سرویس سیاست خارجی «انتخاب» / ماهان نصراللهی: از چند سال پیش و به خصوص از زمانی که پیمان ابراهیم در اوت 2020 بین امارات، اسرائیل و ایالات متحده امضا شد، در مورد احتمال عادی سازی روابط بین عربستان و اسرائیل هم خبرهایی به گوش می رسید. حتی در بعضی مقاطع گفته می شد که بنیامین نتانیاهو به صورت محرمانه به عربستان سفر کرده و با محمد بن سلمان دیدار کرده است. بعدها به شکل رسمی و تائید شده اعلام شد که عربستان برای پروازهایی که از مقصد اسرائیل و به مقصد اسرائیل از حریم هوایی این کشور عبور می کنند مجوز صادر کرده است. با این حال در روزهای اخیر دولت آمریکا تحرکات خود برای تقویت بیش از پیش روابط با عربستان و عادی سازی روابط این کشور با اسرائیل افزایش داده است.
بایدن رئیس جمهور آمریکا برای دومین بار در سه ما گذشته آقای جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی خود را در سفری نیمه محرمانه به عربستان فرستاده تا با بن سلمان دیدار کند. این سفر نشان دهنده این است که آمریکا چشم انداز مذاکرات با عربستان سعودی را برای رسیدن به توافق مثبت می بیند. در عین حال عربستان برای در ازای پیوستن به روند عادی سازی روابط با اسرائیل درخواست های زیادی از آمریکا مطرح کرده است. یکی از مهمترین این درخواست ها، گرفتن موافقت آمریکا برای انجام غنی سازی اورانیوم در خاک عربستان است. این درخواستی است که می توان گفت به طور واضحی تحت تاثیر دستاوردهای برجامی ایران مطرح شده است؛ زیرا سرسختی مذاکره کنندگان ایرانی در توافق هسته ای در سال 2015 باعث شد که آمریکا و سایر کشورها به خواسته ایران برای انجام غنی سازی در خاک ایران تن بدهند که دستاورد تاریخی و ارزشمندی بود. البته ابن موضوع می تواند تا حدودی برای حفظ توازن در مقابل اسرائیل به عنوان یک قدرت هسته ای غیر مشروع هم باشد. درخواست بعدی عربستان این است که مقامات سعودی خواهان یک اتحاد در سطح ناتو با ایالات متحده شدهاند.
در واقع آنها خواستار اتحادی هستند که محتوایی شبیه ماده پنج ناتو داشته باشد که در آن حمله به عربستان به منزله حمله به آمریکا تلقی شود. این درخواست عربستان هم می تواند متاثر از حمله پهپادی نیروهای یمنی به آرامکو در سال 2019 باشد که باعث شد برای مدتی ظرفیت تولید نفت عربستان به نصف کاهش پیدا کند. در آن زمان عربستان و حتی خود آمریکا این حمله را به ایران نسبت دادند؛ ولی واکنش آمریکا به این حمله آن چیزی که عربستان انتظار داشت نبود. همین مساله باعث ناامیدی عربستان شد و باعث شد تضمین های امنیتی که آمریکا نسبت به متحدان منطقه ای خود به خصوص عربستان اعلام می کرد در نزد عربستان و سایر متحدان منطقه ای آمریکا زیر سوال برود. این وضعیت زمانی وخیم تر شد که دولت بایدن هم بعد از روی کار آمدن بخاطر قت جمال خاشقچی بی اعتنایی زیادی نسبت به بن سلمان انجام داد و همین مساله باعث پیچیدگی بیشتر روابط شد. بر پایه این اتفاقات هم اکنون عربستان سعودی به دنبال یک تعهد رسمی از جانب آمریکا است تا آمریکا نتواند در مواقع بحرانی مانند سال 2019 آن را نادیده بگیرد.
در سمت دیگر عربستان به عنوان کشوری که مهتمترین شهرهای مذهبی جهان اسلام یعنی مکه و مدینه را دارد بسیار مایل است که بحران فلسطین به نحوی حل شود که نه تنها به وجهه این کشور در جهان اسلام خدشه ای وارد نشود؛ بلکه به گونه ای باشد که گویی عربستان توانسته است حق مردم فلسطین را بعد از چند دهه به آنها باز گرداند. آمریکاییها و حتی خود اسرائیل چنین امتیازهایی را بهایی گزاف در مقابل عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل می دانند؛ ولی از بین سه درخواست اصلی که از سوی عربستان مطرح شده، آمریکا بیش از همه با مورد سوم و تشکیل دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی موافق است؛ اما واقعیت این است دولت بسیار افراطی فعلی اسرائیل حتی حاضربه انعطاف در مورد کرانه باختری هم نیست و این موضوع را بیش از پیش پیچیده کرده است؛ دولت راست گرای نتانیاهو در حالی که به شدت به عادی سازی روابط با عربستان تمایل دارد؛ ولی اگر با درخواست های عربستان برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی موافقت کند، دولت او با احتمال بالای فروپاشی مواجه خواهد شد؛ زیرا متحدان بسیار افراطی او حاضر به هیچگونه انعطافی در این زمینه نیستند.
این در حالی است که گروههای مقاومت در فلسطین هم که بر احقاق حقوق کامل خود تاکید دارد با این طرح مخالفند و آن را هدیه امنیتی به اسرائیل می دانند.
در مورد غنی سازی در خاک عربستان تاکنون مواضع علنی آمریکا در مخالفت با آن بوده و آن را نامشروع می داند. حتی در مورد دادن تعهد امنیتی به عربستان به مانند آنچه در مورد اعضای ناتو مطرح است، مخالفت ها و تردیدهای جدی وجود دارد. اما با توجه به نزدیک شدن به انتخابات آمریکا به نظر می رسد دولت بایدن مایل است به یک دستاورد مهم مطنقه ای دست پیدا کند. نمود بارز این توافق می تواند در اعلام عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل بروز پیدا کند. از دیگر اهداف بایدن جلوگیری از نزدیکی بیشتر عربستان به چین و ایجاد هماهنگی بین عربستان سعودی و آمریکا برخورد با ایران هستند.
همچنین همراهی عربستان با آمریکا برای جلوگیری از هرگونه شوک احتمالی انرژی برای کنترل تورم در آمریکا و حفظ و ارتقا دستاودرهای بایدن برای انتخابایت ریاست جمهوری پیش رو از اهمیت زیادی برخودار است. این موارد باعث شده که عربستان خواسته های بسیار مهمی مطرح کند که باید دید آمریکا در نهایت تا چه حد حاضر به پذیرش آنها خواهد بود.
مطابق اخباری که به نزدیک شدن دیدگاههای آمریکا و عربستان برای عادی سازی روابط اشازه دازد، می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که اگر توافق دو طرفباعث پیچیده تر شدن معظل امنیتی منطقه خواهد بود. اگر آمریکا درخواست عربستان برای غنی سازی در خاک این کشور را پذیرفته باشد، رسما تحولات منطقه را وارد مرحله جدیدی خواهد کرد که ممکن است برخلاف بیانیه کاخ سفید که در آن هدف سفر اخیر سالیوان به عربستان را پیشبرد دیدگاه مشترک برای منطقهای صلحآمیز، امن، مرفه و باثباتتر بیان کرده بود. زمینه برای سطح جدیدی از رقابت و تنش در منطقه فراهم شود.
واقعبت این است که اگر توافق بین عربستان و آمریکا برای عادی سازی روابط با اسرائیل نهایی شود، برای ایران مفید نخواهد بود. در درجه اول باعث تنهایی ایران در نگاه ارزشی – ایدئولوژیک آن به مساله فلسطین می شود و اوضاع برای تعاملات منطقه ای ایران پیچیده تر خواهد شد، از طرفی به روند احیای روابط ایران با عربستان و به طور خاص نقش چین در این رویداد ضربه خواهد زد. با توجه به نوع نگاه منفی آمریکا به ایران و چین، اگر توافق نهایی شود، خروجی آن در رفتار عربستان مشخص خواهد شد که ممکن است سیاست تازه و تقریبا مستقل عربستان در قبال ایران را تغییر بدهد. ین توافق اگر اعلام شود به معنی موفقیت آمریکا در کنترل نفوذ چین در منطقه خلیج فارس هم خواهد بود. از طرفی ممکن سطح رقابت تسلیحاتی را افزایش دهد؛ زیرا حس ناامنی را برای سایر بازیگران افزایش خواهد داد. یکی از مهمترین نگرانی های آمریکا که باعث شد این کشور در مواضع رسمی تاکنون مخالف غنی سازی در عربستان باشد همانا افزایش دامنه ناامنی و افزایش رقابت تسلیحاتی در منطقه است. در نهایت باید گفت توافق عربستان با آمریکا برای عادی سازی فضای جدیدی در منطقه ایجاد خواهد کرد که به سود ایران نخواهد بود؛ بنابراین بهتر است تصمیم گیران کشور برای دوران بعد از اعلام عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل به عنوان یک سناریوی محتمل که تاثیر زیادی بر وضعیت منطقه خواهد داشت از پیش آماده باشند تا بتوانند از آثار منفی چنین توافقی بر سیاست های منطقه ای و همسایگی کشور جلوگیری کنند.
نحوه کاهش نفوذ امریکا در خاورمیانه به نظر میرسد مشابه عقب نشینی خفت بار چند دهه قبل بریتانیا از همان منطقه است. گویی کشورهای منطقه که پیشتر از دست یک امپراتوری خود رای و مغرور خلاصی یافته اند، اکنون ابرقدرت دیگری را کنار میگذارند. رژیمهای حاکم و رهبران اقتدارگرا به آرامی، اما با اطمینان، استقلال و آزادی عمل خود را ابراز میکنند و در عین حال خواستار متحدان جدیدی هستند. این به نوبه خود نشان دهنده یک تغییر اساسی و حرکت به سمت دنیای چند قطبی است.