مصطفی فقیهی: از میان مقامات یا اساتیدی که از نزدیک با آنها ارتباط داشتهام، دکتر علیاکبر صالحی، شخصیتی کمنظیر است و من، مشابه او را نیافتهام. چه به لحاظ علمی، چه عملی و اجرایی و چه شخصیتی، حقیقتاً نمونه و الگویی کممانند و حتی، استثناییست.
پیش از انقلاب، بورسیهی بهترین دانشگاههای بیروت و آمریکا با بورسیه و با بهترین نمرات، دکترای فیزیک گرفت. در سال ۵۳، در سازمان انرژی اتمی مشغول و در دانشگاه صنعتی آریا مهر (شریف) به تدریس پرداخت.
او از معدود کسانیست که در نیم قرنِ اخیر، از کف وسطوح پایین، آغار کرد و بدون حضور در باندها و دستههای فسادآور و گعدههای عارِ بیدغدغه، پلهپله رُشد کرد؛ بیآنکه خود پیگیر جایگاه و پُستی باشد؛ خصیصهای که سوگمندانه، امروز عملاً نایاب است و بسیاری، از این روش مرسوم و متداول، جهت تکیه بر صندلیهای وزارتخانهها و جایگاههای اجرایی کشور استفاده میکنند؛ بطوریکه افراد، خود بیش از هر کس، لابیهای فسادزای متعدد و متنوعی برای کسب، و بَل غصبِ آن کُرسی شکل میدهند.
او اما حقیقتاً از چنین خصلت رایجی مبراست؛ یک عالمِ عملگرا که هر سیستمی برای ارتقاء خود و مردمش، نیازمند و حتی ناچار به استفاده از اوست.
نخستین رییس دانشگاه صنعتی شریف پس از انقلاب بود که دکتر مجتهدی (رییس پیش از انقلاب این داشگاه و رییس دبیرستان البرز) را به ایران آورد و شوری دیدنی را در میان دانشجویان موجب شد، سالهای سال، معاون وزیر علوم، و آرامآرام به عالیترین مدارج مدیریتی کشور رسید. در اوج ایجاد بحران هستهای، نمایندهی ایران در آژانس بود که با رویکرد ویژه و منحصربفردش، منجر به کاستن از آتش تند غرب علیه ایران شد؛ رفاقتی نزدیک با البرادعی رییس وقت آژانس انرژی اتمی برقرار کرد و با اعتبار خود، دهها ایرانی را به استخدام این مجموعه درآورد؛ ایرانیانی که به دلایل سیاسی امکان استخدام در آژانس را نداشتند، اما با مراجعه به صالحی، از کِرِدیت او برای این امکان، هزینه میکردند.
معاون سازمان کنفرانس اسلامی (مستقر در جدّه)، وزیر خارجه و بعدتر، رییس سازمان انرژی اتمی، از او شخصیتی ساخت که نه تنها مورد وثوق داخل است که اقبال مقامات عالی عربی و غربی و شرقی را برای او به دنبال داشته است. دکتر صالحی آنقدری در دوران معاونت سازمان کنفرانس اسلامی - که با آراء وزرای خارجهی کشورهای اسلامی انتخاب شد - خوش درخشید که کشورهای عربِ در حال توسعه را شیفتهی خود کرد، به طوریکه سلطان قابوس به او پیشنهاد داد، به عمان برود و ضمن پذیرش مشاور پادشاهی این کشور، پروژهی ساخت یک شهرک علمی را به عهده گیرد، اما او در ایران ماند.
دکتر صالحی اما در هر چه سرآمد باشد، در آداب و ادب، سرآمدتر است؛ در چند ماه اخیر که دو بار با ایشان گفتگو داشتم، آنقدری خصائص و خصائل نیک اخلاقی در او دیدم که نمیشود جایی از او حرفی به میان آید و من از سجایای اخلاقیاش، سخنی بر زبان نرانم و دیگران نیز، به تجلیل از شخصیتش نپردازند.
مردی شریف، متین، آراسته، بیاندازه محترم و مودب و باپرنسیب که بعضاً همنشینی با او، باعث شرمندگی میشود! بس که احترام میکند، نجابت به خرج میدهد و آداب انسانی و مسلمانی میداند.
در نگاه دینی و سیاسیاش، تمام قد مقیَّد به تساهل و تسامح است، آنچنان که همواره مورد وثوق بسیاری از گروهها، از اهل سنت تا جریانهای مختلف سیاسی بوده؛ تا جایی که درخواستها از او برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ بسیار بالا گرفت اما او به دلایلی که در بیانیهی خود ذکر کرد، از قبول این دعوت استکاف کرد.
به یاد داریم؛ او وزیر خارجهی دولتی بود که کارشکنیهای دبیر وقت شورای عالی امنیت ملیاش، امکان بهبود اوضاع نابسامان بینالمللی را کمرنگ میکرد، اما با پیگیری مجدّانه، مبدعِ مذاکرات مسقط (اولین دور مذاکرات رسمی با آمریکا) نام گرفت که میتوان آن را سنگ بنای مذاکرات کارساز و سرنوشتساز «برجام» دانست.
دکتر صالحی در این ۸ سال، تنها عهدهدار رتق و فتق امور پرچالش «سازمان انرژی اتمی» نبود که توسط مدیر سابقش، پارهپاره و پرتنش شده بود. در برجام نیز، یکی از پایههای غیرقابل انکارِ توافق بود؛ مرد کلیدیِ مذاکرات پیچیدهی برجام که در نتیجه نهایی آن، نقشی کلیدی داشت و تا همین روزهای آخر نیز، تلاشی مداوم برای حلّ مناقشات در مذاکرات وین و بعضاً اقناع برخی مخالفان ذینفوذ و دوآتشه، داشت.
او ۸ سال تمام، در حین خدمت، جفاهای بسیار دید. از تندروهای تندخو و برخی نمایندگان بدزبان مجلس که او را تهدید به «دفن در راکتور هستهای» کردند، تا برخی بیمروّتی و بیانصافیها علیهش در دولت، که در باور بسیاری نمیگنجد و شاید، خود روزی در اینباره سخن کند.
دکتر علیاکبر صالحی، امروز پس از ۸ سال ریاست سازمان انرژی اتمی، سازمانی تخصصگرا و غیرسیاسی را تحویل جانشین خود کرد. اما دانش او همچنان نیاز امروز کشور، بالاخص در حوزهی روابط بینالملل است.