پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خبر مرگ «روژه گارودي» فيلسوف اگرچه روز
جمعه در فرانسه منتشر شد، اما او دور روز قبل، يعني چهارشنبه 13 ژوئن در سن
98 سالگي در منزل خود در حومه پاريس درگذشته بود. در انتشار خبر مرگ وي
نيز رسانههاي فرانسوي مانند دوران پس از موضعگيريهاي فيلسوف پير درمورد
مسائلي همچون هولوكاست جانب احتياط را حفظ كردند. نخستين رسانهاي كه خبر
درگذشت فيلسوف را منتشر كرد، وبسايت « برابري و آشتي» بود. روژه گارودي
زندگي پر سروصدايي را سپري كرد و موضعگيريها درمورد وي بسيار متفاوت بود.
در سال ۱۹۱۳ در شهر مارسی به دنیا ميآيد. پس ازطی دوره دبیرستان،
تحصیلات عالی خود را در رشته فلسفه ادامه ميدهد. خانواده او خانوادهای
کارگری است. در چهارده سالگی به مذهب پروتستان روی ميآورد و سپس در سال
١٩٣٣ به حزب کمونیست ميپيوندد و به موازات آن تحصیلات فلسفه را دنبال
ميكند. یک سال بعد از آغاز جنگ دوم زندانی ميشود و تقریباً تمام دوران
جنگ را در حبس ميگذراند. او در شهر « جلفه» در الجزاير به عنوان اسير جنگي
زنداني بود. بعد از جنگ، به کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه راه یافته و
سپس نماینده مجلس ميشود؛ در سالهاي 1945 و 1951 حضور در مجلس موسسان و در
سال 1956 نمايندگي مجلس ملي فرانسه و در سال 1959 سناتوري مجلس سناي
فرانسه را تجربه ميكند. گارودي به مسکو ميرود و در آنجا دکترای فلسفه
ميگيرد. در سال 1963 با دفاع از رسالهاش با عنوان «فرضيه ماديگرايانه
شناخت» درجه دكتراي فلسفه را اخذ ميكند. پس از بازگشت به فرانسه تصمیم
ميگيرد که تمامی وقت و زندگی را صرف فلسفه و تدریس کند. چندي را با عنوان
دانشياري در دانشگاه «كلرمون فراند» تدريس ميكند و در سال 1965 به درجه
استادي فلسفه در دانشگاه «پواتيه» ميرسد.
داستان مسلمان شدن آقاي فيلسوف از كتاب « هشدار به زندگي» آغاز ميشود.
او در اين كتاب خطاب به غربيان مسيحي مينويسد كه آنها «در حال كشتن
فرزندان و نوادگان خود» هستند.گارودي در اين كتاب مينويسد: « شيوه رشد ما
به بنبست مرگ رسيده است.» در همين كتاب است كه او به تحقيق درمورد
«زرتشتيگري»، «هندوگرايي»، «دين بودا» و «يهود» ميپردازد و سرانجام كمال
مطلوب خود را در اسلام يافته و به دين مبين اسلام مشرف ميشود. او پس از
مسلمان شدن براي خود نام «رجا» را انتخاب ميكند. گارودي در سال ١٩٨١ کتاب
«وعدههای اسلام» را مينويسد.
روژه گارودي كه از ماركسيسم به مسيحيت و سرانجام چشمه زلال اسلام
ميرسد كمكم مورد غضب محافل و رسانههاي كشور خود قرار ميگيرد. گارودی در
سال ١٩٧٠ از حزب کمونیست جدا، به مذهب کاتولیک روي ميآورد و بالاخره در
سال ١٩٨٠ به دين مبين اسلام مشرف ميشود. شاید تمامی عمر گارودی را بتوان
جست وجوی ایمان دانست. همحزبيهاي گارودي در حزب كمونيست او را به تلاش
براي «تجديدنظرطلبي» در آرمانهاي حزب متهم ميكنند و اينگونه پايان داستان
گارودي و كمونيسم شكل ميگيرد. اگرچه گارودي در بسياري از كشورها به عنوان
«متفكر شجاعي» شناخته ميشود كه عليه قدرت و سانسور صهيونيسم به تنهايي به
مبارزه پرداخته است، اما مواضع ضدصهيونيستي و ضد هولوكاست وي باعث ميشود
محافل روشنفكري فرانسه درصدد حذف او برآيند و اين خود داستان تازهاي است.
سال 1966 براي گارودي سال مهمي است. در اين سال روشنفكران فرانسه به
شدت درصدد طرد و محو او برميآيند زيرا در همين سال است كه وي را طرفدار
فرضيههاي «نگاسیونیستی» میدانند؛ یعنی آنچه قتلعام یهودیان توسط آلمان
نازی، یا «هولوکاست» را زیر سوال میبرد. گارودي كه در گذشتهاي دور، براي
شركت در جنگ جهاني دوم مدال «صليب جنگ»گرفته بود، به خاطر اظهارنظرهايش
درمورد بخشي از همين جنگ مورد غضب و مجازات قرار ميگيرد. وي در روايت رسمي
كشتار يهوديان شك ميكند و تعداد قربانيان نازيسم و اصولا وجود اتاقهاي
گاز در اردوگاههاي نازي را انكار ميكند. او در زمان اشغال كويت توسط
صدام حسين كه در غرب به « نخستين جنگ خليجفارس» مشهور است نيز موضع گيري
ميكند و اين جنگ را « جنگ استعماري» خوانده و به طرفداري از مسلمانان و
فلسطينيان ميپردازد. در سال ١٩٩٦، انتشار کتاب گارودی به اسم «اسطورههای
بنیادین سیاست اسرائیل» جنجال فراوان به پا ميكند. گارودی در مورد این
کتاب ميگويد: «من به دین یهود کاری ندارم، بلکه سیاست اسرائیل را زیر سوال
میبرم.» انتشار اين كتاب رسما در فرانسه ممنوع ميشود و دو سال بعد در
سال 1998، یک دادگاه فرانسوی وی را برای انکار هولوکاست مجرم شناخته و او
را براي نوشتن اين كتاب 120 هزار فرانک فرانسه (معادل 40 هزار دلار) جريمه و
به يك سال زندان محكوم ميكند. روژه گارودی سانسور کتابش را غیرعادلانه و
«توطئه صهیونیستی» ميداند.
گارودي چندين بار به تهران،بيروت، فلسطين و دمشق سفركرده است. او در
سفرهاي خود با سيدمحمدخاتمي، رئيسجمهور وقت، علامه محمدتقي جعفري و
آيتالله مصباح يزدي ديدار داشته است. يك بار نيز در سال 1364 در بحثهايي
با نصرالله پورجوادي شركت كرده بود. وي در يكي از سفرهايش به ايران درمورد
مسلمان شدنش گفته بود: « اسلام جهانیترین دین است. من که مسیحی و مارکسیست
بودم، به این خاطر مسلمان شدم که دین اسلام را جهانی و فراگیر یافتم.»