سرویس بین الملل «انتخاب»: درست در بحبوحهای که ایران و آمریکا قرار کرده اند، دور از چشم رسانهها مذاکرات هستهای را به نقطه پایان برسانند، جریانهای تندروی داخلی و خارجی همصدا با هم تعارف را کنار گذاشته و اسناد محرمانه را دست به دست میکنند تا بلکه این بار هم گفتگوها را در لبه پرتگاه بنشانند. انتشار یک فایل صوتی از «رابرت مالی»، نماینده پیشین آمریکا در امور ایران از سوی یک رسانه داخلی و ردیف تحلیلهای هدایت شده درباره اظهارات او باعث شد تا بار دیگر محافل خبری درجه بالایی از تب تند سیاست بازی جریانهای پشت پرده را تجربه کنند. اما ماجرا از چه قرار است؟
در ۲۱ آوریل، منابع امنیتی آمریکا به «مالی» اطلاع دادند که او در حفظ و نگهداری اسناد محرمانه با مشکل مواجه شده، مرخصی اش به حالت تعلیق از کار درآمده و دسترسیهای مربوط به کار او قطع شده است. درست همان موقعی که رسانهها دلایل کنار رفتن «مالی» را جستجو میکردند، واشنگتن «برت مک گورک» از منابع نزدیک «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی آمریکا را راهی مسقط کرده بود تا با هیات ایرانی، مذاکرات را ادامه دهد. اما اجرای سناریوی تندروها از جایی کلید خورد که اخبار امیدوارکنندهای از مذاکرات «عمان» مخابره شد و بسیاری را روی موج نگرانی سوار کرد.
روزنامه انگلیسی زبان «تهران تایمز» چاپ تهران یک فایل صوتی از «رابرت مالی» منتشر کرد که او در آن به صراحت تاکید میکند «به دنبال آن است از مجرای احیای برجام و دستیابی به یک توافق تازه با ایران، بار دیگر زمینه تشدید فشارها علیه ایران را هموار کند. فشارهایی که میتوانند با دست گذاشتن روی دیگر مسائل نظیر توان موشکی ایران، قدرت و نفوذ منطقهای آن، قدرت پهپادی تهران و البته مسائل حقوق بشری دنبال شوند». همزمان با انتشار این فایل محرمانه در تهران، «جی سولومون» که خبرنگار آمریکایی چندان خوشنامی در محافل رسانهای این کشور به شمار نمیرود، در پیامی توییتری کوشید نشان دهد از واقعیت پشت پرده کنار گذاشته شدن «مالی» رمزگشایی کرده است. «سولومون» اخراج این دیپلمات آمریکایی را به ارتباط بدون مجوزش با مقامهایی از ایران مربوط کرده است؛ ادعایی که دست برقضا «تهران تایمز» هم در تحلیل فایل صوتی، آن را تکرار میکند و مینویسد: «گفتگوهای محرمانه «مالی» با یک دیپلمات ارشد ایرانی در سازمان ملل و تعاملات مشکوک او با مشاوران غیررسمی ایرانیتبارش، کار دست او داده و تعلیق او را رقم زده است».
تحلیل مشترک «تهران تایمز» و «جی سولومون» در نتیجه گیری، یک مخرج مشترک، بیشتر نداشت؛ آنهم اینکه مذاکره کنندگان ایرانی، دیپلماتهایی ساده لوح و فریب خورده هستند و آمریکاییها قصد دارند برجام را پله کنند تا ایران را به چاه دیگری بیندازند.
افشاگریهای سودجویانه
نام «سولومون» نه به خاطر تحلیلهای درست و نادرست و آمیخته به راست و دروغ در رسانهها اهمیت دارد که سابقه او در افشاگریهای سودجویانه، دلایل کافی برای نگرانی از دیدن ردپایش در پرونده مذاکرات اخیر هستهای دست میدهد. «سولومون» نخستین خبرنگار آمریکایی است که وقتی برای روزنامه «وال استریت ژورنال» قلم میزد، ناگفتههایی از مذاکرات محرمانه میان ایران و آمریکا را که به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ انجامید، افشا کرد، اما بعدها وقتی رسانه متبوعش اعلام کرد که او را بدلیل نقض قواعد اخلاقی حرفهای اخراج کرده است، معلوم شد در این افشاگری، نه دغدغه خبری که دریافت دلار و سهام مالی از شخصی به نام «فرهاد عظیما»، سرمایه دار آمریکایی ایرانی تبار نقش داشته است. خبرگزاری «آسوشتید پرس» «فرهاد عظیما» را فردی معرفی کرده بود که فعالیتهای گستردهای در زمینه قاچاق تسلیحاتی و انجام مأموریتهای محرمانه برای سیا داشته است. در دلالی خبری «سولومون» پای دلارهای عربی هم در میان بود؛ زمانی که او اخبار محرمانهای از مذاکرات هستهای منتهی به برجام را در ازای پول به برخی از کشورهای عربی میفروخت و به این ترتیب گره روی گره مذاکرات سخت هستهای میانداخت.
تشویش سازی
وجه دیگر این موضوع به تحلیلهای برآمده از گفتههای «رابرت مالی» باز میگردد که از سوی رسانه منتشر کننده و جریانهای حامی آن، برجسته سازی و کوشیده شده افکار عمومی را به سوی هدف مد نظر خود هدایت کنند. به گفته «تهران تایمز» یک منبع مطلع در وزارت خارجه آمریکا به این رسانه ایرانی گفته که مشکل اصلی «مالی» ناشی از مذاکرات محرمانه او با سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل و دیدارهایش با برخی از شخصیتهای ایرانی-آمریکایی در ایالات متحده بوده است؛ اما این در حالی است که همزمان رسانه آمریکایی «فری بیکن» به نقل از شماری از منابع اطلاعاتی خود این احتمال را طرح کرده که تعلیق نماینده پیشین آمریکا در امور ایران ممکن است به دلیل انتقال اطلاعات طبقهبندیشده به شبکههای غیر رسمی از مدافعان جمهوری اسلامی و حامی توافق هستهای بوده باشد. «تهران تایمز» در حالی در قامت یک مطلع و جلوتر از رسانههای آمریکایی، گفتگوهای «مالی» و «ایروانی» را موردتوجه قرار داده که گویی یک برگ از اسناد مذاکرات محرمانه را افشا نموده و اینطور القا کرده که این گفتگوها خودجوش و خودسرانه صورت گرفته است. اما آنچه مسلم است این که هم «مالی» و هم «ایروانی» برای گفتگو با یکدیگر به مجوزهای امنیتی دسترسی داشته و مذاکرات آنها فارغ از هماهنگی دولتهایشان نبوده است. چنانکه این موضوع پیشتر نیز از سوی برخی از رسانههای غربی همچون روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» و همچنین برخی مسئولان ایرانی از جمله یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس مطرح و اعلام شده بود که نماینده آمریکا در امور ایران، چندین بار با سفیر ایران در سازمان ملل دیدار کرده است.
از سوی دیگر تشویش سازی درباره عزم واشنگتن برای تبدیل برجام به کلیدی برای رسیدن به برجامهای دیگر پیشتر از زبان دیپلماتهای ایرانی هم مطرح شده بود، بنابراین روایت دوباره آن که گویی کشف تازهای از معادله مذاکرات صورت گرفته، هدفی جز ایجاد سراسیمگی و القای این ندارد که واشنگتن در حال اجرای عملیات فریب است و ایرانیها هم در حال فریب خوردن.
با کنار گذاشتن گزارههای مورد اشاره در کنار یکدیگر در شرایطی که بالا گرفتن اخبار مذاکرات، جریانهای مخالف داخلی را دوباره به یکی از مطالبهگران ادعایی تبدیل کرده؛ میتوان قرابت اعضای این گروهها با «سولومون» و جریانهای همفکرش را نظاره گر بود که وقتی معلوم شد تیغ خط و نشان کشیدنهایشان و بالاگرفتن تابلوی «مخالفم» در برابر تصمیم دولت دیگر تیز نیست، دست به اقداماتی زده اند که همزمان تهران و واشنگتن را غافلگیر کند.
چند پرسش
اما در ادامه پرسشهایی به ذهن متبادر میشود که انتظار میرود دست کم گروههای داخلی مخالف مذاکره درباره آنها به نهادهای ذیربط و همچنین افکار عمومی پاسخ دهند.
نخست اینکه سند محرمانه ا یک دیپلمات آمریکایی درست در بحبوحهای که تحت شدیدترین تدابیر و تحقیقات امنیتی است، چگونه به دست یک رسانه داخلی در ایران رسیده است؟ طوری که حتی برخی خبرنگاران آمریکایی در اعتراض به مقامهای دستگاه وزارت خارجه آمریکا گفته اند که انگار در تهران اخباری وجود دارد که هیچکس اجازه دسترسی به آنها را در «واشنگتن» ندارد. دیگر آنکه پای «جی سولومون» چطور به این ماجرا باز شده است؟ چرا او و «تهران تایمز» باید همزمان درباره اخراج «مالی» کدهایی را منتشر کنند که ظاهرا جز آنها هیچ فرد و رسانه دیگری به آنها دسترسی نداشته است؟ پرسش مهمتر آنکه اساسا انتشار این فایل در شرایط کنونی که در آن «مالی» حرف جدیدی هم برای گفتن ندارد، اما با تعبیرسازی خاصی از سوی رسانه ایرانی و حامیانش همراه شده، با چه هدف و به پشتوانه چه جریانهای پشت پردهای صورت گرفته است؟
به نظر میرسد اقدامات این جریانها که سمت و سویی خلاف مصلحت نظام را نشانه رفته، پیش از هر چیز ناظر و معطوف به منافع حزبی و گروهی است و بیش از آن که از حبّ ِ ایران باشد از بغضِ حامیان صلح و گفت وگوست، اما طبیعی است که آنچه در خلال این تلاشها رخ میدهد، به موضوع مذاکره منحصر نمیماند و اگر این طیف دست از تحریف و تخریبهای آشکار هستهای بر ندارند و صدای بلند آنها از سوی نهادهای مربوطه پاسخ داده نشود شاید این شائبه پیش آید که دولت و دیپلماتهایش، پشتوانه کافی از سوی نهادهای قدرت برای حضور در زمین مذاکرات ندارند و در بزنگاه تصمیم گیری چارهای جز عقب رفتن و حاشیه نشینی نخواهند نداشت.
عبدالله گنجی عضو سابق شورای اطلاع رسانی دولت نوشت: خالصسازی امری بسیار مهم است، اما سؤال اساسی این است که شعاع آن چه اندازه است، شاخصهای آن چیست؟ مخلصین با چه اصولی غربال میشوند و کلاً چنین امری شدنی و لازم است؟ آیا امری فراتر از قوانین موجود است و علت بدبینی طیفی از اصلاحطلبان بدان چیست؟