پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فارن افرز در مطلبی به قلم دورین هورشیگ و الیزابت کاس نوشت: سال گذشته و حدود یک ماه قبل از حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل که همه معادلات را تغییر داد، اسرائیل و عربستان سرگرم مذاکره بر سر موافقتنامه عادی سازی روابط بودند. پس از دهه ها فقدان روابط دیپلماتیک، هزینه ای که ریاض برای صلح تعیین کرده بود هزینه ای گزاف بود: علاوه بر تضمین های امنیتی از سوی ایالات متحده و حداقل پذیرش ایجاد یک دولت فلسطینی توسط اسرائیل، مذاکره کنندگان سعودی درخواست داشتند که بتوانند به انرژی هسته ای صلح آمیز دسترسی پیدا کنند. امروز و به رغم تلاش های جدید از سوی دولت بایدن، چنین توافقی همچنان یک احتمال دور از دسترس به نظر می رسد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: با توجه به تداوم جنگ اسرائیل و حماس، حتی اگر مقام های سعودی علاقمند به مذاکره با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل هم باشند، احتمالا متوجه خواهد شد که مذاکره بر سر یک صلح پایدار در شرایطی که افکار عمومی جهان عرب از جمله افکار عمومی عربستان از بحران انسانی ایجاد شده توسط ارتش اسرائیل در غزه خشمگین است، امری غیرممکن است. هرچند مذاکرات ممکن است هرگز از سر گرفته نشود، اما این گفتگوها همچنان یک اهرم فشار مهم در روابط آمریکا و اسرائیل است که به اعتقاد مقام های امریکایی می تواند به تسهیل دستیابی به آتش بس در غزه و همچنین گرفتن امتیازات گسترده تر از اسرائیل در خصوص تشکیل دولت فلسطینی کمک نماید.
در حالی که ایالات متحده در این اندیشه است که چگونه می تواند ثبات در خاورمیانه را در حین و پس از جنگ غزه تقویت نماید، موضوع برنامه هسته ای عربستان اهمیت مضاعفی یافته است. اگر واشنگتن امیدوار است که بتواند از عادی سازی روابط با عربستان به عنوان مشوق در برابر اسرائیلی ها استفاده کند، باید درخواست های ریاض جهت همکاری های صلح آمیز هسته ای و درخواست های دفاعی را نیز مد نظر قرار دهد؛ موضوعی که می تواند تصویر امنیتی منطقه را به کلی تغییر دهد، به ویژه اگر عربستان بخواهد در نهایت یک برنامه تسلیحاتی را نیز توسعه دهد. فعلا، برنامه هسته ای پیشنهادی سعودی ها صرفا شامل راکتورهای هسته ای صلح آمیز است که تحت نظارت موافقتنامه های جامع پادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دارد. اما ریاض به صورت تاریخی رابطه چندان خوبی با این محدودیت های بین المللی ندارد و برنامه های صلح آمیز هسته ای معمولا اولین قدم به سمت دستیابی به تسلیحات هسته ای به شمار می رود. هرچند عربستان هنوز فاقد ریزساخت های هسته ای قابل توجه است، اما در حال احداث یک راکتور تحقیقاتی کوچک در حاشیه شهر ریاض و ساخت موشک های بالستیک با کمک چین است.
عربستان ممکن است فعلا به توسعه انرژی صلح آمیز هسته ای پایبند باقی بماند. اما با توجه به خطر قریب الوقوع ساخت سلاح هسته ای توسط ایران، ریاض ممکن است در آینده برای حرکت به سمت ابعاد نظامی برنامه هسته ای اغوا شود. ایالات متحده باید برای کاهش این ریسک تلاش نماید. اما به انجام رساندن این ماموریت برای واشنگتن دشوار خواهد بود. از طرفی اگر همکاری کمی با سعودی ها داشته باشد، ممکن است حمایت عربستان از عادی سازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و رقابت برای کسب نفوذ را به رقبایی همچون چین ببازد. از سوی دیگر اگر همکاری و حمایت بی قید و شرطی از دستیابی عربستان به فن آوری غنی سازی اورانیوم به عمل آورد، ریاض ممکن است بتواند با استفاده از این فرصت اقدام به توسعه یک برنامه هسته ای نظامی نماید. بنابراین واشنگتن باید جاه طلبی های هسته ای صلح آمیز عربستان را بپذیرد اما در عین حال بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه جهت پیشگیری از اشاعه هسته ای توسط عربستان تاکید ورزد و جلوی یک مسابقه تسلیحاتی منطقه ای را بگیرد.
ضرورت دارد که ایالات متحده از همان ابتدا برای محدود کردن توانایی عربستان برای توسعه یک برنامه هسته ای غیرصلح آمیز تلاش نماید. یکی از راه ها این است که واشنگتن تضمین نماید که به صورت پایدار اورانیوم غنی شده مورد نیاز راکتورهای عربستان را تامین نموده و نیاز این کشور به احداث تاسیسات غنی سازی اورانیوم در داخل را برطرف نماید. گزینه های مختلف از برقراری یک ممنوعیت طولانی در زمینه غنی سازی اورانیوم در داخل عربستان گرفته تا داشتن یک تاسیسات غنی سازی تحت اداره پرسنل آمریکایی در داخل عربستان و ایجاد مکانیزم های قطع سامانه از راه دور در صورت تخطی احتمالی از محدودیت های تعیین شده از جمله گزینه هایی است که می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
واشنگتن می تواند به عنوان یکی از بندهای توافقنامه همکاری های دفاعی دوجانبه غنی سازی در داخل عربستان را محدود نماید. چنین منعی می تواند در قالب یک محدودیت رسمی که به امضای ریاض رسیده باشد یا یک سند تکمیلی غیرالزام آور که ضمیمه یک سند رسمی شده باشد برقرار گردد و طی آن عربستان خود بپذیرد که اقدام به ایجاد زیرساخت های چرخه سوخت هسته ای ننماید. این رویکرد به ریاض اجازه خواهد داد تا حق فنی غنی سازی خود را حفظ، اما پیشاپیش از اعمال آن صرف نظر نماید. با توجه به رویکرد منطقه ای کاملا تهاجمی ایران، یک توافق امنیتی بین آمریکا و عربستان همچنان اولویت اصلی عربستان و انگیزه ای قوی برای ریاض جهت اعمال محدودیت بر جاه طلبی های هسته ای اش خواهد بود.
تعدادی از عوامل میتواند عربستان سعودی را به دنبال داشتن سلاح هستهای سوق دهد، از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی در مقابل دشمنان احتمالی و افزایش نفوذ ژئوپلیتیک. اما انگیزه اصلی احتمالا از همسایه و رقیب عربستان سعودی بیرون خواهد آمد: ایران. تهران که از دهه ۱۹۵۰ برنامه هستهای غیرنظامی خود را دارد، روزبهروز به توانایی تسلیحات هستهای نزدیک میشود. ایران ممکن است ظرف چند هفته بتواند اورانیوم با درجه تسلیحات کافی برای بمب هستهای تولید کند، اگرچه احتمالا حداقل شش ماه دیگر طول میکشد تا سلاحی با قابلیت حمله به یک هدف دقیق تولید کند.
در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هستهای خود را به تسلیحات تبدیل نکند، اما این پتانسیل همچنان پابرجاست - و میتواند در بحبوحه نوسانات منطقهای فزاینده و با تقویت روابط تهران با دیگر قدرت هستهای تجدیدنظرطلب یعنی روسیه، پیشرفت کند. عربستان سعودی از شفافسازی اهداف هستهای خود در صورتی که ایران این مسیر هستهای را انتخاب کند، ابایی ندارد: ولیعهد محمد بنسلمان رهبر بالفعل عربستان گفته است که اگر ایران بخواهد با موفقیت سلاح تولید کند، عربستان سعودی نیز «این کار را انجام خواهد داد».
بخشی از انگیزه عربستان به ترس از اینکه ایران بتواند حمایت خود را از گروههای شبهنظامی مانند حزبالله، حوثیها و حماس افزایش دهد، بازمیگردد، ارزیابی تهران این است که سلاح هستهای از آن در برابر واکنش نظامی ایالات متحده یا اسرائیل محافظت میکند. ایران همچنین ممکن است به تنهایی از نیروی نظامی علیه عربستان سعودی، اسرائیل یا دیگر دشمنان استفاده کند، با این آگاهی که اگر ایالات متحده یا سایر کشورها با حمله ایران مقابله کنند، احتمالا محدودیتهایی برای تشدید تنش وجود دارد. عربستان سعودی همچنین ممکن است علاقهمند به دنبال کردن برنامه تولید سلاحهای هستهای باشد تا با اعتبار ایران موازنه ایجاد کند و موقعیت و اقتدار خود را در منطقه تقویت کند.
پیشرفتهای هستهای ایران همچنین میتواند سایر کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی یا ترکیه را به سمت تسلیحسازی سوق دهد که باعث حرکت عربستان در همان جهت میشود. امارات متحده عربی به دلیل عدمافشای اطلاعات در مورد تاسیسات هستهای غیرنظامی خود مورد انتقاد قرار گرفته است و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه قبلا پیشنهاد کرده بود که ترکیه نباید از دستیابی به سلاح هستهای منع شود. ریاض که خود را رهبر منطقه عربی میبیند، نمیخواهد هیچکدام از این دو کشور - بهویژه امارات، رقیب اصلی - آن را در خط پایان هستهای شکست دهند. پوشش یا اشاعه تسلیحات اتمی عربستان چند خطر عمده را به دنبال خواهد داشت. نخست، ایران و عربستان سعودی میتوانند با پارادوکس ثبات-بیثباتی مواجه شوند، این ایده که اگرچه سلاحهای هستهای ممکن است با بازدارندگی از جنگ بزرگ بین کشورهای مجهز به سلاح هستهای، به ثبات در سطح استراتژیک کمک کند، اما میتوانند به طور همزمان بیاعتمادی و تشدید تنش را در سطح پایینتری افزایش دهند. اگر ایران به غنیسازی اورانیوم کافی برای کلاهک هستهای ادامه دهد، ریاض ممکن است بر این باور باشد که بازدارندگی هستهای عربستان میتواند روابط بین دو رقیب را تثبیت کند.
اما یک سلاح هستهای لزوما ایران را از دنبال کردن سیاست خارجی تقابلی باز نمیدارد. تهران بارها تمایل خود را برای مبارزه با دشمن اتمی خود، اسرائیل نشان داده است. ایران همچنین از طیفی از بازیگران شبهنظامی غیردولتی حمایت میکند. برای ایران، این گروهها راهی برای گسترش نفوذ خود در زمین و دادن ابزاری برای تضعیف رقبا یا ضربه زدن به دشمنان خود در خارج از مرزهایش هستند. دوم، نقش برجسته و فزاینده تسلیحات هستهای در روابط ایران و عربستان سعودی، خطر سوءبرداشت و در نتیجه تشدید تنش بین دو کشور را به همراه دارد. عربستان سعودی ممکن است تلاش ایران برای دستیابی به توانمندیهای هستهای را، حتی اگر برای مصارف حفاظتی باشد، به عنوان نشانهای از قصد دیگر تهران تفسیر کند.
ایران نیز ممکن است برنامه عربستان سعودی را تهدیدآمیز ببیند و برنامه تولید سلاح را دنبال کند. این تفسیر نادرست میتواند عربستان را به سرعت بخشیدن به برنامه هستهای خود سوق دهد، زیرا معتقد است که به یک بازدارنده در برابر ایران مجهز به سلاح هستهای نیاز دارد. این مارپیچ رقابت هستهای بین دو دشمن میتواند به یک مسابقه تسلیحاتی در منطقه منجر شود و احتمال اشتباه محاسباتی یا درگیری را بیشتر کند.
ایالات متحده باید به یاد داشته باشد که مدیریت برنامه هسته ای ایران جهت جلوگیری از اشاعه هسته ای توسط عربستان و دیگر کشورهای منطقه از اهمیتی حیاتی برخوردار است. برنامه هسته ای ایران به خودی خود خطرناک است، اما در عین حال خطر دیگری که می تواند ایجاد کند، ایجاد انگیزه در سایر کشورها برای حرکت به سمت دستیابی به تسلیحات هسته ای است. واشنگتن باید بار دیگر از ابزارهای دیپلماسی و زمامداری خود استفاده نماید، حتی اگر توافق هسته ای ایران، که محدودیت هایی را بر برنامه هسته ای این کشور اعمال می کرد و دولت ترامپ در سال 2018 از آن خارج شد، نتواند به حیات خود ادامه دهد.
واشنگتن نمی تواند عربستان را از جاه طلبی های هسته ای اش منصرف نماید. اگر عربستان نتواند حمایتی را که نیاز دارد از واشنگتن کسب کند، برای تقویت برنامه هسته ای خود به سراغ سایر کشورها خواهد رفت. سیاست گذاران امریکایی باید همجنان همتایان سعودی خود را مجذوب مزیت های تکنولوژی راکتور های آمریکایی در مقایسه با فن آوری های چینی و روسی نگه دارند و بر منافع فنی و اعتباری پایبند ماندن به استانداردهای آمریکایی برنامه هسته ای و تقویت شفافیت تاکید نمایند. مزیت این پایبندی فراتر از دستیابی به فن اوری های هسته ای پیشرفته آمریکایی است. استفاده از این فن اوری ها موجب تقویت تعهد عربستان نسبت به نظم بین المللی قاعده مندی خواهد بود که ویژگی آن نرم های پذیرفته شده و همکاری بین المللی است. اگر واشنگتن نتواند پیشنهاد جذابی به ریاض ارائه کند، باید ریسک از دست دادن نفوذ خود بر توانمندی های هسته ای عربستان را به جان بخرد.
اهمیت سیاست آمریکا در قبال برنامه هسته ای عربستان فراتر از روابط با خود عربستان است و به کل منطقه خاورمیانه مربوط می شود. استراتژی واشنگتن این بار موجب ایجاد سابقه ای خواهد شد که می تواند بر سایر کشورها نظیر کره جنوبی و آلمان نیز که ممکن است به دنبال توسعه برنامه های هسته ای صلح آمیز خود هستند تعمیم پیدا کند. آری گفتن به یکی از متحدان موجب دشوار شدن نه گفتن به سایر متحدان می شود. واشنگتن باید با علم به این مسئله که نتیجه این مذاکرات می تواند تاثیری بیش از برهم زدن توازن قوای منطقه ای باشد به پیش برود. این اقدام ممکن است معادلات هسته ای جهانی را نیز تغییر دهد.