از جمله مباحث مهمي که از چند دهه گذشته و بويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران (به عنوان يک حکومت ديني) و نيز در جهان مطرح گرديد، موضوع جمعيت و کنترل باروري و مواليد در ميان مسلمانان بوده است. اين موضوع از آن روي اهميت بيشتري پيدا ميکند که به بحث کنترل جمعيت از نگاه ديني و فقهي چه در سطح خرد و چه در سطح کلان (پذيرفتن اصل سياستهاي جمعيتي از سوي دولتهاي مسلمان و حکومت ديني) ميپردازد.
به گزاش شفقنا؛ محمدولی علیی در مطلبی که در روزنامه رسالت منتشر کرده به مسئله رشد یا کنترل جمعیت از نگاه فقه شیعه پرداخته و آورده است: در مطالعه تاريخ جمعيتشناسي، همه اديان الهي، بويژه دين اسلام را طرفدار افزايش جمعيت و مشوق فرزندآوري زياد قلمداد ميکنند. حال باتوجه به اين نگرش، چگونه ميتوان اصل سياستهاي جمعيتي و کنترل مواليد را در اين جوامع پذيرفت و يا دستکم درباره آن بحث کرد؟(1)
آيا فقه و فقهاي شيعي، با رشد جمعيت موافقند يا با کنترل آن؟
تا اوايل قرن هجدهم ديدگاههاي خاصي پيرامون عواقب ازدياد جمعيت به چشم نميخورد و تنها بعضي از صاحبنظران مانند خواجه نصيرالدين طوسي (متوفاي 653 هـ. ق) به صورت غيرمستقيم عواقب و تبعات افزايش جمعيت را گوشزد ميکردهاند. خواجه نصيرالدين درباره کاهش احتمالي مرگ و مير و پيامدهاي ناگوار رشد جمعيت در کتاب مشهور خود اخلاق ناصري در بحث از «غيرمعقول بودن ترس از مرگ» مينويسد: در صورتيکه هيچگونه تلفات ناشي از مرگ و مير براي جمعيت وجود نداشت، آنگاه جمعيت آنچنان به سرعت رشد ميکرد که در روي زمين حتي جايي براي ايستادن افراد وجود نميداشت. (2)
به نظر ميرسد که او همچنين نسبت به استعداد رشد تصاعدي جمعيتها آگاهي داشته است. وي براي توضيح اين مطلب ميگويد:اگر شخصي يک دانه گندم را در گوشهاي از صفحه شطرنج قرار دهد، و با حرکت در هر خانه بعدي، تعداد دانه گندم را دو برابر کند، تعداد دانه گندم مورد نياز براي خانههاي بعدي بسيار بيشمار خواهد بود، چه رسد به خانه آخر (خانه 64) که از حد محاسبه فراتر ميرود. جالب است که با محاسبات امروزي، تعداد اين گندم در خانه آخر از ميلياردها تن نيز فراتر ميرود.
با توجه به اينکه تا اوايل قرن بيستم رشد جمعيت در ميان مسلمانان (و شيعيان) ناچيز بوده است، بحث کنترل جمعيت و سياستهاي جمعيتي در سطح ملي (به صورت کلان) وجود نداشته است. مباحث کنترل مواليد و جلوگيري از باروري و عزل، بيشتر در قالب مسائل فردي و مسائلي نظير تعيين تکليف شرعي و فقهي و جواز شرعي آن مطرح بوده است. بيشتر رواياتي هم که از ائمه عليهمالسلام درباره عزل و کنترل باروري نقل شدهاند عمدتا در پاسخ به سئوالاتي هستند که مردم از ايشان در قالب سئوالات شرعي کسب تکليف مينمودهاند.
با ورود به قرن بيستم و توسعه دانش بهداشت و علوم پزشکي و کنترل مرگ و ميرها و افزايش حجم جمعيت جهان، مسئله کنترل مواليد و سياستهاي جمعيتي در سطح کلان مطرح گرديد و بسياري از دولتها اين مسئله را به عنوان يک ضرورت در دستور کار سياستهاي ملي خود قرار دادند. از اين زمان به بعد است که با فقه سياسي شيعه در مورد سياستهاي جمعيتي در سطح کلان به عنوان يک مسئله ـ که فقه سياسي بايد پاسخ مناسبي براي آن داشته باشد ـ مواجه ميشويم.
نظرات فقهاي شيعه درباره سياستهاي جمعيتي و تنظيم خانواده (در سطح کلان(
در خصوص تنظيم خانواده، اگرچه مباحث مربوط به عزل و مسائل کلي آن در رسالههاي عمليه به چشم ميخورد، امابه نظر ميرسد که هيچ حکم عمومي در خصوص اين مسئله تا پيش از دهه 1340 وجود ندارد. مسئله تا حدي ناشي از اين واقعيت است که تا اين زمان هيچ بحث رسمي توسط دولتها (کشورهاي شيعه نظير ايران، لبنان و عراق) صورت نگرفته است و بنابراين، ضرورتي براي پرداختن به آن وجود نداشته است. با پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل حکومت ديني، ضرورت برنامهريزي جمعيتي و سياستهاي کلان و تنظيم خانواده احساس گرديد.
علما و فقهاي شيعه در زمينه کنترل مواليد و کميت تعداد فرزندان به دو دسته تقسيم ميشوند:
الف. گروهي که اسلام را مخالف با کنترل مواليد و موافق با ازدياد جمعيت و نفوس ميدانند.
ب. گروهي که معتقدند اسلام علاوه بر تأکيد نسبت به تکثير نسل، جواز کنترل مواليد و جلوگيري از آن را در موارد خاص صادر کرده است.
هر دو گروه براي نظرات و ديدگاههاي خود به آيات قرآن و روايات و احاديث وارده در اين زمينه استناد ميکنند که در اينجا به طور اجمال به مواردي از آنها اشاره ميشود:
مخالفان کنترل مواليد و سياستهاي کنترل جمعيتي؛
برخي از علما و فقهاي شيعه معتقدند که کنترل مواليد و جلوگيري از بارداري، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، مغاير با روح اسلام و آيات قرآن است. اين عده با استناد به آيات قرآن و زدودن ترس نسبت به فقر و مشکلات معيشتي براي افزايش جمعيت، لزومي براي کنترل جمعيت نميبينند و در نتيجه، هر سياست کنترل جمعيتي را مخالف شرع مقدس اسلام ميدانند.
مرحوم آيتالله طهراني از جمله علمايي است که به مخالفت شديد با مقوله کنترل جمعيت پرداخته است. کتاب ايشان به نام رساله نکاحيه: کاهش جمعيت ضربهاي سهمگين بر پيکر مسلمين به اين مسئله و زواياي گوناگون آن ميپردازد. بخش عمدهاي از کتاب مربوط به مباحث فقهي شيوههاي جلوگيري است و قسمت ديگري از آن به مضرات انواع جلوگيري با استناد به اقوال طبيبان پرداخته است. مرحوم طهراني با استناد به آيه «وَأَنکِحُوا الْأَيَامَي مِنکُمْ وَالصَّالِحِين ...» (نور، 32) مينويسد: با وجود صفات واسع، رازق، رزاق و عليم خداوند چگونه ممکن است مسلمانان به تنگدستي بيفتند؟ از اين رو، وي هرگونه جلوگيري از فرزندزايي را خلاف شرع ميداند. به نظر ايشان، اصل زن در عبادت است؛ يعني اصل، در وضعيت حمل و رضاع است. حيض خلاف اصل است؛ يعني عدم حمل و عدم رضاع خلاف اصل است. زن به واسطه عدم حمل و عدم رضاع، تعدادي از قواي بدني و جسمي خود را که خداوند به صورت خون درآورده است هدر خواهد داد. از اين روي، از رحمت خدا دور است و خداوند در اينجا به وي اجازه عبادت و خشوع و خضوعي را که به واسطه نماز و روزه و طواف حاصل ميشود نداده است. (3)
نگاه اهل سنت به کنترل جمعيت: آيتالله طهراني در بخشي از کتاب خويش با اشاره به قطعنامه هفده تن از فقهاي اهل سنت که پس از شرکت در مجلس مجمع فقهي اسلامي در سال 1400 هـ. ق در مکه مکرمه صادر گرديد، نظر برخي از علماي معاصر اهل سنت را مطرح ميکند. (4) متن قطعنامه مزبور به قرار زير است: «نظر به اينکه شريعت اسلام ترغيبکننده به فزوني نسل مسلمانان و انتشار آن است، و تحديد نسل و جلوگيري از آبستني مخالف فطرت انساني و شريعت اسلامي ميباشد، و نظر به اينکه هدف جلوگيري از افزايش جمعيت مسلمانان نيرنگي براي کاهش دادن نيروي انساني آنها و تقويت سلطه استعمارگران بر کشورهاي اسلامي و بهرهبرداري بيشتر از ثروتهاي آنان است و نيز نظر به اينکه جلوگيري از نسل نوعي عمل جاهلي و بدگماني نسبت به خداي متعال است، مجلس مجمع فقهي اسلامي به اتفاق آراء مقرر ميدارد که: تحديد نسل مطلقا جايز نيست و جلوگيري از آبستني در صورتي که انگيزه آن ترس از کمبود باشد حرام است؛ چرا که خداوند متعال «هوالرزاق»،»ذوالقوة المتين» و روزي همه جنبندگان روي زمين را به عهده گرفته است: «وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللّهِ رِزْقُهَا ...» (هود، 6) اما دعوت و الزام مردم به تحديد نسل و جلوگيري از آبستني به طور کلي شرعا حرام است».
آيتاللّه طهراني سياست کاهش جمعيت را توطئه صهيونيسم و غرب عليه مسلمانان ميداند. آنچه بدبينيهاي علمايي همچون مرحوم آيتالله طهراني را دامن زده است کمکهاي صندوق بينالمللي پول، بانک جهاني و سازمانهايي نظير سازمان ملل متحد به کشورهاي جهان سوم براي کنترل جمعيت ميباشد. به عنوان مثال، مدير اجرايي صندوق جمعيت ملل متحد گفته است: بانک جهاني 150 ميليون دلار به عنوان وام براي بهداشت و تنظيم خانواده در ايران اختصاص داده است. (5)
در مجموع، علما و صاحبنظران هم رأي با مرحوم آيتالله طهراني، به دو دليل عمده معتقد به عدم جواز براي کنترل جمعيت هستند: 1. آيات و روايات در اينباره؛ 2. دسيسهها و نقشههاي استعمار و صهيونيسم براي کاهش جمعيت مسلمانان.
پينوشتها:
1- تلخيص و برگرفتهاي از مقاله «تأثير آموزه ها و فتاواي شيعي در رشد و کنترل جمعيت»، محمد ولي علييي، مجله شيعه شناسي، زمستان 1384 - شماره 12، صص 143 تا 174.
2- مهريار، امير هوشنگ، اسلام و تنظيم خانواده از منظر شيعه، 2002، وزارت علوم، تحقيقات و فنآوري، ص 17
3- طهراني، سيدمحمد حسين، رساله نکاحيه، تهران، انتشارات حکمت، بيتا، ص 42
4- همان، ص 137-138
5- همان، ص 294
انتهای پیام