعدت نمایند.

تصور می شود حتی کشورهای غربی از گوشمالی محدود نتانیاهو ناراضی نخواهند بود. ماههاست نتانیاهو همه سران کشورهای غربی را سر کار گذاشته و به بهانه های مختلف از تبادل اسرا در غزه و برقراری آتش بس در این منطقه (که مورد نظر و تاکید آنهاست) طفره می رود. این امر سران کشورهای غربی را تحت فشار قرار داده و آنها را با اعتراض و نارضایتی افکار عمومی در کشورهایشان روبرو ساخته است. این امر دولتهای حاکم در کشورهای اروپایی (فرانسه و انگلستان برای مثال) را در معرض شکست انتخاباتی قرار داده است. بایدن و حزب دموکرات او نیز که در آستانه انتخابات قرار دارند نگاهی منفی به تداوم درگیری در غزه دارند و مایل هستند این مشکل پایان یابد زیرا حوادث غزه تاثیر منفی بر موقعیت حزب دموکرات و حامیان آن دارد. بنابراین بعید نیست یک حمله محدود که نتانیاهو را ادب نموده و او را سر جای خود بنشاند مطلوب کشورهای غربی باشد.

براساس ملاحظات بالا، ایران فرصت قابل استفاده ای برای اعاده اعتبار خود و جبران صدمات اسرائیل دارد. اگر ایران بر اسرائیل متمرکز شود و حمله خود را محدود به این رژیم نماید و به دیگران اطمینان دهد آنها از این حمله در امان هستند می تواند ضربه سختی به اسرائیل وارد نماید. اسرائیل بدون حمایت دیگران وارد جنگ با ایران نخواهد شد. برای پرهیز از جنگ لازم است ایران کشورهای غربی را تحریک ننموده و منافع آنها را در معرض خطر قرار ندهد. علاوه بر این پاسخ ایران باید متناسب با حمله اسرائیل باشد و مشخصا مسئولین ترور هنیه را هدف قرار دهد، از آسیب رساندن به غیرنظامیان دوری نماید و شدت آن نیز به درستی طراحی شود. در چنین حالتی، مانند نمونه موفق عملیات وعده صادق، موقتا تنش بالا رفته و اقتصاد تحت تاثیر قرار می گیرد اما با گذشت چند روز شرایط به حالت عادی باز خواهد گشت؛ در جریان عملیات وعده صادق نیز چند روز نرخ ارز افزایش یافت اما مدت کوتاهی پس از پایان عملیات به نرخ قبلی بازگشت.

اما اگر ایران در مسیر دیگری گام نهد؛ به منافع کشورهای همسایه یا کشورهای غربی حمله ور شود و آنها را تحریک کند کاملا در مسیر برنامه ریزی شده اسرائیل گام خواهد گذاشت و بهای سنگینی برای آن خواهد پرداخت. اسرائیل که از سیاست مثبت دولت جدید در ایران در هراس است و نگران شکسته شدن انزوای ایران در صحنه بین المللی است، تلاش خواهد کرد سیاست خارجی ایران برای تقویت روابط با کشورهای منطقه و همچنین تنش زدایی از روابط با کشورهای غربی را تخریب نماید و عملیات ترور در تهران نیز احتمالا با همین هدف طراحی و اجرا شده است.

نظرات بینندگان