برخی افراد حتی اگر بودجه زیادی هم نداشته باشند از بعضی کارها دست نمیکشند؛ کارهایی از قبیل خرید محصولات زیبایی و رفتن به رستوران. برای بسیاری این کارهای تجملی کوچک ارزش زیادی دارد.
محققان در تازهترین دستاورهای خود به این نتیجه رسیدند که تجملات کوچک استرس را از بین میبرند. طبق شواهد، فعالیتهایی مانند گوش دادن به موسیقی و معاشرت با دوستان استرس را کاهش میدهد. البته هرکدام از این فعالیتها ممکن است درنظر برخی قدری تجملاتی باشد.
برخی هم اما این تجملات کوچک را ادا تلقی میکنند، مثلا اگر کسی خیلی به پوستش رسیدگی کند، به او ادایی میگویند، بماند که شبکههای اجتماعی واقعا اصالت برخی از این تجملات کوچک را از بین برده، به هر حال در دورهای زندگی میکنیم که نمایش تجملگرایی یا به اصطلاح "ادا" در فضای مجازی به وفور یافت میشود. همه ما نیز با رفتارهایی که اصطلاحا به آن «ادایی بودن» یا «ادا درآوردن» میگویند آشنا هستیم. رفتاری که امروزه بیشتر از آن با «کلاس گذاشتن» و البته اصطلاحات دیگری که کمی غیرمودبانه هستند یاد میشود. این روزها نیز عکس گذاشتن با فلان مغازه پاستافروشی در تهران خیلی باب شده. انگار امتیازیست که برخی نباید از آن غافل شوند. خب برخی ژانرها هم این فرمیست و ما اصلا به عقاید کسی بیاحترامی نمیکنیم.
نکته مهم در این باره این است که دقیقا نمیشود گفت کدام رفتار در دسته «ادایی بودن» قرار میگیرد. حتی به کار بردن برخی جملات و اصطلاحات هم میتواند در زمره چنین رفتاری قرار بگیرد. مثلا برخی از ما در خانه خودمان یک جور رفتار میکنیم اما در بیرون و دقیقا در همان موقعیت به شکلی دیگر. حالا سوال این است که آیا ما داریم ادا در میآوریم؟ آیا ادایی هستیم؟ نمیشود به این سوال پاسخ قطعی داد. چون اصولا هر رفتاری قابل اجرا در هر محیطی نیست. اصلا ما ایرانیها یک ضربالمثل داریم که میگوید: «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد» پس نمیشود تفاوت رفتار در یک موقعیت اما در دو مکان مختلف را به ادایی بودن نسبت داد. اما نمیشود کتمان کرد که برخی رفتارها دیگر واقعا ادا محسوب میشود و تحمل کردنی نیست. اصولا معاشرت با این آدمهای ادایی هم کار بسیار دشواری است و به روحیه آسیب میزند.
اما حالا با نتایج تازه محققان درباره مزیت تجملات اندک، کاربری در توئیت خود نوشته: باز بگید ادا بده. توئیتی که با واکنش گسترده دیگر کاربران همراه شده. خودتان بخوانید. نظرات هم انصافا خواندنیست:
امیر که شاکی به نظر میرسد: کجاش خوبه ؟!!! من یکبار با قطار ۵ستاره و ادایی رفتم تهران، هنوز ک هنوز سر اون سیصد تومن اضافی که بابتش دادم دارم حرص میخورم.
سیال: اگر بخاطر ادایی بودن بهم حقوق میدادن امروز یه لامبورگینی کنار جی کلاسم پارک بود.
ویشکا: از این به بعد خودمو با جدیدترین یافته محققان راضی میکنم که چرا باید کیف با برند dior که پسندیدم رو بگیرم.
سهراب: ادایی بودن کلا جالب نیست. مثلا طرف رژیم غذایی میگیره برای سلامتیش اما به شکلی کاملا ادایی این کار رو انجام میده. در واقع هدف از این رژیم چیز دیگهایه نه کلاس گذاشتن برای محیط پیرامون.
علیرضا: جا داره این اتفاق رو به سجاد افشاریان، سلطان ادای خاورمیانه هم تبریک بگیم.
بلک جک: ادا ادا ادا. فقط ادا. نقلقول از مارکس. کافه فلان. سجاد افشاریان. تئاتر و اجرا زیرزمینی. اسپرسو با شربت شاتوت. سیبیل و موی بلند. کتابفروشی. عکس با کتابفروشی. عکس با کتاب. پیتزا سبزیجات. اینها رو رعایت کنید تا یک ادایی درجه یک باشید.
سپیده: دوستم به من میگفت ادایی. نیست ببینه ادایی بودن واسه روان چیز خوبی شده.
پارسا: اتفاقا که من و نامزدم ماهی دو بار پولمون رو برای ادا خرج میکنیم. خیلی هم حال میده.
سهیل: ما همکار داشتم به چایی میگفته چای. نه به خاطر اینکه از لحاظ ادبیات درسته. فقط صرفا به خاطر اینکه کلاس بذاره و بگه من ادایی هستم.
بختک: تنها ادایی که دارم وقتی تو خونه تنهام عود و چراغ آبیم رو روشن میکنم موزیک میذارم و کمی هم نقاشی میکشم.
نفیسه: من و دوستم بعد اینکه یه شات اسپرسو گرفتیم با شیربادوم قاطی کردیم و بدترین شیرقهوه عمرمونو خوردیم تصمیم گرفتیم دیگه هیچوقت ادایی نباشیم.
کویین: دقیقا روزایی که سعی میکنم زندگی ادایی و زیبا داشته باشم، حتی اصلا نشون ندم و فقط برای خودم، تموم کارهام رو انجام بدم و لذت ببرم و همه چیز به زیباترین و لوکسترین حالت خودش باشه، حالم خوبه.
مونا: دانشمندان دارن یواش یواش باحال میشن! خوشمان آمد.
و عسل: یعنی واقعاً گاهی آدم از دانشمندان عصبی میشه. خب طبع انسان در ذاتش میل به زیبایی داره و برخی از تجملات (به غیر از فیکها ) جزو نیازهای فطری انسان حساب میشه و به اون حس خوب القا میکنه.