arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۹۹۴۴۲
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۲۳ - ۱۹ تير ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، شنبه ۲۲ آذر ۱۳۴۸: صحبت‌هایی که بین من و شاه رد و بدل شد

یادداشت‌های اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم اوّل وقت مقداری راجع به زمین خوردن بیچاره سپهبد شفقت خندیدیم. ولی عرض کردم رژه بسیار عالی بود. فرمودند: امیدوارم اصل و باطن هم داشته باشد. معلوم می‌شود عرایض من بی تأثیر نیست. عرض کردم: ارتش دو عامل اصلی می‌خواهد که اول روحیه است و دوم تعلیمات. تعلیمات که کم کم تکمیل می‌شود، ولی روحیه هنگامی خوب می‌شود که هر کس کشور را مال خودش بداند و به علاوه تصور کند که در بزرگداشت کشور سهیم و شریک است یا باید اعتقادات مذهبی داشته باشد؛ و هر دو را ممکن است تقویت کرد، ولی امتحانی که سپاهیان ما در تابستان امسال هنگام لشکرکشی به مرز عراق دادند مخصوصا در خوزستان که گرمی هوا غیر قابل تحمل بود مایه کمال امیدواری است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
 شنبه ۲۲ آذر ۱۳۴۸: صبح شرفیاب شدم اوّل وقت مقداری راجع به زمین خوردن بیچاره سپهبد شفقت خندیدیم. ولی عرض کردم رژه بسیار عالی بود. فرمودند: امیدوارم اصل و باطن هم داشته باشد. معلوم می‌شود عرایض من بی تأثیر نیست. عرض کردم: ارتش دو عامل اصلی می خواهد که اول روحیه است و دوم تعلیمات. تعلیمات که کم کم تکمیل می شود، ولی روحیه هنگامی خوب می شود که هر کس کشور را مال خودش بداند و به علاوه تصور کند که در بزرگداشت کشور سهیم و شریک است یا باید اعتقادات مذهبی داشته باشد. و هر دو را ممکن است تقویت کرد ولی امتحانی که سپاهیان ما در تابستان امسال هنگام لشکرکشی به مرز عراق دادند مخصوصا در خوزستان که گرمی هوا غیر قابل تحمل بود مایه کمال امیدواری است. فرمودند: صحیح است. عرض کردم فقط انسان اگر همان طور که عقب تفنگ خودنمایی می کند،در مقابل تفنگ بکند، آن وقت صاحب قدرت روحی است. فرمودند: چه طور امتحان کنیم؟ من هم جواب نداشتم. 
 
شاهنشاه می خواستند مطلبی در خصوص والاحضرت محمودرضا به من بفرمایند. گویا باز مرتکب خطایی شده است. خیلی خیلی تأمل فرمودند، بعد هم چیزی نگفتند. من نخواستم بپرسم.
نظرات بینندگان