پایگاه خبری «انتخاب»: برجام در روزهای اخیر و با وجود بروز تنش جدی میان ایران و آمریکا، در حال فراموشی است. دیگر کسی صحبت از احیا برجام و یا برجام جدید نمیکند و این قرارداد تبدیل به یک بحران شده که از یادها رفته است.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
طی دوره اخیر صحبت کمتری در مورد احیای برجام مطرح بوده است، فکر میکنید که آیا شانسی برای احیای آن ممکن است هنوز وجود داشته باشد؟
از شواهد و قراین و دادههای عینی چنین بر میآید که دیگر احیای برجام نه در دستور کار آمریکا است نه در دستور کار ایران. در واقع از سپتامبر ۲۰۲۲ که مذاکرات به حال تعلیق درآمد، دیگر طی نزدیک به یک سال و نیم اخیر تلاش قابل ملاحظه و محسوسی برای احیای برجام صورت نگرفته است. یعنی نه تنها تلاشی در جهت احیای برجام صورت نگرفته، بلکه حتی مطالب و نظراتی در خلاف جهت احیای برجام از سوی دو طرف ابراز شده است. به عنوان مثال، کرت کمپل که یک مقام شورای امنیت ملی آمریکا بود و به تازگی به سمت معاون وزارت خارجه آمریکا منصوب شده در ۷ دسامبر گذشته در نشست استماع در کنگره گفت: فکر نمیکند که "در شرایط کنونی" هیچ کس شانسی برای بازگشت به برجام ببیند. او همچنین در حالیکه تحت فشار سناتورها قرار داشت گفت که فکر میکند باید یک پیام نظامی به ایران فرستاده شود به این مضمون که به تحریکاتش پاسخ داده خواهد شد. وی اضافه کرد که ما باید ایران را از لحاظ دیپلماتیک و بینالمللی منزوی کنیم. نمیدانم آیا میتوان این اظهارات را که قبل از کشته شدن سه سرباز آمریکایی در ۲۶ ژانویه مطرح شد، به حساب سیاست جدیدی از سوی دولت بایدن بگذاریم یا خیر. به هر حال یک عضو شورای امنیت ملی آمریکا که قرار بود معاون وزیر خارجه بشود، حتماً متوجه حرف زدنش هست. در جانب ایران نیز مقامات دولت ابایی از اظهارات منفی در ارتباط با برجام ندارند. سایت انتخاب نیز سخنانی از آقای امیرعبدالهیان نقل کرده بود به این مضمون که امروز هرچه جلوتر میرویم برجام بیخاصیتتر میشود و اینکه تا ابد خود را درگیر تونل تنگ برجام نخواهیم کرد.
اساساً باتوجه به تحولات اخیر مثل جنگ غزه و برهم خوردنتوافق نانوشته، و همچنین رخدادهای پیش رو از جمله سالانتخابات امریکا، امکان احیای برجام همچنان وجود دارد؟
تحولات اخیر قاعدتاً کار را مشکلتر هم کرده است. به این معنی که هم در ایران به خاطر جنایات اسرائیل در غزه و حمایت تسلیحاتی و دیپلماتیک آمریکا از اسرائیل نظرات منفیتر شده و هم در آمریکا فشار کسان و جریاناتی که همیشه مخالف برجام بودهاند تشدید شده است. مباحث مربوط به "تفاهم نانوشته" هم فاکتور مهمی است. اگر چنین تفاهمی وجود داشته که ظاهراً داشته، طی ۴ ماه گذشته به هم خورده یا حداقل تضعیف شده است. یک عنصر مهم آن که آزادسازی سپردههای ایران نزد بانکهای خارجی بوده، اکنون در ابهام است و مقامات آمریکایی صحبت از مسدود کردن مجدد ۶ میلیارد دلار در بانک قطری میکنند و مقامات ایرانی نیز حداقل رد نکردهاند. اگر چنین تحولی درست باشد، طبعا میتواند دیوار بی اعتمای را مرتفعتر و ضخیمتر کرده باشد. این تفاهم نانوشته ظاهراً قرار بود شامل عناصر دیگری مانند آتش بس گروههای منطقهای علیه مقرهای آمریکا هم باشد، که ظاهراً در حدود یک ماهی انجام شده و نوعی تنش زدایی در سپتامبر گذشته شکل گرفت، اما با جنگ غزه دوباره بر شدت آن افزوده شد تا آن اتفاق کشته شدن سه سرباز آمریکایی و واکنش آمریکا افتاد که جو را سنگینتر کرد. محدود شدن و کاهش میزان غنیسازی در ایران و تخفیف اختلافات بین ایران و آژانس نیز گویا از دیگر عناصر آن تفاهم بود که بعضا همچنان ادامه دارد. البته در این رابطه نکته اندک مثبتی هم وجود دارد که و آن خویشتن داری هر دو طرف بود. بویژه ایران در این مورد خوب عمل کرد و عملکرد ایران تفاوت نمایانی با عملکرد دیگر کشورهای عربی و اسلامی نداشت. اگر روزی در شرایطی متفاوت قرار باشد گفتگوهایی بین ایران و آمریکا شکل گیرد، همین خویشتن داری که طرفین نشان دادند، میتواند مبنای خوبی برای از سرگیری کار باشد. انتخابات آمریکا نیز البته فاکتور بسیار مهمی است و بعید است که با توجه به جو داخلی و فشار جمهوریخواهان امکان ازسرگیری مذکرات جریان انتخابات وجود داشته باشد.
اساساً چیزی از برجام به جز موعد مهم سال آینده که قطعنامه ها را لغو میکند، باقی مانده؟
واقعیت این است که از نقطه نظر آمریکا قرار بود که برجام زمان گریز هستهای ایران را در حد یک سال تثبیت کند. اکنون مقامات آژانس مدعی هستند که مقدار اورانیوم غنی شده ایران در حد ۶۰ درصد برای تولید سه بمب اتمی کافی است. مطابق ارزیابی آنها موجودی اورانیوم غنی شدن در ایران ۲۲ برابر میزانی است که برجام اجازه داده بود. همچنین ادعا میشود که با مقدار اورانیوم غنی شده در ایران، مقامات ایرانی اگر اراده کنند ظرف چند هفته تا چند ماه میتوانند بمب اتمی بسازند؛ لذا تا آنجا که به انتظار آمریکا از برجام بر میگردد، آن یک سال زمان برای گریز هستهای در ایران ممکن است دیگر قابل احیا نباشد. به این معنی که حتی اگر ایران بپذیرد که موجودی اورانیوم غنی شده را به سطح تعیین شده در برجام برگرداند، باز هم دانش فنی کسب شده و تجیهزات ساخته شده و تجربیات اندوخته شده در ایران طی ۵ سال گذشته بازگشتپذیر به سطح قبل از خروج ترامپ از برجام نخواهد بود. در نتیجه ظاهراً آمریکا مهمترین عنصر در برجام را که برایش مطرح بود، اکنون از دست رفته میداند و در نتیجه تصور میکند که از برگشت به برجام دستاورد چندانی نمیتواند داشته باشد؛ و این شاید مهمترین نکته در باره احیا یا عدم احیا برجام باشد. البته من با این ارزیابی آمریکا موافق نیستم و فکر میکند که احیای برجام همچنان برای آمریکا نیز میتواند منافعی داشته باشد.
ممکن است تهران و واشنگتن به این نتیجه برسند که برجام نیازمندیک پوست اندازی و اپدیت شدن بندهای آن است؟ ایا کاخ سفید و غرب با ایران در آستانه هستهای شدن کنار آمده؟
اگر اراده سیاسی در تهران و واشنگتن شکل بگیرد، همیشه ممکن است با توسل به خلاقیت راههای تازه و بکری را یافت و آزمود؛ لذا مسأله این است که آیا جریانات افراطی در هر دو کشور اجازه اندیشیدن و خلاقیت را میدهند یا خیر. از طرفی مشکل میتوان به این سؤال که آیا آمریکا و غرب با ایران در آستانه هستهای شدن کنار آمدهاند یا خیر پاسخ داد. تصور آمریکا و اسرائیل این است که بر ایران اشراف اطلاعاتی دارند و بر این مبنا حداقل تصور آمریکا این است که مقامات ایران تصمیمی برای هستهای شدن و برداشتن گامهای آخر نگرفته اند. پاسخ به سؤال شما زمانی داده خواهد شد که ارزیابی آمریکا این بشود که مقامات ایران تصمیم خود را گرفتهاند. البته میدانیم که اتخاذ تصمیم با اقداماتی باید همراه شود که از آن جمله اخراج بازرسان آژانس است. در هیچ یک از سه مورد اخیر هستهای شدن کشورها، کار با حضور بازرسان انجام نشده است. در چنان صورتی اگر آمریکا دست به اقدامی نزند، در آن صورت میتوان گفت که با ایرانِ در آستانه هستهای شدن کنار آمده است؛ و البته آزمودن این معنی واجد ریسک بزرگ و خطرناکی است که باید از آن احتراز کرد. در واقع ویژگی شرایط منهای برجام این است که اگر آمریکا اشتباه محاسبهای یا اشتباه در دریافت پیامی داشته باشد، در آن صورت ممکن است تصور کند که اقدام نظامی تنها تیری است که در ترکش دارد. در هر حال با توجه به شرایط خاورمیانه این مسأله سادهای نیست و قطعاً شرایط منطقه ما با شرایط آسیای شمال شرقی و آسیای جنوبی متفاوت است.
کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل معتقد است: اهمیت سیاسی قطعنامه ۲۷۲۸ از آن جهت است که گاه قطعنامههای شورای امنیت، صرفنظر از آثار عملی آنها، از تغییر جهت باد خبر میدهند. اینکه پیشنویس قطعنامه را ۱۰ عضو غیردائمی شورای امنیت ارائه دادند و ۴ عضو دائمی، ازجمله انگلیس و فرانسه، به آن رای مثبت دادند و آمریکا برخلاف معمول نتوانست آنرا وتو کند، میتواند نشانهای حاکی از افزایش فشار و شکلگیری تکانهای (momentum) در جهت فاصله گرفتن سیاست بینالملل و سیاست آمریکا از حمایت بیقید و شرط از اسرائیل تحت تاثیر افکار عمومی باشد.