***
زمانه و سرنوشت مصطفی مصباحزاده
کم و بیش روزنامههای اطلاعات و کیهان طی سالهای عصر پهلوی اول و دوم مهمترین رسانههای نوشتاری بودند که ضربان جامعه آن سالها را ثبت میکردند و باز هم کم و بیش، این دو، تنها رسانههایی بودند که اعتماد نسبی جامعه آن روز را کسب کرده و ناقل و رابط ملت و حاکمیت بودند. هر دو اگر برآمده از دولت و دستگاه حکومتی نبودند اما وابستگیهایی به دستگاه حکومتی داشتند که اجتنابناپذیر بود. عباس مسعودی در سالهای دهه دوم قرن (۱۳۱۴) به مجلس شورای ملی راه یافت و پنج دوره نماینده مردم تهران شد و بعدها سناتوری انتصابی مجلس سنا نصیب او شد و تا سال ۱۳۵۱ هم در این سمت ماند. مصطفی مصباحزاده نیز بعد از شهریور ۱۳۲۰ به توصیه محمدعلی فروغی، مدتی ریاست انتشارات و تبلیغات دولت را برعهده داشت، اگرچه دورهای کوتاه بود اما در همین دوره کوتاه با بزرگان و به دنیایی معرفی شد که تا آن زمان راهی به آن نداشت و بر اساس همین نوع ارتباطات بود که موفق به حضور در مجلس شورای ملی و سپس مجلس سنای کشور شد. اما اگرچه هر دو اینان، به درجات بالای سیاسی تمایل جدی نشان دادند اما روزنامهنگاری عشق و اشتیاق نخست آنان بود. مسعودی ابتدا به عنوان کارگر ساده و حروفچین در روزنامههای تهران مشغول به کار شد. پس از مدتی به عنوان مصحح در روزنامههای «شفق» و «اقدام» مشغول به کار شد و از همین طریق توانست خبرنگار روزنامههای «ایران» و «کوشش» شود. او در سال ۱۳۰۰ اتاق مرکز اطلاعات را دایر کرد و در آنجا بود که اخبار خبرگزاریهای رویترز و هاواس را ترجمه و آن را منتشر میساخت.
مصطفی مصباحزاده نیز مدت کوتاهی به انتشارات و تبلیغات دولت رفت اما زمانی نگذشت که به کار خود پایان داد و سپس به حرفه روزنامهنگاری روی آورد. او بعد از انجام تحصیلات مقدماتی، دوره مدرسه عالی حقوق را به اتمام رساند و سپس از سوی دولت برای ادامه تحصیل عازم اروپا شد و در سال ۱۳۱۵ شمسی درجه دکترای رشته حقوق را دریافت کرد. بعد از مراجعت به ایران به دانشیاری و استادی دانشکده حقوق برگزیده شد اما کمتر تحصیل حقوق، تدریس دانشگاه و وکالت امور قضا را جدی گرفت، اما هیچگاه روزنامهنگاری را رها نکرد. به همین جهت وقتی به دعوت عبدالرحمان فرامرزی به کیهان رفت به طور حرفهای به کار روزنامهنگاری مشغول شد.
تجربه انتشار کیهان و روزهای آغازین
در سالهای جنگ جهانی دوم و روزهای پس از سقوط رضاشاه، عبدالرحمن فرامرزی از دولت وقت امتیاز روزنامهای به نام کیهان را گرفت و سردبیری این نشریه را به دکتر مصباحزاده سپرد. گرچه مجوز و درخواست روزنامه کیهان انتشار نشریه به صورت روزانه بود اما در نخستین روزهای انتشار به صورت هفتگی یا دست کم هر سه روز یک بار انتشار مییافت.
اساس انتشار کیهان را «حفظ وحدت ملی» و مقابله با مخاطراتی تشکیل میداد که در آن زمان کشور را مورد هجمه قرار داده بود. این مساله دور از واقعیت نبود که ایران در برابر خطر تجزیه دچار تلاشی و پارگی در نقشه جغرافیا شود، زیرا از هر سو، افراد خوانین و گردنکشان با استفاده از قدرت نیروهای اشغالگر و نیز احزاب سیاسی طرفدار شرق و غرب، چنین هوسهای خامی در سر میپرورانیدند. بر همین اساس بود که روزنامه کیهان با سرمقالههای کوبنده خود توانست جایگاه نافذی در میان قاطبه ملت که مخالف حضور نیروهای بیگانه و تجزیهطلبی بودند پیدا کند.
اطلاعات (انتشار در ۱۹ تیر ۱۳۰۵) اگرچه سالها بود منتشر میشد و ۱۶ سالی بود که جامعه آن را به خوبی میشناخت، اما از دید مصباحزاده روزنامه اطلاعات یک «آگهینامه تجاری» بود. به همین دلیل بود که وقتی نزد شاه شرفیاب شد از انتشار کیهان، به مثابه نشریهای یاد کرد که «میخواهد اثرات اجتماعی بگذارد و کارکردی در افکار عمومی داشته باشد.»
مندرجات روزنامه کیهان از سایر مطبوعات روز آن زمان، دقیقتر و صحیحتر از حتی اطلاعات بود اما این صراحت باعث نمیشد که محرمعلیخان ـ سانسورچی عصر پهلوی دوم ـ از آن برنجد. مخصوصا سرمقالههای نافذ، برّنده و تیز عبدالرحمان فرامرزی در نقد هیات حاکمه بسیار زودتر از تصور، این روزنامه را به جامعه آن روز ایران شناساند.
در آذرماه ۱۳۲۱ احمد قوام ـ رئیسالوزراء ـ وقتی با تنگناهای اقتصادی مواجه شد دست به احکامی زد که شاید در آن زمان خوشایند روشنفکران نبود. در آن زمان، در تهران و شهرستانها به علت کمبود و قحطی نان و مواد غذایی و فقر عمومی و بیماریهای گوناگون بلوای بزرگی به راه افتاد. سازمانهای دولتی و مجلس شورای ملی و مغازهها مورد غارت قرار گرفت حتی مردم خانه قوامالسلطنه را به آتش کشیدند و دولت هم برای رفع بحران دست به اقداماتی زد، از جمله به دستور سپهبد امیراحمدی، سر چهارراهها، مسلسلهای سنگین قرار داد و شهر را به حالت نظامی درآورد. امتیاز تمام روزنامهها را لغو کرد، مدیران و سردبیران را به زندان انداخت و تنها روزنامه دولت به نام «اخبار روز» به مدیریت حسینقلیخان مستعان مجاز به انتشار شد.
بعد از سقوط قوام، مدیران جراید دست به تکاپو زدند و دولت مجددا امتیاز روزنامهها را به صاحبان آن برگرداند و این بار روزنامه دولت ـ اخبار روزـ لغو امتیاز شد. در انتشار کیهان، اما یک اتفاق جدیدی افتاد. این بار امتیاز و مسوولیت انتشار روزنامه کیهان به دکتر مصباحزاده واگذار شد و مدیریت و سردبیری را عبدالرحمن فرامرزی برعهده گرفت. مصباحزاده با فعالیت زیاد سازمان وسیعی برای کیهان پیریزی کرد و آن را به صورت یومیه انتشار میداد و مقالات فرامرزی هم هر روز بر رونق و نفوذ او میافزود. کیهان در مقابل صدها روزنامه گوناگون و ابنالوقتی باقی ماند و به سرعت خود را به پایه روزنامه اطلاعات رساند و بعدها از آن هم پیشی گرفت و روزنامه نخست ایران شد. به لحاظ فنی، چاپ و دستگاههای مورد نیاز، آخرین پدیدههای جهان در چاپخانه کیهان دیده میشد. در حاشیه روزنامه کیهان چند نشریه دیگر به زبانهای انگلیسی، فرانسه و فارسی انتشار مییافت که آنها نیز از کیفیت متمایزی برخوردار بودند. مصباحزاده در انتشار روزنامه نقش تأمین سرمایه داشت و مطالب آن را عده زیادی از نویسندگان تنظیم میکردند و حتی گاهی اتفاق میافتاد که مدیر و مؤسس کیهان مانند سایرین کیهان را دریافت میکرد.
چگونگی شکلگیری و کالبدشناسی روزنامه کیهان (۱۳۵۷ـ۱۳۲۰)
اولین شماره کیهان روز ۶ خرداد ۱۳۲۱ در ۴ صفحه با قطع کوچک شش ستونی در دو هزار نسخه منتشر شد. پیدایش کیهان بیسابقه نبود. قبلا در سال ۱۳۲۰ روزنامه آینده ایران که موسس و صاحب امتیاز آن هادی خلعتبری بود به مدیریت عبدالرحمان فرامرزی (از موسسان و گردانندگان کیهان) منتشر میشد که انتشار آن از ۲۲ آبان ۱۳۲۰ تا فروردین ۱۳۲۱ ادامه داشت و آنگاه توقیف شد. دو ماه بعد بود که روزنامه کیهان به مدیریت و سردبیری مصطفی مصباحزاده منتشر شد.
اولین محل تحریریه روزنامه کیهان در خیابان خواجو (باغ سپهسالار) قرار داشت، که تنها دو اتاق تو در تو بود و کار اداری ـ فنی آن از دو نفر تشکیل میشد. کیهان با یک ماشین کوچک چاپ میشد و نخستین شمارههای آن ۱/۵ ریال قیمت داشت. در سال ۱۳۲۲ قیمت آن به دو ریال رسید. در سال ۱۳۲۸ کیهان به ۶ و ۸ صفحه رسید و یک سال بعد روزنامه به محل بعدی واقع در کوچه اتابک، خیابان فردوسی منتقل شد.
چاپخانه کیهان در سرچشمه، جنب مسجد میرزا محمود وزیر قرار داشت و تمام امکانات فنی از یک اتاق، پنج یا شش گارسه و حدود ده نفر حروفچین تشکیل میشد که ابتدا به صورت پیمانی و بعد به صورت رسمی با کیهان همکاری میکردند. در سال ۱۳۲۹، با افزایش تیراژ، ماشین اولیه چاپ جای خود را به ماشین نیمه رتاتیو ـ مسطح داد.
برای گسترش امکانات حروفچینی در سال ۱۳۳۵ دو دستگاه ماشین انترتایپ خریداری شد که تا پایان سالهای ۵۰ به ۱۶ دستگاه رسید. با این تدبیر نیروی انسانی مشغول بکار در این بخش میبایست کاهش یابد. ۴۰ نفر از ۶۰ کارگر حروفچین، اضافه بر میزان مورد نیاز تشخیص داده شد که تعدادی از آنان بازخرید و حدود ۲۰ نفر نیز بعد از کارآموزی و آشنایی با سیستم جدید انترتایپ بکار خود ادامه دادند و سیستم حروفچینی دستی به کلی منسوخ شد. با این حال این نوع حروفچینی در بخشهای وابسته کیهان مانند سازمان چاپ که کتابهای درسی را چاپ و سود سرشاری نصیب مدیریت میکرد همچنان بکار گرفته میشد.
در سال ۱۳۵۵ نوعی ماشین حروفچینی بنام مونوتایپ وارد کیهان شد که به دلیل مناسب نبودن برای حروفچینی روزنامه، با موفقیت همراه نبود و پس از مدتی کنار گذاشته شد. از اینجا تلاش برای وارد کردن سیستم الکترونی لاینوترون برای حروفچینی آغاز شد.
در اوایل خرداد ۱۳۵۳ محل تحریریه جدید و بسیار وسیع روزنامه مورد بهرهبرداری قرار گرفت و تحریریه کیهان، کیهان ورزشی، کیهان بچهها، کیهان هوایی، کیهان انگلیسی، زن روز و کتاب سال که در ساختمانهایی در محل سازمان چاپ (جنب دبیرستان ادیب واقع در کوچه اتابک)، به صورت جدا از هم فعالیت میکردند، در محل جدید گردهم آمدند. محل جدید کیهان روی مخروبههای یک کلیسا و یک مدرسه ارامنه، روبروی محل قدیمتر این روزنامه ساخته شد.
در دی ماه سال ۱۳۵۳، در موسسه کیهان ۱۲۰۰ نفر کار میکردند که از این تعداد ۷۰۰ نفر کارگر، ۴۰۰ کارمند و حدود ۱۰۰ نفر نویسنده، خبرنگار و مترجم بودند. تلفنخانه کیهان دارای ۶۰۰ شماره داخلی بود. تیراژ کیهان در این زمان به حدود ۲۰۰ هزار نسخه رسید که یک سوم آن در تهران فروخته میشد. در همین سال کیهان ورزشی با ۱۵ نویسنده ۴۰ هزار نسخه و کیهان (هفتگی) با ۱۰ نویسنده، ۱۰ هزار تیراژ داشت.
تیراژ کیهان در سال ۱۳۵۵ به ۳۰۰ هزار نسخه رسید، یعنی در سراسر ایران حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر آن را میخواندند که دو سوم آنان مرد و بقیه زن و اغلب آنان جوان بودند. در این هنگام تعداد کارکنان کیهان در تهران به ۱۵۰۰ نفر و رقم کارکنان کیهان در شهرستانها تا ۱۲۰۰ نفر افزایش پیدا کرده بود.
در سال ۱۳۴۰ جمع عملیات مالی موسسه کیهان در حدود چهل میلیون ریال بوده است. پس از هجده سال، این رقم به پنج میلیارد و هشتاد و چهار میلیون ریال رسید که رشدی بیش از ۱۰۷ برابر را نشان میداد. (برگرفته از تراز عملیات مالی موسسه در پایان اسفند ۵۷) کیهان عمدتا به صورت خانوادگی اداره میشد، هر قسمت از این موسسه زیر نظر خویشاوندان با آشنایان مورد اعتماد صاحب امتیاز روزنامه قرار داشت.
موسسه کیهان از روز پیدایش تاکنون نشریههای بسیاری را چاپ و منتشر کرده که تعدادی از مهمترین آنها به این شرح است: کیهان (۱۳۲۱ ـ روزانه)، کیهان هوایی (۱۳۲۹ ـ هفتگی)، کیهان ورزشی (۱۳۳۴ ـ هفتگی)، قانون (۱۳۲۴)، کیهان بچهها (۱۳۳۵ـ هفتگی)، کیهان انگلیسی هفتگی (۱۳۴۸).
موسسه کیهان همچنین در تولید، چاپ و توزیع بسیاری از نشریات فارسی و انگلیسی و کتابها همکاری داشته که برخی از آن تا سالهای پیش از انقلاب چنین است: دنیا (روزنامه)، کتاب سال دنیا، تقویم دنیا، روزنامه رستاخیز، نبرد ملت، کتابهای درسی، کتابهای غیردرسی، ماموریت برای وطنم، تمدن بزرگ و انقلاب سفید. بعدها روزنامههای جمهوری اسلامی و جاما نیز در چاپخانه کیهان منتشر میشد.
کیهان و مدرسه عالی روزنامهنگاری
صرفنظر از انتشار هفتهنامه و ماهنامههای متعددی که کیهان طی سالها آن را به ثمر رساند و بعدها از کنار همین نوع فعالیتها به تیراژ یک میلیونی دست یافت، یکی از تحولات موثر در روزنامه کیهان، بنیاد اولین مدرسه عالی روزنامهنگاری بود که بعدها به دانشکده علوم ارتباطات ایران تغییر نام داد. مصباحزاده در ۱۳۳۵ پیشنهاد تاسیس دانشگاه روزنامهنگاری را به شورای مرکزی دانشگاه تهران داد که در همان زمان پذیرفته شد. پیش از آن، تا سال ۱۳۴۴ به جز چند دوره کوتاه مدت روزنامهنگاری و روابط عمومی از سوی اداره تبلیغات و انتشارات، کار خاصی صورت نگرفته بود. نخستین اداره روابط عمومی در ایران به طور رسمی در مردادماه سال ۱۳۳۲ در شرکت سابق نفت ایران آغاز به کار کرد و اولین گردانندگان آن دکتر نطقی استاد علوم ارتباطات و مرحوم ابوالقاسم حالت، شاعر و نویسنده معاصر بودند که بعدا استاد ابوالفضل مرعشی نیز به این جمع پیوست. در بسیاری از سازمانها و ادارات تا سال ۱۳۴۵ اداراتی به نام تبلیغات و انتشارات فعالیت میکردند که از این تاریخ به بعد نام این ادارات به روابط عمومی تغییر یافت. در سـال ۱۳۴۵ مسئولان شرکت ملی نفـت ایران، موسسه مطبـوعاتی کیـهان (مصطفی مصباحزاده)، دانشگاه تهران و وزارت اطلاعات و جهانگردی وقت (هوشنگ انصاری) به فکر تاسیـس یک مرکز آموزش عالی برای رشته روابط عمومی افتادند.
این مرکز یک سال بعد افتتاح شد و بیش از صد نفر دانشجو از میان فارغالتحصیلان دوره دبیـرستان را جهت تحصیل در دوره لیسانس روابط عمومی پذیرفت. این مرکز در آغاز نام مؤسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی را برای خود برگزید.
در سال ۱۳۴۵-۴۶ دوره لیسانس روزنامهنگاری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز شد. پس از یک دوره، این دانشکده به دلیل کمبود استاد و تاسیس «موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی» در سال ۱۳۴۶ تعطیل شد. در همین زمان بود که مصطفی مصباحزاده، حمید مولانا و کاظم معتمدنژاد را برای تحصیل به اروپا و امریکا اعزام کرد. پروفسور معتمدنژاد سال ۴۳ با بازگشت به ایران دوره کوتاه مدت روزنامهنگاری در موسسه عالی روزنامهنگاری را از سوی کیهان بنا نهاد و به تدریج آن را توسعه و گسترش داد. بعدها در اواخر سال ۱۳۴۶ گروه تحقیق موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی نیز با همکاری وی و دکتر محسنیانراد ضمیمه آن شد.
منابع:
ـ داستان دوستان، عبدالرحمان و حسن فرامرزی، تهران: انتشارات عطایی، ۱۳۷۸
ـ تسخیر، یونس جوانردی، تهران: حاشیه، ۱۳۵۹
ـ ظهور و سقوط عصر پهلوی (خاطرات حسین فردوست)، ویراستار عبدالله شهبازی، تهران: موسسه اطلاعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۶۹
ـ شبه خاطرات، علی بهزادی، تهران: نشر زرین، ۱۳۷۵