arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۵۹۰۵
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۰۰ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۱

در حاشیه انتشار جزوه ی مرکز اسناد علیه آیت الله هاشمی و ماجرای سعدی و کودک!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حسن فاتحی با ارسال یادداشتی به "انتخاب" آورده است:

سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی که طبیعتا" باتوجه به عنوان سایت ، می بایست از طرف تیمی وفادار به حاکمیت اسلامی اداره شود ، بانگرش تیمی ، به معرفی کتابی تحت عنوان تکیه گاه پرداخته است که مهمترین هدف نویسنده این کتاب زیر سوال بردن شخصیت آیت الله .هاشمی رفسنجانی بوده است که البته برای رسیدن بدین هدف ، با آسمان و ریسمان بافی ویژه ای که مختص خودشان می باشد ، تلاش نموده به طریقی همه ارکان وشخصیتهای مستحکم نظام اسلامی از صدر انقلاب تا ذیل رابه طریقی متهم نماید تا بلکه به هدف نادرست خویش که همان تخریب چهره های رکین جامعه اسلامیمان می باشد ، رسیده باشد.

برای جواب به نویسنده این جزوه ، خانواده محترم آیت اله..هاشمی رفسنجانی یا خود ایشان ، اگر ضرورتی دیدند ، قطعا" درجهت توجیه افکار عمومی اطلاع رسانی خواهند نمود ، ولی بنده به عنوان یک وبلگ نویس ارزشی و غیر ذینفع از معادلات سیاسی ، والبته دوست دار شخصیت انقلابی ، اخلاقی ومدیریتی آیت الله.هاشمی رفسنجانی که وجود مقتدر ایشان را نعمتی برای جامعه اسلامیمان باور دارم ، نظر نویسنده این جزوه را به نکات زیر جلب می نمایم ، باشد که برای خود شیرینیها ، تفکر مبتنی بر اخلاق اسلامی را فدای اغراض تیمی ننموده باشیم.

• بنده هم مثل نویسنده کتاب تکیه گاه ، باور دارم که بحران اجتماعی سال 88... یک سری علل قبل بحران و مقداری نیز علل بعد بحران داشته است ، منتها علل واقعی قبل از پیدایش بحران 88 ، سعه صدر مدیران اسبق و بی توجهی درخورآنها به جریانهای نقاب دار درفرایند نفوذ تدریجی وبی سر وصدا به ارکان تصمیم گیری نظام اسلامی برای به حاشیه راندن یاران امام راحل بوده است که لاجرم حاصل این بی توجیها درسال 88 منتج به غوغایی گردید که درنهایت جریات انحرافی و معلوم الحال ازآن بیرون آمدند.

درمورد علل بعد بحران نیز ، بنده معتقدم که توسل جریان نقاب به عوامفریبی و تشکیل گروه های سازمان دهی شده به نام مردم یکی از عوامل مهم دوام مقطعی آنها برای موج سواریها بوده است.

• نکته مهم دیگر این است که برخلاف تصور نویسنده جزوه تکیه گاه، بحران 88 را خانواده هاشمی (که البته هدف اینها خود آیت اله..هاشمی رفسنجانی بوده است) ، مدیریت نکرده است ، بلکه پیدایش سه نوع تفکر مدیریتی آلوده ریشه این حوادث بوده است.

الف- جریان ومشرب غوغا سالاری : دراصطلاح سیاسی ،غوغا سالاری به سبک مدیریتی اشاره دارد که درآن افرادی غیرشایسته ودرحد اطلاعات عامیانه ، بخاطر بهره برداری ازهیاهو وچماق زر وزور وتزویر بر سیستم مدیریتی حاکم می گردند .

هرچند مدیریت مبتنی بر غوغا سالاری از لحاظ علمی نمی تواند زیاد دوام بیاورد ولی در مقاطعی خاص بخاطر فرصت طلبی جریاناتی آلوده ، امکان خودنمایی وتشبیه سازی بجای حق را پیدا می کند .

باوربنده برخلاف نویسنده جزوه تکیه گاه ، این است که حداقل فساد ملیاردی اخیر که درآن افرادی جوان و غیر متخصص و در سطح مدارک پایین علمی ، امکان مدیریتهای بزرگی را پیدا کرده بودند خود سندی روشن بر نفوذ جریان غوغا سالار در بحران 88 می باشد و گواهی محکم در جهت تلاش جریان غوغا سالار بوده است که البته اگر امکان ادامه ورسیدگی بیشتر پیدا کند ، قطعا " به جریانهای نقاب دار بزرگی منتهی خواهدشد.

ب- رویکرد تمامیت خواهی: جریانهای درجامعه ما وجود دارد وداشته است که فکر می کنند با کنترل و تجسس محسوس ونامحسوس بر زندگی مردم ، خواهند توانست برای مدتی بر کرسیهای مدیریتی تکیه نمایند وبدین خاطر و متهم کردن رقبا به توطئه وفتنه و...  درنهایت به اهدافشان خواهند رسید ، درحالیکه چنین رویکردی را قبلها و در طول تاریخ، بسیاری تجربه کرده و نتیجه نگرفته اند.

نویسنده جزوه تکیه گاه چقدر شایسته بود دراین مبادی نیز به خود زحمت تامل ونگرش علمی می دادند تا نتیجه گیری نادرستی درمورد خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی نداشته باشند.

ج – جریان مقدس مابی که به مدیریت نگرش قدوسی دارند : مدیریتهای اجتماعی وسیاسی لاجرم برای رشد و پویایی و فراهم نمودن رضایت مندی افکار عمومی نیازمند نقد ونقدپذیری می باشند ، ولی جریانات درنقاب ارزشی درجامعه ما هستند که مدیران اجرائی را درحد معصومین بالا می برند تا مانع از برملا شدن اسرار سوء مدیریت آنها شوند.

دربحران 88 ما شاهد دروغهای در عرصه های اعتقادی واجتماعی بودیم و همین به مسخره گرفتن شعور مردم ، خود دلیل محکمی برآن بحران بود. دروغهایی که از ساحت مقدس امام زمان (عج) ابزاری برای تبلیغات می ساختند...

من فکر می کنم پردازش بدین دروغها نیز در بررسی نویسنده جزوه تکیه گاه مورد اغماض قرار گرفته است.

مخلص کلام اینکه : روزی سعدی علیه الرحمه کودکی را برکولش گرفته بود وتوی شهر می چرخید که پسرک بردوش سعدی ، داد میزد که من سعدی را بی آبرو کردم ، وسعدی هم می گفت عاقلان دانند....


نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
0
3
اتفاقا هر روز محبت هاشمی بین مردم هر روز بیشتر میشه
محمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
0
3
احسنت
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
0
3
خداوند هاشمی را برای این مملکت حفظ کند
نظرات بینندگان