پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ناصر محمدخانی؛ شاید تا 15 سال قبل همه او را غزال
تیزپای فوتبال ایران مینامیدند. همین حالا هم وقتی حرف از یکی از
بهترینهای فوتبالمان میشود، بیشک یکی از ستارهها نام اوست؛ تیزپای
تکنیکی تیمملی و پرسپولیس که حالا سالهاست به حاشیه رفته. صاعقهای به
زندگیاش خورد و زندگیاش به آتش کشیده شد. ناصر محمدخانی در این گفتوگو
از روزهای خوش فوتبالش میگوید و از آن شب تلخ... سکوتی میکند و دوباره
میگوید: از همان لحظه اول گفتم کار خودش است؛ اعدامش کنید.
*از بانک ملی شروع کنیم؟
از
بانک ملی یا اگر خواستید از قبلش راهآهن شروع کنید. سال اولی که رفتم،
ابوطالب مربی ما بود و من هم چیزهای زیادی از ایشان یاد گرفتم.
*حتماً مربی بعدیات ناصر ابراهیمی بوده؟
نه ناصرخان بعد از انقلاب آمدند، مربی که خیلیها از جمله امیر قلعهنویی و... را در راهآهن تعلیم دادند.
*چند تن از همبازیانت را در راهآهن برای ما معرفی کن.
بهروز تابانی که چند سال مربی راهآهن بود، بهروز طاحونی بود و ...
*قبول دارید تیمملی ایران در سنگاپور بهترین تیم تاریخ تیمهای ملی ایران بود؟
بله،
نه اینکه چون من بودم بگویم آن تیم بهترین تیمملی بود اما هرجا که
میرفتیم و حتی از مربیانی مثل کارلوس آلبرتو پریرا و... همه که آمار
گرفتیم مربی کویت و عربستان همهشان میگفتند ایران قهرمان می شود. تو
بازار هم خود سنگاپوریها میگفتند ایران قهرمان میشود، منتها دو بازی در
پنالتی باختیم. علیدوستی آسیب دید و بازی نکرد اصلاً آن تیم را چشم زدند.
بعد ما دو بازی را دقیقه 89 باختیم. آن موقع دقیقه 91 و 92 در کار نبود. من
بعد از تعویض دور زمین چرخیدم. به خدا گل را هم ندیدم بچهها گرمکن را
انداختند روی شانههایم بعد یکهو دیدم تماشاگران بلند شدند و دست میزنند.
*ما سر تعویض شما به ناصر ابراهیمی هم خرده گرفتیم؟
بعد
از آن مسابقات توقفی در دوبی داشتیم. آقای حبیبی و آقای شرفی و... آنجا
بودند، آنها هم پرسیدند، موضوع تعویض مرا پرسیدند. من هم گفتم چون آمپول به
پایم زده بودم، کشالهام در بازی عربستان کشیده شده بود و چون خواستم به
پایم فشار نیاید یکی دو دقیقه زودتر از زمین بیرون آمدم و ناصرخان هم فکر
میکرد همهچیز تمام است هرچند که بعد آقای حبیبی گفت « آن بازی یک فینال
بود و کاش شما بازی میکردی. تیم به فینال میرفت و بعد شما در فینال بازی
نمیکردی، من هم گفتم به هرحال تعویضم نظر مربی بوده.»
*بعد از آن هم چه کسانی پنالتی خراب کردند؟
جعفر مختاریفر و بعد هم چند چهره بزرگ دیگر تیم پنالتی خراب کردند و ناباورانه قهرمان نشدیم.
*خود شما هم در یک بازی زمانی که زانویتان را بسته بودید پنالتی خراب کردید. بازی مقابل کرهجنوبی.
بله در بازیهای سئول بود که متأسفانه آن پنالتی را از دست دادم و خیلی هم ناراحت شدم.
*بگذریم، بعد از راهآهن شما به بانکملی رفتید؟
بله،
من از یک باشگاه سازنده به یک باشگاه دیگر رفتم. بانک ملی آن موقع تیم
بسیار خوبی داشت و همیشه بین تیمهای اول تا سوم بود. بانک، تیمی نبود که
فقط بازیکن جذب کند و یک باشگاه سازنده بهتمام معنی بود.
*اگر قرار باشد بپرسیم باید از شما بپرسیم اما چرا الان باشگاهی به سازندگی بها نمیدهد؟
الان همه شدهاند نتیجهگرا و میدانند که اگر نتیجه نگیرند مدت زیادی ماندگار نخواهند بود، به همین دلیل همه دنبال نتیجه هستند.
*مثلاً همین تیم راهآهن علی دایی نمیتوانست در کنار تیم اصلیاش یک تیم سازنده دیگر را هم در کنار خود داشته باشد؟
بله
میتوانند یک مربی خوب و کاربلد را بگذارند و از این تیم بازیکن خوب و
مستعد را تحویل تیم بزرگهای راهآهن بدهند. قبلاً هم همینطور بود مثلاً
زمانی که در راهآهن بودم و در تیم جوانان راهآهن بازی میکردم در تیم
بزرگهای راهآهن هم در جام تختجمشید بازی میکردم. البته آن موقع تیم
امید به آن صورت نبود. نوجوانان و جوانان بود و بازیکن مستعد یک راست از
تیم جوانان میرفت به تیم بزرگها.
*دقیقاً چه سالی رفتی پرسپولیس؟
دقیقاً سال 60. پاییز سال 60 بود که رفتم به پرسپولیس.
*چه سالی برای اولینبار با پرسپولیس آقای گل شدید؟
سال 62.
*همان سالی که استقلال قهرمان شد؟
بله
من آن سال آقای گل شدم، سال بعد هم داشتم آقای گل میشدم که بازیها
خوابید و کنسل شد و من دیگر نتوانستم عنوان سال قبلم را تکرار کنم.
*موضوع درگیریتان با یک پیرمرد در ورزشگاه شیرودی چه بود، بازی پرسپولیس و پاس که لغو شد و به جنجال کشیده شد؟
نه،
ازدحام جمعیت عجیب بود، تشک سوزاندند، چمن سوخته شد و دروازهها هم از جا
درآمدند! همان بازی هم باعث شد که بازیهای بعدی ما به ورزشگاه آزادی
انتقال داده شود و ما دیگر در شیرودی بازی نکردیم و پرسپولیس دیگر به
شیرودی برنگشت و آنجا بازی نکرد.
*آن روز میگفتند ناصر محمدخانی با یک پیرمرد دعوایش شده؟
یادم
نمیآید! شاید ما میخواستیم شلوغ نکنند، یکهو تظاهرات کردند، شعار دادند
و... بهخاطر همین گفتم باید با آنها صحبت کرد تا جو را متشنج نکنند. خیلی
بد میشد.
*چند دربی در آن سالها داشتیم، دربی سال
61 که یک - یک شد که غلام فتحآبادی و بهتاش فریبا در آن گل زدند. در آن
سال در پرسپولیس بودید؟
بله، آن بازی را ما باید میبردیم. دو، سه گل را علی پروین خراب کرد. حجازی هم درون دروازه استقلال بود.
*بعد هم چند سال دربی نبود و بعد هم دربی معروف سال 65 بود که پرسپولیس 3 بر صفر حریف را برد.
ما
65 تا 69 به استقلال نباختیم حتی ما زمانی هم که رفتیم با یک تیم جوان در
تیم پرسپولیس سال 68 هم با جوانانی مثل عابدیان استقلال را برد، باوجود
اینکه استقلال هم آن سالها خیلی تیم خوبی را در اختیار داشت.
*سال 65 هم در آن دربی مخصوص شما ستاره زمین بودید از آن پنالتی که شما در ابتدای بازی گرفتید حرف بزنید.
در آن بازی سعید مراغهچیان روی من خطای پنالتی مرتکب شد.
*بعدچه شد، آن پنالتی را به شاهرخ بیانی دادید که پنالتی را بزند؟
خب
شاهرخ آن زمان بهخاطر برخی حساسیتهایی که با برخی از استقلالیها داشت
از من خواست پنالتی را بزند من هم قبول کردم و پنالتی را به او دادم که
بزند.
*ناصر محمدخانی یکی از بازیکنانی بود که به
اعتقاد خیلیها میتوانست یکی از اسطورههای پرسپولیس باشد، چطور شد
محمدخانی در پرسپولیس تبدیل به یک اسطوره نشد؟
احتمالاً
دلیلش یک وقفه کوتاه بود که من به قطر رفتم و سه چهار سال نبودم، شاید یکی
از دلایلش به این موضوع باز میگشت. دلایل دیگر هم آن موقع مثل الان نبود
که مطبوعات و رسانهها اینقدر مانور کنند روی بازیکن بعد مثلاً بازیها
مستقیم پخش نمیشد. ما بازی میکردیم فردا شب پخش میشد و... اینقدر
فوتبال و بازیکن اهمیت نداشتند. دهه زمان60 جنگ بود. کمتر به ورزش پرداخته
میشد. الان شما نگاه کنید یک تیم باشگاهی وقتی مثلاً به ترکیه میرود چه
پوشش تصویری و خبری به آن موضوع میپردازد. در زمان ما گاهی اوقات بازی
رسمی تیمملی هم پخش نمیشد.
*چرا شما و پروین همیشه کاشتههای پرسپولیس را میزدید؟
برای
اینکه من و علی آقا خوب کاشته میزدیم، ضمناً پرسپولیس زمان ما بهترین
پرسپولیس تاریخ بود، پنج سال متوالی قهرمان شد. هم جامحذفی قهرمان میشدیم
و هم لیگ. بازیکنان خیلی خوبی بودند و مثل الان خیلی به مادیات اهمیت
نمیدادند.
*پنالتی یا کاشته میشد، پروین به شما چه میگفت؟
موقعی
که من در کورس آقای گلی بودم علیآقا میگفت ناصر بزند. به هرحال ایشان هم
کاپیتان بود و هم مربی و او تشخیص میداد که خودش و من بهتر کاشته
میزنیم.
*چند دوره آقای گل شدید؟
من یک دوره در بانک ملی، یک دوره در پرسپولیس، یکی دو دوره در تیمملی آقای گل شدم در جامملتها.
*در قطر هم آقای گل شدی؟
قطر نه، آنجا ما زحمت میکشیدیم و توپها را میدادیم به جوانها، آنها آقای گل شوند. کیف کنند و گل بزنند!
*نگفتی
دقیقاً آن پنالتی در سال 65 را چرا به شاهرخ دادی. واقعاً با آن پنالتی
میخواستی روحیه استقلالیها خراب شود یا موضوع دیگری در میان بود؟
شاهرخ
توپ را برداشت و گفت من میخواهم توپ را بزنم. علیآقا هم گفت شاهرخ
روحیهاش خوبه، بگذار پنالتی را بزند. البته شاهرخ یک مقدار ناراحتی داشت
با سعید مراغهچیان و چند بازیکن دیگر، به همین دلیل هم او پنالتی را زد .
* دوست داشتی تو پنالتی را بزنی؟
نه فرقی نمیکرد! آن موقع خیلی تو این مسائل نبودیم.
*از آن فرار استثناییات در سال 65 بگو؟
باور
کنید همان سال هم میتوانستم آقای گل شوم اما به هرحال فرشاد پیوس آقای گل
شد، مثلاً من خودم 5 گله بودم و اگر آن پنالتی را گل میزدم و یکی دو فرصت
عالی دیگر 8-7 گله میشدم اما در بازی با دارایی به فرشاد دو پاس گل دادم
که فرشاد 6 گله شد.
*در آن دربی معروف سال 65 یک گل زدی و دو گل ساختی و با وجود دو گلی که شاهرخ زد، رسانهها تو را ستاره دربی معرفی کردند.
به هرحال شاهرخ را در موقعیت عالی دیدم و به او پاس دادم و او هم عالی گل زد. جریان پنالتی را هم که برایتان توضیح دادم.
*مرحوم ناصر حجازی بعد از آن دیدار حرفی به شما نزد؟
نه ایشان بعد از آن دیدار رفتند برای مربیگری و صحبتی در این خصوص نشد و من بعداً مصاحبهای یا صحبتی از جانب ایشان نخواندم.
*در مصاحبههای بعد از بازی پورحیدری سرمربی وقت استقلال واقعاً حرفی از آن بازی نزده بود؟
چرا
منصورخان گفته بود جعفر مختاری را برای مهار ناصر محمدخانی گذاشته بودیم و
من هرجا میرفتم جعفر کنارم بود اما گفته بودند ایشان نتوانسته خیلی خوب
مرا مهار کند!
*شکل توپگیری شما هم عجیب بود؟
بله
من معمولاً تا خط میانی عقب میآمدم. در آن بازی سال 65 هم توپ را از
میانه میدان گرفتم و بعد هم با دریبلینگ خدا کمک کرد و گل زدم.
*از آن فینال معروف بگویید چطور شد در دیدار با شاهین، علی پروین پشت آن کاشته ایستاد اما ضربه را شما زدید؟
من به علیآقا گفتم خودم میزنم، علیآقا هم یواشکی گفت: «باشه تو بزن».
*بعد آن کاشته را زدی و پرسپولیس هم با همان گل تو قهرمان شد.
بله خدا را شکر با آن ضربه قهرمان شدیم.
*بهترین گل فوتبالیات در پرسپولیس و تیمملی کدام بود؟
به
شاهین، وحدت و خیلی از تیمهای دیگر با ضربه کاشته گل زدم. دقیقاً یادم
نیست چون بیشتر مربوط به دهه 60 و 30 سال پیش است اما فکر میکنم کاشتهام
به شاهین که باعث قهرمانی پرسپولیس شد و کاشتهام به چین در جامملتها که
بهترین ضربه کاشتهام در تیمملی بود؛ دیداری که حساسیت زیادی داشت.
گل به شاهین را بیشتر دوست داری یا گلی که در بازی 3 بر صفر به استقلال زدی؟
به هرحال گل به شاهین گل قهرمان بود و گلی که به استقلال زدم حیثیتی بود و برای هوادارانمان خیلی اهمیت داشت.
*در آن سالها هیچوقت از استقلال پیشنهاد نداشتی؟
سالهای
قبلترش در سال 66 که آقای گل شدم، شاهینیها با من حرف زده بودند،
میخواستم بروم شاهین که گفتم با علیآقا صحبت کنم که اگر ایشان اجازه
دادند به شاهین بروم.
*با استقلال؟
نه با استقلال حرفی نزدم، آن موقع اینطوری نبود که وقتی کسی پیراهن قرمز را بپوشد برای رفتن به تیم رقیب با آن صحبت کنند.
*اما چرا شاهرخ، غلام فتحآبادی یا هاشمینسب از استقلال و پرسپولیس به تیم دیگر رفتند؟
شاهرخ
با استقلال در مقطعی مشکل داشت، غلام هم رفت اما تمام شد. مگر مهدی
هاشمینسب نبود که رفت اما چندان موفق نبود! چون تماشاچیها تحت فشار قرار
میدهند. مهدی یکسال از این تیم به تیم دیگری رفت اما بعد شهرستان رفت و
به نوعی نابود شد! نیکبخت یا... هم همینطور...
*اما نیکبخت در پرسپولیس بد ظاهر نشد؟
نیکبخت میتوانست ده سال عالی بازی کند اما چه شد؟
*چرا در پرسپولیس تمامی مهرههای بزرگ زیر سایه علی پروین بودند؟
به هرحال پروین کاپیتان و مربی ما بود و بهخاطر احترام و کسوت ایشان همه ما به ایشان احترام میگذاشتیم.
*پروین آن زمان لقب سلطان را داشت الان هم سلطان است؟
بله لقب که عوض نمیشود، لقب علی پروین هم سلطان بود و تغییر نمیکند. لقب همیشه میماند.
*محبوبیت شما در آن سالها بهخاطر گلهایی بود که میزدید یا بهخاطر مردمداری و سربه زیری خاصی که داشتید؟
بهخدا
یک وقتهایی میشد نیم ساعت یا بیشتر از آن به جوانها امضا میدادم،
همیشه هم به بقیه توصیه میکردم مردمدار باشند. در تیمهای بزرگ باید
مردمدار بود و در زمین هم فقط به فکر مردم بودم و به آینده و مادیات اصلاً
فکر نمیکردم.
*چرا به قطر رفتید؟
زمانی
به قطر رفتم که 26 یا 27 ساله بودم، بعد هم زمانی که من خواستم بروم پیش
علیآقا رفتم و از ایشان اجازه گرفتم. علیآقا هم به من گفت ناصر اینجا از
این خبرها نیست، برو سراغ زندگیت، برو دنبال آیندهات. خدا شاهده سر همان
حرف آقای پروین من رفت ولی 4 سال بعد هم آمدم و دوباره برای پرسپولیس بازی
کردم.
*اما وقتی برگشتی آن ناصر محمدخانی همیشگی نبودی؟
خب قبول دارم شیره ما را آنجا کشیدند اما هرچه بود برگشتم و بازهم بازیهای خوبی برای پرسپولیس انجام دادم.
*تیتری از شما یادمان نمیرود، شما گفته بودید وقتی که پدرم مرد 15 هزار تومان بدهی داشتم.
در
سال 62 بعد از فوت پدرم یک روز علی آقا به اتفاق یکی از دوستانش پیش من
آمدند و 15 هزار تومان در جیب من گذاشتند و گفتند اگر کم داشتی بازهم به ما
بگو، خب آن مشکل بزرگ من هم توسط علیآقا حل شد.
*شما چرا 8 را میپوشیدی؟
8 قسمت ما بود. 8 پرسپولیس را آقای کلانی میپوشید، یک روز هم بچهام به من گفت بابا این آقای کلانی چقدر آدم باشخصیتیه.
*منظور ما این بود که چه کسی به تو گفت شماره 8 را بپوشی؟
به هرحال همیشه شماره 8 تن بهترینهای پرسپولیس بوده. یک زمانی آقای محرمی خوب از این شماره مراقبت کرد، الان هم علی کریمی.
*اگر بخواهی یک تیم پرسپولیس را بچینی چه اسمهایی را در آن مینویسی؟ لطفاً بنویس تا خوانندگان آن را ببینند.
کار
سختی است اما این کار را میکنم. برایتان میخوانم. عابدزاده، پنجعلی،
مرتضی فنونیزاده، مهدویکیا، محرمی، باقری، کریمی، پروین، درخشان، پیوس و
علی دایی، 11 بازیکن برگزیده من هستند.
*بالاترین پولی که شما در فوتبال ایران گرفتید چقدر بود؟
فکر کنم زیر یک میلیون بود!
*دهه شصت در زمان اوجتان چقدر میگرفتید؟
قرارداد
ما یک تعهدنامه بود که مینوشتیم و به علیآقا میدادیم و بحث رقم مطرح
نبود. مبلغ نمینوشتیم چون پول نبود، مثل الان نبود که اسپانسر باشد،
تبلیغات هم نبود. یکبار من با یک گالری همکاری ناخواستهای داشتم،
میخواستند از تیمملی مرا سه سال محروم کنند. من هم گفتم روحم از این
موضوع خبر نداشته. از درآمد بازیها پول بود و از این پول که به علیآقا
میدادند و ایشان هم به نسبت بازیکنان، بین بچهها پولها را در پاکت
میگذاشت و بین همه پخش میکرد.
*الان اگر ناصر محمدخانی بازی میکرد باتوجه به ارقام فعلی باید چقدر پول میگرفت؟
تعارف
ندارم وقتی بازیکن فعلی میگوید یک میلیارد، من میگویم 5 میلیارد.
بازیکنی که تازه به فوتبال آمده و میگوید 2 میلیارد میخواهم، بازیکنی که
هنوز 5 تا بازی ملی نکرده میگوید 2 میلیارد، خب من چه بگویم؟
*علی پروین چقدر میارزد و الان برای بازیاش چقدر باید بگیرد؟
بالای 10 میلیارد!
*واقعاً؟!
بله علیآقا حق بازیگری، مربیگری و کاپیتانی داشت و مسلماً باید پول زیادی میگرفت!
*قطر چقدر پول گرفتید؟
قطر خوب بود. زندگی ما را متحول کرد. من در تیم نادیالقطر 4 فصل بازی کردم و با حمید درخشان با هم بودیم.
*اولین سال در قطر چقدر گرفتید؟
سال اول، فکر میکنم 12-10 میلیون گرفتم. آن موقع در ایران پول خیلی کمی به ما میدادند.
*یعنی وقتی آمدید دیگر آن بچه شهر ری نبودید؟
نه،
آمدم در بالای شهر خانه خریدم، مغازه خریدم و یک دفتر با آقای درخشان
گرفتیم و اگر اینجا بودیم پولی گیرمان نمیآمد. همدورههای من واقعاً به
سختی زندگی میکنند، بیزنس بودند، کار کردند، پول درآوردند اما بیشتر
همدورههای من سخت زندگی میکنند. متأسفانه همدورههای من مستأجرند، با
تاکسی کار میکنند، یکسری از آنها نمیتوانند راه بروند و واقعاً مشکل
دارند و باید یک حقوقی برای آنها تعیین کنند.
*افسوس نمیخوری که 20 سال دیرتر به فوتبال ایران نیامدی؟
چرا
ناصر ابراهیمی هم همیشه به من میگوید باید 20سال دیرتر میآمدی اما به
هرحال همین که تن سالم دارم خدا را شکر میکنم ولی به هرحال فکر میکنم با
آن استعداد اگر 20 سال دیرتر میآمدم شرایط بسیار بهتری داشتم.
*خطرناکترین چهره استقلال در زمان بازیگری شما چه بازیکنی بود؟
ناصر حجازی درون دروازه مؤثر بود و شاهرخ هم واقعاً تأثیرگذار و مؤثر بود، البته استقلال چهرههای دیگری هم داشت.
*سالی بود که شما بگویید کاش فلان بازیکن هم در پرسپولیس بود؟
چرا،
مثلاً دوست داشتم علیدوستی در تیم ما بود یا مثلاً مجید نامجومطلق. البته
مجید اول به پرسپولیس آمد اما ما مفت او را از دست دادیم.
*آمد پرسپولیس اما چرا رفت استقلال؟
به
او پیشنهاد موتور دادند و پول، بعد هم مشکلاتی پیش آمد که نشد و او هم
خیلی ناراحت شد و رفت اما مجید حیف شد، واقعاً بازیکن خوبی بود.
*پروین جمله معروفی داشت که میگفت هرکسی به پرسپولیس میآید باید پولی هم بدهد؟
بله
پروین به رضا شاهرودی گفته بود و حتی خود رضا هم در مصاحبهاش این مسئله
را گفته بود. متأسفانه به قول ما و به قول عباس کارگر ما نسل سوخته
فوتبالیم.
*از خودت بگو، اولین باری که قرار شد به پرسپولیس بیایی و با پروین صحبت کردی؟
سال
60 و سالی که در بانک ملی آقای گل شدم میخواستم بروم پرسپولیس اما
روییندل سرمربی ما و بقیه بانکیها در اوایل سال 60 برای من مهمانی گرفتند
تا من مجدداً در بانک ملی بمانم. من هم ماندم تا آقای گل شوم و با آقای
گلی به پرسپولیس بیایم.
*و بالاخره در آخر سال 60 به پرسپولیس آمدی.
چهار،
پنج تن از دوستان علیآقا که آدمهای خوبی هم بودند با من حرف زدند، من هم
پرسپولیس را دوست داشتم و از بچگی عاشق پرسپولیس بودم به همین دلیل به
پرسپولیس رفتم.
*همان سال پیشنهاد بهتری از تیمهای دیگر داشتی؟
بله، شاهین آن سال پول خوبی به من میداد اما من به پرسپولیس رفتم.
*کریم انصاریفرد هم با آقای گلی به پرسپولیس آمد فکر میکنید موفق میشود؟
در
پرسپولیس، کریم باید دوبرابر تیمهای قبلیاش توان بگذارد چون تیمها
تدافعی بازی میکنند، سرسختانه کار میکنند و ... چون تیمها مقابل
پرسپولیس محکم بازی میکنند و به قولی سرشان را جلوی توپ میگذارند.
*اگر شما جای مدیرعامل پرسپولیس بودید چه پول و بودجهای برای بازیکنان فعلی در نظر میگرفتی؟
باتوجه
به تورم و زندگی در دوره فعلی به بازیکنان با اصول خاصی پول میدادم.
سالهای قبل بازیکنانی بدون مطالعه کافی آوردیم و بعد هم آنها را در معرض
فروش قرار دادیم. پول باید به بازیکنان اصولی داد، نه اینکه پول براساس
معرفی فلان دلال و فلان شخص به بازیکن بدهیم. نمیخواهم نامی از برخی
بازیکنان ببرم اما قبلاً چندتا از بازیکنان را در یک چرخ گوشت میریختی یک
بازیکن از آنها بیرون نمیآمد و در واقع پیراهن پرسپولیس برای برخی واقعاً
گشاد بود که متأسفانه آن را برتن کردند، من پیراهن شماره 8 را برتن کردم و
8-7 سال این پیراهن را به کسی ندادم اما واقعاً الان نمیدانم چه بگویم
بازیکن بهراحتی میآید و میرود و بازیکن دیگری به راحتی پیراهن با ارزش
پرسپولیس را تن خود میکند.
*بودن ملیپوش هم در ترکیب پرسپولیس خیلی تأثیر داشته؟
بله
چند سالی بود که پرسپولیس به آن صورت جز در مقاطعی خاص ملیپوش آنچنانی
نداشت، هرچند که امسال خوشبختانه پرسپولیس بازیکنان ملیپوش خوبی جذب کرده
است و این خیلی برای قدرت تیم از نگاه من مهم و تأثیرگذار است.
*شما در مقطعی به عنوان مربی چهارم به پرسپولیس آمدید و خیلیها معتقدند در مربیگری سوختید؟
به هرحال بعد از پروین و ناصر ابراهیمی من مربی سوم بودم و به لحاظ کسوت و بسیاری از مسائل دیگر نمیتوانستم مربی اول شوم.
*چه بازیکنی از پرسپولیس خصوصیات شما را داشت؟
مهدی
مهدویکیا بازیکنی بود که عالی و سریع حرکت میکرد، خوب سانتر میکرد اما
او را هم پله به پله عقب آوردند اما خب خیلیها میگفتند شبیهترین بازیکن
به من در پرسپولیس مهدی مهدویکیاست.
*بازیهای فصل گذشته پرسپولیس را نگاه میکردی؟
باور کنید بچههای من بیشتر از من حرص میخوردند، اصلاً بعضی وقتها گریه میکردند.
*الان دو پسرتان چند سالهاند و چهکار میکنند؟
پسر
بزرگم علی 21 ساله است و در تیم الاهلی قطر بازی میکند، پست او هم هافبک
تهاجمی و مهاجم است و پسر دومم هم عرفان است و در تیم جوانان الاهلی بازی
میکرد و دوست دارد در یکی از تیمهای جوانان ایرانی بازی کند.
*آنها که مثل ناصر محمدخانی نمیشوند؟
به هرحال آنها خودشان باید بخواهند.
*فرزندانت بعد از مرگ همسرت خیلی ضربه خوردند.
آن
اوایل بله، اما بعد از گذشته 10 سال تقریباً فراموش کردهاند و الان وقتی
دوباره حرف میشود، پسران من میگویند از آن مسئله دیگر حرف نزن.
*پرونده شهلا جاهد هم بسته شد در حالی که تا روز آخر هم میگفت من همسر ناصر را نکشتم؟
بله
قتل، کار خود شهلا بود، من همه این حرفها را به قاضی گفتم که ایشان کلید
زده و به منزل راه پیدا کرده بعداً هم خودش به همه این موارد اعتراف کرده
بود، واقعاً نمیدانم چرا این کار را کرد، شاید خانه و زندگی ما را دیده
بود، علاقهاش بود، طمعش بود، واقعاً نمیدانم علتش چه بود و چرا او این
کار را کرد.
*بهنظر برخی تصمیماتت احساسی بود؟
نه من هیچ وقت احساسی تصمیم نگرفتم.
*الان چهکار میکنید؟
یک
مجموعه ورزشی هست که مسئولیتش را به من سپردند و یک مغازه است که در آن
مشغولم و خدا را شکر فعلاً در کنار دو فرزند پسرم زندگی میکنم.
منبع: خبر آنلاین