خاطرات جان کری، شماره ۳۱: ظریف گفت این بیانیه نباید منتشر شود؛ گفتم جواد! الان ۴ صبح است؛ این همه مذاکره کردیم
خاطرات جان کری: به ظریف اطمینان دادم که انتشار این سند را میگذارم برای بعد از نشست خبری که فردای آن روز با هم برگزار میکنیم. که یکدفعه پرید و گفت: «صبر کن ببینم! این سند اصلا قرار نیست منتشر شود.» اصلا باورم نمیشد که این حرف را زده، گفتم: «جواد! آخر ساعت چهار صبح است. ۱۸ ساعت وقت گذاشتیم و با هم مذاکره کردیم و حرف به حرف این را نوشتیم. اگر تحریم را نمیخواهی پس این سند هم باید منتشر شود.»... خوب میدانستیم که در هر دو سوی ماجرا، شماری از رقبا و مخالفان مترصد کوچکترین فرصتاند تا بر ما بتازند.