arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۶۶۶۶۹
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۰۰ - ۲۲ اسفند ۱۴۰۰

کیانوری دبیراول حزب توده در ۴۱ سال پیش: سازش با امپریالیسم؛ این است یگانه خطر واقعی

به نظر حزب توده‌ی ایران، بزرگ‌ترین خطری که دستاوردهای انقلاب شکوهمند ایران را مورد تهدید جدی قرار داده، همین سمت‌گیری سازش با امپریالیسم و دشمنی و خصومت با نیروهای ضد امپریالیستی در سراسر جهان و بیش از همه با کشورهای سوسیالیستی است. این دو گرایش دو روی یک مدال است و هیچ رنگ و روغنی نمی‌تواند آن را بپوشاند... سازش‌کاری و تسلیم‌طلبان راه را برای ضد انقلاب هموار می‌سازند. این است خطر واقعی و یگانه خطر واقعی. تاریخ قضاوت خوهد کرد!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛روز یک‌شنبه دهم فروردین ۱۳۵۹ روزنامه‌‌ی اطلاعات نتیجه‌ی یک نظرسنجی را از شخصیت‌های مملکتی منتشر کرد. پرسش خبرنگار این بود: «نحوه‌ی مبارزه با امپریالیسم آمریکا که دشمن اصلی ماست، چگونه است و چگونه این مبارزه به انحرف کشیده می‌شود و آیا در طول یک سال گذشته، در جهت مبارزه‌ی ضد امپریالیستی پیشرفتی حاصل شده است؟»

نورالدین کیانوری دبیر اول حزب توده‌ی ایران در میان افرادی قرار داشت که مورد پرسش قرار گرفتند. بخشی از پاسخ کیانوری را در پی می‌خوانید:

 

انقلاب شکوهمد ایران، که رهبری امام خمینی در تمام دوران گسترش آن نقش بسیار بااهمیتی داشته است، ضربه‌ای بسیار نیرومند بر تسلط امپریالیسم در ایران، در منطقه‌ی کشور ما و حتی در سراسر جهان وارد ساخته است. با پیروزی انقلاب ایران یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های غارت و تجاوز امپریالیست‌ها به سرکردگی امپریالیسم آمریکا درهم کوبیده شد. در مجموعه‌ی اقداماتی که در یک سال اخیر از طرف رهبری انقلاب انجام گرفته، گام‌های چشم‌گیری در جهت بریدن زنجیرهای اسارت امپریالیستی برداشته شده است. این گام‌ها که همواره مورد پشتیبانی بی‌دریغ وسیع‌ترین توده‌های کشور ما بوده است، غیر قابل انکارند. ولی باید به موازات این پاسخ مثبت، بی‌درنگ افزود که گام‌ها به مراتب کوتاه‌تر و کمتر از گام‌هایی است که ممکن بود در این یک سال در راه ریشه‌کن ساختن تسلط امپریالیست‌های جهان‌خوار به سرکردگی آمریکا برداشت. تمام بحث سر این مطلب است. انقلاب ایران می‌توانست در مدت یک سال با بهره‌گیری در بسیاری از میدان‌های نبرد، مبارزه برای رسیدن به هدف‌های انقلاب، یعنی تامین استقلال ملی و دگرگونی‌های بنیادی در نظام ظالمانه‌ی آریامهری، تامین استقلال ملی از چهارچوب شعارهای بدون پشتوانه خارج نشده است این واقعیتی است که در پیام نوروزی امام خمینی هم به طور روشن بازتاب یافته است.

واقعیت این است که وابستگی برخی از عمده‌ترین رشته‌های حیاتی زندگی ما به امپریالیست‌های غارتگر که آمریکای جنایتکار سرکرده‌ی آنان است، تقریبا به همان حالت دوران طاغوت باقی مانده است. واقعیت این است هر روز به خیل ناامیدان و ناخشنودان افزوده می‌شود و ضد انقلاب است که بیش از همه و پیش از همه از این روند بیمارگون بهره‌گیری می‌کند. آیا دستاوردهای ضد امپریالیستی و خلقی انقلاب ایران در معرض تهدید است؟

آری صد آری! به علت عدم تشخیص درست راه تثبیت و تحکیم و گسترش انقلاب در کنار ندانم‌کاری‌ و ناپی‌گیری از طرف آن افرادی از رهبری اجرایی که دارای حسن‌نیت و خواستار ریشه‌کن ساختن تسلط امپریالیستی هستند از یک‌سو و عمل آگاهانه‌ی آن افراد و گروه‌های وابسته به سرمایه‌داران لیبرال که مبارزه علیه امپریالیسم را تنها در چهارچوب منافع سودجویانه‌ي طبقاتی خویش می‌بینند و با سمت‌گیری خلقی انقلاب در ستیزند از سوی دیگر، انقلاب در مجموعه‌ی خویش ضعیف‌تر می‌گردد و ضد انقلاب نیرو می‌گیرد و هارتر و متجاوزتر می‌شود. این حقیقت را همه می‌بینند، تنها برخی به آن اعتراف می‌کنند و برخی دیگر کبک‌و‌ار سر خود را زیر برف می‌کنند و به روی خود نمی‌آورند.

امروز می‌توان گفت که با کمال تاسف رهبری اجرایی کشور زیر تاثیر امیرانتظام‌ها و دریادار علوی‌ها و نزیه‌ها و مراغه‌ای که هنوز در مقامات حاکمه مهم‌ترین مقامات را اشغال کرده‌اند، از یک سو و سازش‌کاری و تسلیم‌طلبی لیبرال‌ها که حتی به طور موثری در شورای انقلاب حضور دارند، از سوی دیگر، و ساده‌اندیشی و کوتاه‌بینی سیاسی بسیاری از عناصر با حسن‌نیت از سوی سوم، در روند تثبیت و تحکیم و گسترش انقلاب ایران انحراف جدی پدیدار شده است. تحت تاثیر همین عوامل، بسیاری از عمده‌ترین مسائل اجتماعی که در زمینه‌ی تحکیم و گسترش دستاوردهای انقلاب ضد امپریالیستی و خلقی و دموکراتیک میهن ما در برابر قدرت جوان انقلابی قرار داشتند، حل‌نشده باقی مانده و مانند دملی چرکین انقلاب را ناتوان می‌سازد.

در زمینه‌ی حل مسئله‌ي ارضی، مسئله‌ی نوسازی و بازسازی اقتصادی، مسئله‌ی بی‌کاری، مسئله‌ی تورم و گرانی، مسئله‌ی آموزش و بهداشت، مسئله‌ی پایان بخشیدن به محرومیت‌های ملیِ خلق‌های غیر فارس هنوز گام موثری برداشته نشده و تنها هر روز شعارهای بی‌پشتوانه‌ای از کانال‌های رادیو و تلویزیون به خورد مردمی که کم‌باور می‌شوند تکرار می‌گردد.

وحدت و یکپارچگی که در آستانه‌ی پیروزی وجود داشت،‌ مدت‌هاست که زیر تاثیر همان عوامل بالا از بین رفته و به جای آن شعله‌های خانمان‌سوز جنگ و جدل خانگی هر روز بیش‌تر زبانه می‌کشد.

نیروهای انحصارطلب مدعی دفاع از اسلام، ضدانقلاب و تمام تحریکات و تدارکاتش را علیه موجودیت انقلاب ایران، که هر روز سهمگین‌تر می‌شود تقریبا فراموش کرده، به وحدت نیروهای ضد امپریالیستی و خلقی پشت پا زده و امکانات خود را برای از پا درآوردن نه‌تنها نیروهای راستین انقلابی چپ، به ویژه حزب توده‌ی ایران، بلکه حتی نیروهای اسلامی خلقی مانند دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و سازمان مجاهدین خلق و سایر سازمان‌ها و گروه‌های خلقی و ضد امپریالیستی اسلامی به کار انداخته‌اند.

این انحراف از سمت‌گیری ضد امپریالیستی انقلاب، به ویژه در سیاست خارجی این نیروهای انحصارطلب مشهود است، که عینا با سمت‌گیری نیروهای لیبرال و ضد انقلابی هماهنگی پیدا می‌کند.

کاملا مشهود بود که تا قبل از رویداد جابه‌جا شدن محمدرضا پهلوی به دست امپریالیست‌های آمریکایی، برای سیاست خارجی رسمی ایران، امپریالیسم آمریکا و غرب و سرسپردگانش در منطقه به فراموشی سپرده شده و برعکس هم‌گامی با این دشمنان انقلاب ایران در تقویت نیروهای ضد انقلابی در افغانستان، به سمت‌گیری عمده تبدیل گردیده بوده.

به نظر حزب توده‌ی ایران، بزرگ‌ترین خطری که دستاوردهای انقلاب شکوهمند ایران را مورد تهدید جدی قرار داده، همین سمت‌گیری سازش با امپریالیسم و دشمنی و خصومت با نیروهای ضد امپریالیستی در سراسر جهان و بیش از همه با کشورهای سوسیالیستی است. این دو گرایش دو روی یک مدال است و هیچ رنگ و روغنی نمی‌تواند آن را بپوشاند. در مقابل انقلاب ایران دو راه بیش‌تر وجود ندارد: یا راه جنبش فلسطین، الجزیره و سوریه، یعنی راه مبارزه‌ی پی‌گیر و آشتی‌ناپذیر با امپریالیسم و صهیونیسم، راه هم‌دردی و هم‌کاری با همه‌ی نیروهای جبهه‌ی جهانی ضد امپریالیستی و به ویژه بزرگ‌ترین نیروهای این جبهه، یعنی کشورهای سوسیالیستی و یا راه پکن؛ یعنی راه دشمنی آشکار با جبهه‌ی جهانی ضد امپریالیستی و سازش آشکار با امپریالیسم جهانی.

همان‌طور که دیدیم راه چینی هر قدر هم ظاهرش را بیارایند و چند صباحی به آن رنگ ضد آمریکایی بدهند و بخواهند آن را به عنوان «راه سوم» جا بزنند و صد بار هم با رنگ‌های گوناگون مذهبی جلوه‌اش دهند، عاقبت به سازش و تسلیم به امپریالیسم خون‌خوار جهانی به سرکردگی آمریکا منجر می‌شود. این راه به آن‌جا می‌رسد که همین دیروز شاهدش بودیم. صدای جمهوری اسلامی در اخبار جهان روز پنج‌شنبه خود اطلاع داد که معاون وزیر خارجه‌ی چین که از کشور وابسته و آمریکازده‌ی مغرب دیدن می‌کند، از موضع حکومت «ملک حسن» خائن در زمینه‌ي سرکوب جنبش رهایی‌بخش پولیساریو رسما پشتیبانی کرد، همان‌طور که از موضع سرکوب جنبش ظفار به وسیله‌ی رژیم محمدرضا و سرکوب جنبش انقلابی ایران به وسیله‌ی او علنا پشتیبانی می‌کرد.

این است سرنوشت راه چینی!

به نظر ما، این دو انحراف، یعنی انحراف از سمت‌گیری خلقی در حل مسائل درونی کشور به سود تحکیم سرمایه‌داری و انحراف از سمت‌گیری اصیل ضد امپریالیستی در سیاست خارجی بزرگ‌ترین خطر را برای انقلاب ایران به وجود آورده‌اند. در سایه‌ی تاثیر این دو انحراف است که ضد انقلاب ایران هر روز هارتر و متجاوزتر می‌شود.

سازمان ضد انقلاب در سراسر ایران حتی در تهران در حالتی هر روز گسترش بیش‌تر پیدا می‌کند که دستگاه‌های امنیت دولت انقلابی تنها وظیفه‌ای که برای خود قائل‌اند پی‌گیری و شناسایی نیروهای راستین چپ و نیروهای خلقی اسلامی است.

سازش‌کاری و تسلیم‌طلبان راه را برای ضد انقلاب هموار می‌سازند.

این است خطر واقعی و یگانه خطر واقعی. تاریخ قضاوت خوهد کرد!

نظرات بینندگان