سرویس بین الملل «انتخاب»: آغاز مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا اگر چه به واسطه گشایشهایی که درباره تحقق منافع کشور در رفع تحریمها و بن بست شکنی از مذاکرات ایجاد خواهد کرد، مورد استقبال قرار گرفته است، اما در روندی قابل انتظار با اشکالگیریها و بهانهجوییهای مقامهای روسیه مواجه شده که در مسیر تخفیف و کماهمیت جلوه دادن این تحول دیپلماتیک هستند و حالا در مواجهه با تفاهمی که زیر پوست مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا درباره «اوکراین» رخ داده، سعی دارند نارضایتی خود را به نحوی ابراز کنند که گویی این گفتگوها باید از زیر سایه تایید مسکو عبور کند. اما دلایل پنهان نارضایتی مسکو از مذاکره مستقیم تهران و واشنگتن چیست؟
زخم خورده در جدال با غرب
اینکه چطور روسیه که بارها بن بست مذاکرات احیای برجام را برساخته از سیاست کج دار و مریز واشنگتن و تنشهای موجود میان ایران و آمریکا دانسته و حال گفت وگوی صریح دو طرف را محصول کنار زدن دیگر کشورهای طرف توافق میداند و نسبت به برقراری این مذاکرات ابراز نارضایتی میکند، پاسخ چندان پیچیدهای ندارد، اما همزمان این پرسش را پیش روی حامیان افراطی چین و روسیه میگذارد که اگر رویکرد آمریکا در میدان عمل، عاملی برای به وجود آمدن وضعیت موجود شده است، چرا روسها با تفاهم اخیر تهران و واشنگتن به مخالفت برخاسته اند؟
روسیه به عنوان یک بازیگر زخم خورده در روند رویاروییهای بی پایان با غرب در حرکتی آشکار بر آن شده تا همزمان با مذاکرات ایران و آمریکا، خاطره نزاعهای پیدا و پنهان خود را بر سر جنگ اوکراین زنده کند؛ رویکردی نامعقول و مشکوک که پیشتر در روند مذاکرات هستهای نیز به صورت یک حربه سیاسی برای تحقق منافع خاص از سوی روسیه استفاده شده بود.
تنها چند روز بعد از اعلام خبر مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، که در نهایت به توافق تبادل زندانی در ازای آزادسازی اموال منجر شد، بود که «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه، انتظار هرگونه توافق جدید درباره برجام را غیرواقعی خواند و گفت: «من شک دارم که انتظار احیای برجام با روی کار آمدن یک دولت جدید در آمریکا در یک سال آینده، به واقعیت نزدیک باشد».
در ۱۸ مرداد نیز همزمان با زمزمه های توافق میان تهران و واشنگتن بر سر تبادل زندانیان، سرگئی ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه تاکید کرد: من با اطمینان میدانم که دوستان ایرانی ما آمادگی خود را برای بازگشت به برجام به شکل اولیه آن و تکمیل مذاکرات اعلام کرده اند؛ غربیها به دلایلی غیر مرتبط با برجام، بار دیگر از موقعیت سوء استفاده کردند و این یک بازی غیرمنصفانه و همیشگی آنهاست و برای ما تعجب آور نبود. من از همکاران غربی خود میخواهم تا بار دیگر در این موضوع دقت کنند.
این سخنان بیش از آنکه به نارضایتی مسکو در قبال عدم مشارکت در خط دیپلماسی مستقیم تهران و واشنگتن مربوط باشد، به تفاهمات پشت پرده این دو کشور در «مسقط» پیرامون جنگ «اوکراین» بازمی گشت.
برای پی بردن به واقعیت ماجرا و روشن شدن ابعاد این روند، ابتدا باید به آرشیو اتفاقات پس از ورود مسکو به فاز جنگ نظامی با «اوکراین» رجوع شود. ادعاها درمورد همکاری نظامی تهران و مسکو که پیشتر در روند فروش پهپادهای نظامی ایران به روسیه پدیدار شده بود، اثرات سوء خود را در موضعگیری ماههای اخیرمقامهای ایرانی در مواجهه با انتقادات گسترده غرب نشان داد. رگههای پررنگی از سناریوی پنهان روسیه که تلاش برای اجرای آن با تحریک غرب در ماههای اخیر علیه همکاری پهپادی با ایران به اوج رسید تا مقامهای روسی بتوانند با تحریک کشورهای غربی، ایران را به یک شریک مسلم در جنگ اوکراین تبدیل کنند؛ جنگی که ایران را ناخواسته پابه پای روسیه در مقابل ناتو به عنوان بزرگترین ائتلاف نظامی جهان قرار میداد.
تخطئه ایران به دلیل ادعاها پیرامون قرار گرفتنش در یک جبهه با روسیه و یکی ازطرفهای اصلی منازعه اوکراین، رابطه با غرب را بیش از پیش بحرانی کرد، پرونده مذاکرات هستهای را ناتمام گذاشت، پرونده امنیتی تازهای را علیه ایران گشود و فاصله معنادار اروپا وآمریکا را که پس از خروج ترامپ از برجام به تدریج شکل گرفته بود، از میان برد.
ماجرای مذاکرات دنباله دار احیای برجام در دو سال گذشته نیز که با کارشکنیهای مسکو در یکی از ادوار مهم مبنی بر درخواست تضمین کتبی آمریکا برای تحقق منافعش در قبال ایران همراه شد، هریک وقایعی بودند که با وجود تحمیل هزینههای سنگین برای کشور و نظام از سوی طرفداران داخلی نظریه تکیه صرف به «شرق» به دیده فرصت نگریسته میشدند و هر بار این گروهها به نحوی میکوشیدند برای تلاش روسیه جهت درآوردن نان مقصود خود در تنور تحریم و فشار علیه ایران توجیهی دست و پا کنند.
تغییر مسیر ایران
اما برای ایران که فارغ از سیاست پرفراز و فرودش، جنگ اوکراین، تنها از منظر انسانی حائز اهمیت بود و آن را موضوعی مربوط به خود نمیدانست، هدف اصلی، برجسته نمایی موضع بیطرفی و یافتن راهکارهایی برای رفع تحریمها و کاستن از فشارهای غرب به شمار میرفت؛ هدفی که در ادامه سبب شد پس از بروز اشتباهاتی، در ماههای اخیر در سمت متفاوتی از این موضوع بایستد و در رویکردی که به نظر میرسید خالی از توجه به انتفاع سیاسی، روانی و اقتصادی نیست، چارهای برای دفع هجمه غرب درباره ادعای همراهی با روسیه در جنگ اوکراین جستجو کند.
شنیدهها درباره توافق اخیر
بنابراین آنطور که از شنیدهها برمی آید، مذاکرات اخیر ایران و آمریکا که در مرحله نخست به توافق تبادل زندانی انجامید، ممکن نمیشد مگر اینکه ایران موافقت خود را با توقف هر اقدام مستقیم و غیر مستقیم مرتبط با اوکراین اعلام کند. این همان اتفاقی بود که مذاکرات دوجانبه تهران و واشنگتن را روی ریل انداخته و روسیه را که به سیاق خود تنها ذیل منافعش همسو با سیاستهای ایران نشان میداد، خشمگین کرده است؛ بنابراین با فرارسیدن موعد فتنه، مقامهای روسی از موضع گیری علیه مذاکرات نتیجه بخش ایران و آمریکا ابایی نداشته تا راه هرگونه آشتی و اصلاح اوضاع را مسدود سازند و در این میان اهمیتی قائل نیستند که منافع و موقعیت ایران به عنوان یکی از همپیمانان نزدیکشان در معرض مخاطره قرار گیرد.
این چنین است که هرگونه فتنه انگیزی مسکو در آینده نزدیک و در ضدیت با روند شکل گرفته میان ایران و آمریکا قابل پیش بینی میشود. این در حالی است که منافع مسلم ایران، این ضرورت را پیش کشیده که مانع از آن شود رویکردش در قبال مذاکرات هستهای و جنگی که اساسا برایش موضوعیت ندارد، تحت تاثیر فرصت طلبیهای روسیه قرار گیرد. واقعیت کنونی این است؛ ایران و آمریکا میخواهند در قالب یک توافق نانوشته بر اختلافات خود نقطه پایان بگذارند و از شدت گرفتن بحرانها جلوگیری نمایند، اما این مهم به نظر روس ها، خلاف منافع روسیه است.
در این شرایط اگر حامیان داخلی چین و روسیه همچنان در مواجهه با وقایع بین المللی و سیاست خارجی کشور در ورطه افراط بلغزند، ایران سرنوشتی جز تداوم فشار و تحریمها این بار با هزینه سازی روسیه نخواهد داشت. تا اینجا فضاسازیهای مجعول مقامهای روس نشان داده که تیر به خطا رفته است، اما محتمل است که تیرانداز برای تحقق منافع سیاسی خاص خود بار دیگر تحولات جاری میان ایران و غرب را نشانه رود.