خاطرات فرزند مصدق، شماره ۵: حکم سیدضیا را برای نخست وزیری نوشته بودند، اما پدرم به ناگهان نخست وزیر شد
خاطرات غلامحسین مصدق، فرزند مصدق: در دربار قرار بود که سیدضیاء را نخستوزیر کنند. حتی حکم نخستوزیری سیدضیاء را هم نوشته بودند.... وقتی به شاه گفتند که مجلس تمامشان به دکتر مصدق رای داده، یک دفعه از جا پرید و گفت «او که بنا نبود.....» این حرف را خود شاه گفته بود که یک نفر که آنجا بود برای من تعریف کرد. بعد هم به کراهت حكم نخستوزیری پدر مرا صادر کرد و همیشه هم از اول این را میدانست که پدر من زیاد موافق با دستنشانده خارجی در ایران نیست.