سیاتل تایمز نوشت: استان سیستان و بلوچستان، منطقهای فقیر با زمینی خشک و ترک خورده و آفتابی سوزان در گوشه جنوب شرقی ایران، وارد فصل تابستان شده است و همه مردم آنجا در مورد چگونگی تامین آب صحبت میکنند.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: هفته هاست که از باز کردن شیرهای آب در شهرهایی مانند زاهدان جز چکههای بی رمق آب شور، چیزی عاید مردم نمیشود. در روستاهایی که لوله کشی آب ندارند، تعداد معدودی از ساکنان که همچنان در روستا باقی مانده اند میگویند که مردم به سختی میتوانند آب کافی برای شستن لباسها یا حمام کردن خود پیدا کنند، چه رسد به تامین آب برای آبیاری مزارع یا نگهداری دام و ماهیگیری.
ستاره دانشجوی ۲۷ ساله ساکن زاهدان، مرکز استان، گفت: «گاهی اوقات، فقط برای شستن ظروف، باید مدت طولانی صبر کنیم. همه چیز از آشپزی گرفته تا کارهای دیگر برای ما یک مصیبت است.»
کارشناسان میگویند که خشکسالی قرنها ایران را تحت الشعاع قرار داده، اما این تهدید در سالهای اخیر تشدید شده، زیرا اولویتهای سیاسی بر مدیریت صحیح آب غلبه کرده است. تغییرات آب و هوایی، در منطقهای که معمولا هفت ماه از سال بارندگی ندارد و دمای هوا در جولای [تیر و مرداد]به بیش از ۵۰ درجه سانتی گراد میرسد، اوضاع را بدتر کرده است.
سیستان و بلوچستان، جایی که قانونگذاران ایرانی هشدار میدهند که ظرف سه ماه آینده، آب آن به طور کامل تمام میشود، ممکن است یک مورد حاد به نظر برسد، اما سایر مناطق نیز از این قافله عقب نیستند. خشکسالی باعث قطع آب حتی در پایتخت ایران شده، بخش عظیمی از دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه آب شور خاورمیانه را خشک کرده و همچنین باعث مهاجرت دسته جمعی از روستاهای ایران به شهرها شده است.
اکنون، خطرات به مرزهای ایران نیز سرایت کرده است و مناقشات آب به تنشها با کشورهای همسایه مانند ترکیه و افغانستان دامن میزند. اختلاف طولانی مدت ایران و افغانستان بر سر حقابه رود هیرمند، که آب سیستان و بلوچستان را تامین میکند، در اواخر اردیبهشت ماه با کشته شدن دو مرزبان ایرانی و یک سرباز افغان در درگیریهای مرزی نزدیک به دهانه رودخانه، به اوج خود رسید.
کارشناسان آب میگویند، منابع آبهای زیرزمینی و تالابهای ایران به طور جبران ناپذیری در حال کاهش است. این درحالی است که به دلیل تغییرات اقلیمی، ایران باید انتظار افزایش دما، دورههای خشکسالی طولانیتر و همچنین افزایش سیلابهای مخرب را داشته باشد.
با این حال، این کشور همچنان به مصرف آب گرانبها برای کشاورزی ادامه میدهد. کشاورزی کمک چندانی به توسعه اقتصادی ایران نمیکند، اما از بیکار شدن روستاییان که بیشتر بدنه حامیان دولت را تشکیل میدهند، جلوگیری میکند. همچنین دولت ایران به توسعه مناطقی میپردازد که هم اکنون نیز با مشکل کم آبی دست و پنجه نرم میکنند و توسعه این مناطق صرفا نیاز به تامین آب را افزایش میدهد.
یک کارشناس آب در سازمان ملل متحد و دانشگاه شهری نیویورک (City University of New York) که مدتی نیز معاون سازمان حفاظت محیط زیست ایران بود، میگوید: «ایران در تله ورشکستگی آبی است و نمیتواند از آن خارج شود. تا زمانی که مصرف کم نشود، وضعیت بهتر نخواهد شد. کشورهای همسایه از همین مشکل رنج میبرند. آب در منطقه در حال کمیاب شدن است و رقابت بر سر آب افزایش خواهد یافت.»
سوءمدیریت آب در ایران حداقل به دوران محمدرضاشاه پهلوی برمی گردد که تا قبل از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بر ایران حکومت میکرد. او آب کمیاب کشور را به توسعه کشاورزی اختصاص داد و به خشک شدن کانالهای زیرزمینی آب ایران، معروف به قنات، کمک کرد.
پس از انقلاب، سران کشور با هدف خودکفایی در تولید تمام مواد غذایی و عدم وابستگی به واردات، کشاورزی را دوچندان کردند. کارشناسان میگویند که یارانههای کشاورزی موجب حفظ مشاغل در روستاها شد و رضایت ساکنان روستاها به عنوان یک حوزه سیاسی بسیار مهم برای دولت را در پی داشت.
اما این باعث شد که سفرههای آب زیرزمینی سریعتر از آنکه بتوان دوباره آنها را پر کرد، تخلیه شوند و کشاورزان به حفر چاههای غیرقانونی برای جبران کاهش سطح آب تشویق شدند که این نیز به نوبه خود فقط مشکل را بدتر کرد.
رسانههای محلی سال گذشته گزارش دادند که چاههای غیرقانونی زیادی برای آبیاری مزارع برنج و گندم در اطراف تخت جمشید (ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو) در جنوب مرکزی ایران حفر شده است و فرونشست زمین، این میراث باستانی را تهدید میکند.
این کارشناس آب همچنین گفت که تمرکز بر کشاورزی باعث شده آب کمتری به صنایع اختصاص داده شود، صنایعی که در واقع میتوانستند اقتصاد تحریم شده ایران را تقویت کنند.
استان سیستان و بلوچستان به رودخانه هیرمند وابسته است. این رود از کوههای هندوکش در افغانستان سرازیر میشود به تالاب هامون در جنوب شرقی ایران میریزد و آب حیاتی برای شرب، ماهیگیری و کشاورزی مردم هر دو کشور را تامین میکند. اما با کاهش جریان آب رودخانه، تالابها خشک شده اند.
کارشناسان میگویند، مشخص نیست چه چیزی باعث کمبود آب شده است، اما پیشبینی میکنند که با افزایش کشاورزی و توسعه در امتداد آن قسمت از رودخانه که در افغانستان واقع شده، وضعیت بدتر خواهد شد.
نمایندگان مجلس ایران هفته گذشته در بیانیهای اعلام کردند که ذخایر آبی سیستان و بلوچستان تا اواسط شهریور به اتمام میرسد و جمعیت حدود ۲ میلیونی استان چارهای جز مهاجرت ندارند. در این بیانیه که توسط ۲۰۰ نماینده مجلس امضا شده، هشدار داده شده است: «شاهد یک فاجعه انسانی خواهیم بود.»
نمایندگان مجلس مانند دیگر مقامات ایرانی، حکومت طالبان در افغانستان را به محدود کردن جریان آب رودخانه و نقض معاهده ۱۹۷۳ که مبنای تعیین حقابه هیرمند است، متهم کردند و از طالبان خواستند که نسبت به رهاسازی آب رودخانه اقدام کند. با این حال، افغانستان میگوید که آب رودخانه کمتر شده است.
به نظر میرسد که حداقل در حال حاضر، تنشها کاهش یافته است. سفیر ایران در کابل در ۲۷ خرداد اعلام کرد که طالبان موافقت کرده متخصصین ایرانی، سطح آب پشت یک سد در افغانستان را بررسی کنند.
این اقدامات در کوتاه مدت، ساکنان سیستان و بلوچستان را آسوده خاطر نخواهد کرد. آنها میگویند، قبلا مردم بیشتر نگران افزایش قیمت و کم فشاری آب بودند، اما اکنون نگرانند که آب به طور کامل قطع شود.
ناآرامی بر سر حقابه، گریبان مناطق بسیار مرفه و تاثیرگذار ایران از جمله شهر مرکزی اصفهان را نیز گرفته است. تغییر مسیر رودخانه زاینده رود توسط دولت منجر به اعتراضات در بستر خشک و ترک خورده آن در شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ شد.
کارشناسان میگویند، در سالهای پس از انقلاب، سدهایی برای انتقال آب به مناطقی که قدرت سیاسی بیشتری داشتند، احداث شد و باعث خشک شدن دریاچهها گردید. اکنون، در مواجهه با کاهش سطح آب، ایران به راه حلهای فنی جدیدی مانند انتقال آب از منطقهای به منطقه دیگر و شیرین سازی آب دریا روی آورده است که فرآیندی انرژی بر و آلودگی زاست.
دولت در حال احداث خط لولهای به طول ۱۰۰۰ کیلومتر است تا آب شیرین شده از دریای عمان را به استان سیستان و بلوچستان و سایر نقاط ایران برساند. کارشناسان گفتند، حتی با وجود چنین اقداماتی، روند شتابان حرکت ایران به سمت ورشکستگی آبی، معکوس نخواهد شد.
محسن موسوی، کارشناس سازههای هیدرولیکی در تهران گفت: برای رفع ریشهای مشکل، دولت باید «به سرعت فرصتهای شغلی غیر از کشاورزی در منطقه ایجاد کند تا زندگی کشاورزان به مشاغل مبتنی بر آب گره نخورد». اما برای بسیاری در سیستان و بلوچستان دیگر دیر شده است.
هفت سال پیش، محمد احسانی، فیلمساز، برای مستند «روزگاری هامون» با کشاورزان، دامداران و دیگر ساکنان اطراف تالابِ سابقا حاصلخیز هامون، مصاحبه کرد. این مستند منظرهای پر از تاریخ باستان و زوال امروزی اش را نشان میدهد: خانههای کلبه مانندی غرق در گرد و غبار در زمینی که زمانی دریاچه بوده است و شترها و گوسفندانی که از قطرههای جمع شده آب باران به عنوان تنها رطوبتی که صاحبانشان یافته اند مینوشند و مردانی که به دلیل غیرممکن شدن ماهیگیری و نداشتن شغل دیگری، در خانه به سر میبرند.
احسانی گفت وقتی چهار ماه پیش مجددا به آنجا رفته، وضعیت نسبت به قبل خیلی بدتر شده بود. در سال ۱۳۹۵، ساکنان میخواستند با وجود چالشها در زمین خود بمانند، اما اکنون «در چشمان آنها رنج و عذاب را میبینی.» وی افزود: «روستاها یکی پس از دیگری در حال تخلیه شدن هستند. منطقه ویران شده است.»