خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۲۰ آبان ۱۳۷۷: [نجف رضایی میرقائد]، پدر محسن رضایى آمد؛ نزدیک صد سال دارد، ولى سالم و بانشاط است / درخواست کرد که به منزل ایشان بروم؛ از روی محبت من را فرزند خود می‌خواند

خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.

خاطرات دستنویس آیت الله هاشمی در ۲۰ آبان ۱۳۷۷ به شرح زیر است: بعد از نماز و خواندن گزارش‌ها، براى ديدن پل هفتم [کارون] رفتيم كه شهردارى اهواز ساخته و نزديك به تكميل است؛ پل جالب و ديدنى است و ارزان تمام كرده‌اند. به سوى سد مارون در شمال بهبهان رفتيم؛ دو ساعت و نيم در راه بوديم. آقايان [احمد] خرم و [علی] فلاحيان كه در ماشين من بودند، اطلاعات‌شان بيش از من نبود كه در مسير براى شناخت بيشتر استان استفاده كنم. از افراط نيروى انتظامى، در چيدن نيرو در مسير خوشم نيامد و تذكر دادم؛ گرچه آنها براى احترام و محبت و امنيت، چنين مى‌كنند.

در محل سد، آقاى [رسول] زرگر، [معاون وزیر نیرو در امور آب] و مهندسان توضيح دادند. از اقدامات براى رفع عيب از سد، عيبى كه باعث نشت آب زياد بود. سد را خالى كردند و با هزينه چند ميليارد تومان، اشكالات را برطرف كرده‌اند و آماده آب‌گيرى مجدد شده‌اند. سه ساعتى از بخش‌هاى مختلف سد و تونل‌ها بازديدكرديم و در مسير برگشت، از كارگاه ساخت قطعات نيروگاه و دريچه‌هاى فلزى سد، بازديد كرديم. اطلاع دادند، آقاى [مهدی] سلامت - باجناق من - امروز در تهران فوت كرده است.

ساعت دو و نیم بعد از ظهر به رامهرمز رسيديم. ناهار و استراحت را در میهمان‌سراى شهردارى شهر بوديم. بنا بود به محل سد كارون ۳ برويم. به خاطر تأخير زياد، منصرف شديم و به‌سوى شهر مسجدسليمان كه مقصد بعدى بود، حركت‌كرديم. در مسير از كارخانه بزرگ سيمان سه هزار تُنى رامهرمز كه اخيراً افتتاح شده، بازديد كرديم. مهندس [حسن] غضنفريان توضيح داد و از اقدام دولت سازندگي در توسعه صنايع سيمان تشكركردند كه اين يكى از ده‌ها كارخانه است.

سپس از راه قديمى احداثى شركت نفت به مسجد سليمان رفتيم. ساعت هفت بعد از ظهر رسيديم. در میهمان‌سراى شركت نفت اقامت كرديم. [آقای نجف رضایی میرقائد]، پدر آقاى محسن رضايى آمد. نزديك صد سال دارد، ولى سالم و بانشاط است. درخواست كرد كه به منزل ايشان بروم؛ مرد بامحبتى است و من را هم فرزند خود مى‌گويد، از روى محبت.

بعد از شام، جلسه‌اى با مسئولان شهر داشتيم. دكتر رضايى و فرماندار، خيرمقدم گفتند و آثار مثبت تصميمات من در سفر گذشته، براى عمران شهر را گفتند. من هم صحبت‌كردم. خدمات ارزنده‌اى در جهت محروميت‌زدايى در خصوص عمران‌شهرى و آب وكشاورزى و صنعت شده است.

سپس آقاي [محسن] رضايي، به طور خصوصى از جلسه مشترك مجلس و دولت گفت و از بى‌ثمرى جلسه و بى برنامگى دولت و رو به رشد بودن مشكلات اقتصادى و سياسى‌كارى دولت، ناراحت بود. در گزارش‌ها، شدت‌گرفتن بحران عراق و طبل جنگ زدن آمريكا مورد توجه است و بيرون رفتن كاركنان سازمان ملل، احتمال جنگ را بيشتركرده و در مسایل داخلى، سرعت رشد قيمت ارزهاي خارجى و تنزل ريال، باعث ناراحتي است.