arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۰۴۹۵۱
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۱۱ مرداد ۱۴۰۳
تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با مجاهدین خلق؛ قسمت پنجاه و پنج؛

چرا جنگل های شمال مورد توجه چپ ها بود؟

گروهی از سازمان چریک‌های فدایی خلق به نام محمد حرمتی پور منشعب شده بود و در جنگل‌های مناطق شمال کشور عملیات‌ها و تحرکاتی داشتند؛ این‌ها در تحلیل‌هایشان مثلاً به حرکتی که انقلابیون کوبا و چه گوارا در کشور‌های آمریکای لاتین و آفریقا انجام دادند و در جنگل‌ها و مناطق صعب العبور زندگی و با حرکت‌هایی سعی می‌کردند نشان بدهند حضور دارند، استناد می‌کردند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب رعد در آسمان بی ابر: تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با سازمان مجاهدین خلق، توسط نشر ایران در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. این کتاب مجموعه مصاحبههای محمد حسن روزی طلب و محمد محبوبی با جمعی از مسئولین امنیتی دهه شصت در رابطه با برخوردهای امنیتی با سازمان مجاهدین خلق است. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این گفتگوها را برای علاقهمندان منتشر خواهد کرد. به دلیل ملاحضات امنیتی، نام مصاحبه شوندهها ذکر نشده و تنها عنوان آنها در متن آمده است.

گفتگو با برادر حمید معاون امنیت واحد اطلاعات سپاه منطقه ۳ کشوری جدال نفس گیر جنگل‌های شمال در آخرین روز‌های سال ۱۳۹۴ با برادر حمید که اکنون از دانشمندان راهبردی کشور است، در یک مجموعه‌ی علمی قرار مصاحبه داشتیم گفت و گو گرم‌تر و مفصل‌تر از آن چه تصور می‌کردیم بود. برادر حمید در سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ معاون امنیت (۴۰۰۰) واحد اطلاعات سپاه منطقه‌ی سه کشوری شامل استان‌های گیلان مازندران و گلستان بوده است.

-چرا حتی قبل از براندازی مسلحانه سازمان منافقین شمال کشور منطقهای مستعد و برایش مهم بود؟

شاید یکی از علت‌های اصلی این نوع فعالیت‌ها شرایط خاص جغرافیایی و محیطی باشد شمال محیط امنی برای این‌ها بود که بتوانند خود و کادر‌هایشان را حفظ کنند؛ مخصوصاً پس از این که ضربات بسیار سنگینی در شهر‌ها و خانه‌های تیمی شهر‌های بزرگ به آن‌ها وارد شده بود؛ هم این که این‌ها سعی می‌کردند به نوعی حرکت‌های انقلابی کشور‌های دیگر را شبیه‌سازی کنند و به نتایجی برسند که انقلابیون دیگر کشور‌ها با توجه به شرایط خودشان و با استفاده از این پوشش‌ها شیوه‌ها و تحلیل‌ها رسیدند فقط منافقین، نبودند بلکه گروه‌های دیگری هم در آن ایام دست به این کار‌زده بودند، از جمله «اتحادیه کمونیست‌ها که در منطقه جنگلی آمل این کار را کرده و در جنگل حضور و رخنه یافته و آنجا را مأمن و پایگاه خودشان قرار داده بودند. گروهی از سازمان چریک‌های فدایی خلق به نام محمد حرمتی پور منشعب شده بود و در جنگل‌های مناطق شمال کشور عملیات‌ها و تحرکاتی داشتند؛ این‌ها در تحلیل‌هایشان مثلاً به حرکتی که انقلابیون کوبا و چه گوارا در کشور‌های آمریکای لاتین و آفریقا انجام دادند و در جنگل‌ها و مناطق صعب العبور زندگی و با حرکت‌هایی سعی می‌کردند نشان بدهند حضور دارند، استناد می‌کردند. غیر از شرایط خاص طبیعی و محیطی و شبیه‌سازی حرکت و حضور و سازماندهی، جنگل شاید شهر‌های شمالی به لحاظ اجتماعی هم آمادگی داشتند.

واقعیت این است که به دلیل شرایط خوب آب و هوایی و مساعد بودن زمین و رواج کشاورزی و دامداری و وجود بعضی از صنایع در بعضی از شهر‌ها، وضع مردم شمال به نسبت در مجموع بهتر از سایر مناطق است بخش زیادی از تولید ناخالص ملی ما به فعالیت‌های کشاورزی در شمال برمیگردد و یا سرمایه‌گذاری‌هایی که در آنجا شده است. تعداد افراد باسواد و تحصیل کرده در شمال بیشتر است. یادم هست در بعضی از سال‌ها بالاترین آمار را در زمینهی با سواد بودن افراد در گیلان داشتیم. تیپ جوان هم در اوایل انقلاب مطالعه می‌کردند و کتاب‌های این‌ها را می‌خواندند. جوان و کم تجربه هم بودند و شاید آن سرمایه‌گذاری و حضور مؤثر انقلابیون اصیل ما در آن جا کم بود. شاید روحانیون مبارز برجسته‌ای که در تهران با شهر‌های مذهبی حضور داشتند در شمال کمتر بود و آن حضور گسترده و فعال را جز در شهر‌های بزرگ نداشتند. به نظر من همه‌ی این عوامل تأثیرگذار بودند؛ ضمن این که شاید تجربه‌ی گروه‌های انقلابی مبارز قبل از انقلاب مثل چریک‌های فدایی خلق در قضیه‌ی سیاهکل را هم داشتند به هر حال جنگل محیط نسبتاً امنی برای این گروه‌ها بود یا شاید به لحاظ اجتماعی در منطقه‌ی هشتپر و تالش که یک عده سنی مذهب زندگی می‌کردند و خیلی مقید به انقلاب نبودند - چون رهبری انقلاب با حضرت امام و جریان تشیع بود - شاید حضور این‌ها هم در شکل‌گیری فعالیت گروه‌ها در جنگل بی تأثیر نبود؛ اما مهم‌ترین عامل، ضربات سنگینی بود که منافقین در سال ۱۳۶۰ خوردند و مجبور شدند خط فرار از کشور را در پیش بگیرند و رهبران و کادر‌های درجه اولشان را از کشور خارج کنند. اواخر سال ۱۳۶۰ بود که ضربهی ۱۹ بهمن را خوردند و موسی خیابانی و اشرف ربیعی کشته شدند. در اردیبهشت و خرداد سال ۱۳۶۱ هم ضربات سنگینی خوردند. یکی از دلایل پناه بردن به جنگل و مناطق صعب العبور این بود که کادر‌هایشان را حفظ کنند و همه به خارج از کشور نروند. یادم هست در منطقه‌ی جنگلی رامسر افرادی بودند که آمادگی جسمانی برای اقامت در جنگل را نداشتند؛ هم سنشان بالا بود هم توان جسمانی برای تحمل سختی‌های جنگل را نداشتند اما این‌ها را فرستاده بودند که حفظ شوند.

-درگیری در شمال کشور قبل از ۳۰ خرداد شروع شد مثلاً ماجرای قائم شهر آن موقع در بین افراد سپاه - مخصوصاً که اطلاعات هم تازه تأسیس بود - حس مقابله‌ی امنیتی با سازمان وجود داشت یا نه؟

 قائم شهر یک شهر کارگری بود و محیط‌های صنعتی زیادی داشت. سطح زندگی مردم عادی بود و طبقات متوسط و عادی در آن حضور داشتند. این گروه‌ها اعم از چپ و منافقین سعی می‌کردند در محیط‌های کارگری و جا‌هایی که محرومیت‌های بیشتری داشتند فعالیت بیشتری کنند و حضور پررنگتری داشته باشند. مضافاً این که عناصر قوی منافقین در آنجا خیلی فعال بودند؛ مثلاً در قائم شهر فردی به نام «محمود مهدوی» از کادر‌های اصلی سیاسی منافقین و از بچه‌های قائم شهر بود.

 

نظرات بینندگان