پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمد فراهاني كه شايد از آخرين بازماندههاي نقاشي قهوه خانهاي به حساب ميآيد ،بيشتر از يك هفته است كه در بيمارستان بستري است و نه بيمهاي دارد و نه حقوقي كه با آن جبران هزينه كند؛ تنها نقاشيهايش حكايت سالها سختي و تلاش او براي حفظ و نگهداري هنر خيالي سازي را روايت ميكند.
به گزارش ايسنا، طبقه دهم بيمارستان «بقيهالله» اين روزها ميزبان آخرين بازمانده از نسل نقاشان خيالي نگاري است كه در پردههاي بزرگ خود داستانهاي «عاشورا» و «شاهنامه» را روايت ميكنند و قلمشان براي شهداي كربلا و شخصيتهاي جاودانه فردوسي به حركت در ميآيد.
محمد فراهاني كه از 5 تيرماه در بيمارستان براي دردهاي شكم بستري شده ، هنوز جواب قطعي آزمايشهايش مشخص نيست، اما حالش مساعد نبود چون در ساعت كوتاهي كه كنارش بوديم بارها و بارها از درد به خود پيچيد و حتي حوصله حرف زدن هم نداشت.
دخترش كه در كنار پدر حضور داشت ،با گلايه از وضعيت اين روزهاي پدر گفت: بعد از اين همه سال كار كردن، پدرم نه بيمه و نه حقوق دارد و تنها درآمدش از قلم زدنش براي نقاشي قهوه خانهاي در ميآمد كه با حال اين روزهايش همين حداقل امكان را هم ندارد.
او اضافه كرد: مدتي است كه تحت پوشش بيمه خودم مخارج بيمارستان پدر را تامين ميكنم ،اما آيا بعد از سالها فعاليت صادقانه براي حفظ و نگهداري نقاشي خيالي سازي اين حق پدرم است؟
دختر فراهاني اظهار كرد: در چنين روزهايي است كه پدرم به عنوان تنها بازمانده از نسل نقاشان قهوه خانهاي بايد حمايت و كمك شود. در حالي كه هنوز وضعيت بيمه و حقوق او مشخص نيست. تنها چند وقت پيش كه بستري شده بود از طرف وزارت ارشاد كارت اعتباري به صورت موقت ارائه كردند كه در اين دوره اعتبار نداشت و ما تا امروز تمام هزينهها را خودمان پرداخت كردهايم.
او با اشاره به ديدار دو روز گذشته نماينده وزارت ارشاد و خانه هنرمندان ايران از پدرش، گفت: روز گذشته نمايندگاني آمدند و معتقد بودند كه بايد بيمه پدر و عضويت او در صندوق اعتباري و حمايت از هنرمندان صورت بگيرد و گويا خودشان در حال پيگيري اين موضوع هستند، اما اگر آنها وظيفه دارند پس چرا تا الان هيچ اتفاقي نيفتاده است؟
دختر فراهاني بار ديگر با تاكيد بر آنكه پدرش تنها باقي مانده از نسل نقاشان قهوه خانهاي است ،عنوان كرد: اگر پدرم نتواند بعد از اين قلم بزند، تكليف خانوادهاش چه ميشود؟ در حال حاضر نيز از روزي كه بستري شده وضعيت جسمياش هيچ تفاوتي نكرده و دردش تسكين نيافته است. پس چه كسي بايد به دادش برسد و كي قرار است هنر و زحماتش شناخته شود؟ تا الان هرچه اتفاق افتاده در حد صحبت بوده و اقدام جدي انجام نشده است.
او گفت: سالها پدرم در خواست داشت تا اتاقي كوچك در اختيارش بگذارند و اين فرصت را به او بدهند تا نسل جديدي از نقاشان قهوه خانهاي را كه مشتاق اين هنر هستند تربيت كند، اما تا همين چند وقت پيش كه سرپا بود در خانه 60 متري خودش معدود شاگردانش را تربيت كرد و امروز هم از جبران زحماتي كه براي نقاشي قهوه خانهاي كشيده بود به اين وضع افتاده و ريههايش به خاطر بوي رنگ و حجم بالاي رنگ در يك فضاي بسته، دچار مشكل جدي شده است.
همسر فراهاني هم كه دلش پر از درد است و گلايههاي بسياري از عدم توجه به هنر و جايگاه همسرش دارد ، گفت: روزگاري ميراث فرهنگي، پشت سر هم به او سفارش كار ميداد و تابلوها و پردهايش را خريداري ميكرد ،امروز تابلوهاي محمد فراهاني در تمامي موزهها نقش بسته است اما حالا كجا هستند تا حال او را دريابند؟ بعد از اين همه تلاش و زحمت چه برايش اتفاق است؟ حتي برخي از سفارشهايي كه براي مراكز مختلف كار كرده بود را هنوز تسويه نكرده است و دنبالشان هم نرفته است ،در حالي كه درآمد و زندگياش از راه قلمش ميچرخد.
او گفت: شصت سال است كه در خانهامان بوي رنگ ميخوريم و شاهد زحمات شبانه روزي او هستيم، اما بعد از گذر اين همه سال تلاش عاشقانه هيچ حمايتي نديدهايم، در حالي كه ريههايش از بين رفته است، او تابلوهايش را بيشتر از بچههايش دوست دارد اما چه فايده؟
دختر فراهاني نيز اضافه كرد: پدرم از هر انگشتش يك هنر ميبارد و ستون فقراتش براي كشيدن پردههاي قهوه خانهاي كج شده است، اما آنقدر زيبا كار ميكند و ذهنش به قدري تصاوير را به خوبي در خود جاي داده كه حتي در خواب هم قلم ميزند.
او در پايان گفت: پدرم الان تنها نياز به حمايت و رسيدگي دارد تا محتاج ما نباشد. در حال حاضر هم با فروش تابلويي كه شهرداري خريده بود روزگارش را ميگذارند اما مشكلاتش آنقدر زياد است كه حتي غذا هم نميتواند بخورد و زخم معده و انسداد روده آزارش ميدهد.
فراهاني سال گذشته در آخرين برنامه تجليلي كه از او در خانه هنرمندان ايران شده بود، گفت: «من را که ميبينيد، ته مانده نقاشان خيالي هستم. نقاشان خوب همه درگذشتهاند. يکي يکي از اين دنيا رفتند، يکي، دوتايشان بيماريهاي سختي گرفتند... با اين وجود بارها و بارها در مصاحبههايشان گفتند که اين نقاشي در حال از بين رفتن است!»