پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح رفتم حمام. بعد رخت پوشیده، سه ساعت از دسته [شش] گذشته سوار شدم. قدری رو به شمال رفتم. آدمِ میرشکار آمد که هیچ چیز نیست. بعد از آن رو به جنوب رفتم. از اردو گذشته، طرف دست چپ کوه سختی بود. چشمه پیدا بود. یعنی درخت در بغلهی کوه پیدا بود. راندم طرف آن چشمه. در بین راه دو آهو درآمد. کمرم بسیار درد میکرد، نتوانستم جلوی آهو را بگیرم. قدری دوانده، درهماهورهای سخت بود، آهوها گم شدند. بعد رفتم سرِ چشمه. راهش سخت بود [و] سربالا، رسیدیم. چند درخت بیدی بود، با بعضی درخت دیگر. چشمهی آبی بود. از بس کم بود جاری نمیشد. زنبور زیادی بود، کوچک [و] زرد. بسیار تاسف خوردم که منزل را با آن آب و چشمهها گذشته، اینجا چرا آمدیم. ناهار خوردم. دستخطی به امینالدوله نوشتم. محمدحسنخان پسر اعتمادالسلطنه برد برای منزل سرخهده که از اینجا آنجا برویم. چون فولادمحله بسیار دور است، سیورسات حاضر کنند.
بعد از ناهار بعضی نوشتهجات از دبیرالملک و امینالدوله و حسامالسلطنه بود، خوانده جواب نوشتم، بردند. قدری دراز کشیدم بخوابم، خوابم نبرد. خوانندهها قدری خواندند. بعد برخاسته، سه ساعت به غروب مانده آمدیم پایین رو به منزل. باز هم آن دو آهو بین راه پیدا شدند، اما زمینش بد بود نشد تیر بیندازیم. محقق، آقاعلی، محمدعلیخان، عکاسباشی و غیره بودند. سیاچی هم بود، موچولخان بود. محمدرحیمخان زند و تفنگداران بودند.
آمدیم منزل. انیسالدوله تب داشت، زالو لازم شد، پیدا نشد. طولوزون و دکتر [۱] فصد [۲] کردند، خیلی افاقه کرد. شب شام خورده خوابیدیم. فاطمه بلند بله شد. فقیری امروز یک مار بزرگ گرفته بود.
پینوشت:
۱- میرزا محمدحسین، پسر میرزا احمد طبیب افشار. پس از اخذ مدرک دکترا از پاریس در سال ۱۲۷۷ ق. به ایران بازگشت و به طبابت مشغول شد. (مرآتالبلدان، جلد ۲، ص ۱۳۷۳)
۲- فَصد: خون گرفتن از طریق نیشتر زدن به رگ. (فرهنگ فارسی معین)
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، صص ۳۴۰-۳۴۱.