سرویس تاریخ «انتخاب»؛ روز شنبه ۲۸ تیر ۱۳۳۱، یک روز پس از اعلام نخستوزیری قوام و پخش اعلامیهی کذایی او از رادیو، حسین مکی، نمایندهی وقت مجلس طی یادداشتی که در روزنامهی «باختر امروز» منتشر شد، ضمن شرحی از روال غیرقانونی روی کار آوردن قوام در مجلس در برابر او به تندی اعلام موضع کرد. مکی در این یادداشت پیشبینی کرد که این مسیر به کشتار مردم ختم خواهد شد، همان که دو روز بعد رخ داد:
خوانندگان گرامی ما از جریان استعفای آقای دکتر مصدق و علت آن، در شمارهی روز پنجشنبه گذشته [۲۶ تیر ۱۳۳۱]باخبر شدند، اینک دنبالهی این وقایع را برای درج در تاریخ و جهت مزید اطلاع ملت ایران آنطوری که شخصا شاهد بودم مینویسم:
صبح روز پنجشنبه [۲۶ تیر ۱۳۳۱]علاء وزیر دربار به مجلس در جلسهی خصوصی آمدند و از روی کاغذ سفیدی که مارک دربار را داشت و به خط نستعلیق زیبا نوشته شده بود شرحی که مضمون آن این بود خواند: «چون آقای دکتر مصدق ضمن معرفی پست وزارتخانهها پست وزارت جنگ را به عهدهی خود واگذار کرده بود و ادارهی وزارت جنگ با فرماندهی کل قواست بنابراین اعلیحضرت قبول نکردند و ایشان استعفا کردند.»
بیان این مطلب برای عدهی زیادی از نمایندگان غیرمنتظره و در حقیقت اقراری بود خلاف نص صریح قانون اساسی، زیرا اصل شصتویکم و شصتوچهارم قانون اساسی میگوید:
اصل شصتویکم: وزرا علاوه بر اینکه به تنهایی مسئول مشاغل مختصهی وزارت خود هستند به هیأت اتفاق نیز در کلیات امور در مقابل مجلسین مسئول و ضامن اعمال یکدیگرند.
اصل شصتوچهارم: وزرا نمیتوانند احکام شفاهی یا کتبی پادشاه را مستمسک قرار داده سلب مسئولیت از خودشان بنمایند.
به همین مناسبت عدهی زیادی از نمایندگان تردید کردند که شاید در بیان مطلب اشتباهی رخ داده و الا ممکن نیست که وزارت دربار چنین مطلب به این اهمیتی تا این درجه اشتباه کرده باشد، لذا از رئیس مجلس خواستند که مجددا از وزارت دربار سوال شود که آیا پیغام به همان نحو بوده که وزیر دربار به عرض نمایندگان رسانده است یا در تقریر و بیان اشتباهی رخ داده است.
پس از این استیضاح، ریاست مجلس ورقهی مارک دربار را مخفی و از تکرار مطلب هم خودداری نمود.
در این بین نمایندگان ملی به اتفاق نمایندگان جبههی ملی جلسهای تشکیل داده و اعلامیهای به امضای ۳۱ نفر صادر کردند که متن آن در همین شماره به چاپ رسیده است. [۱]سایر نمایندگان یعنی چند نفر از میان عدهای که برای ریاست [سید حسن]امام [ی]تلاش میکردند از همان عده که به ریاست امام رای داده بودند مشغول جمعآوری امضا برای قوام شدند.
ساعت از ۱۴ گذشته بود قرار شد ناهار در مجلس صرف کنند و از طرف رئیس مجلس نیز برای ساعت ۵ بعدازظهر جهت تشکیل جلسهی خصوصی کتبا دعوت به عمل آمد.
در حدود ساعت ۶ بعدازظهر از طرف ۱۵ نفر از نمایندگان ملی تقاضا شد که جلسهی خصوصی تشکیل شود، ولی از طرف کارگردانان مجلس و دشمنان ملت تقاضا شد که جلسهی سری تشکیل شود هرچه نمایندگان ملی اعتراض کردند که طبق آئیننامهی داخلی مجلس، تشکیل جلسهی خصوصی مقدم است و ما مطالبی داریم که باید به استحضار نمایندگان برسانیم شاید استدلال ما موثر باشد و مملکت به طرف انقلاب کشیده نشود موثر واقع نشده و زنگ جلسهی سری زده شد؛ و عدهای مرکب از ۴۱ نفر در جلسهی سری بر خلاف آئیننامه و سنن پارلمانی و سابقه که باید سه ربع نمایندگان در جلسه شرکت کنند تا رسمیت یابد شرکت و به زمامداری قوام رای دادند.
در همین موقع سی و چند نفر از نمایندگان در اطاق جلسهی خصوصی جلسهای به ریاست مهندس رضوی نایبرئیس مجلس تشکیل دادند و در اطراف وقایع روز و تکلیف آیندهی خود به بحث پرداختند بالاخره در ساعت ۸.۵ بعدازظهر اعلامیهای که در همین شماره درج شده است به امضای ۳۱ نفر صادر نموده و مجلس را ترک کردند. [اعلامیه در پینوشت درج شده است]باید دانست که این جریانات بدون مقدمه نبوده و انگلستان از مدتی پیش مشغول زمینهسازی در این باره بوده و در یکی دو هفته قبل شنیده شده که کهنهکاران انگلیسی یک میلیون لیره برای بعضی مخارج ضروری در نقاط مختلف به ریال تبدیل کردهاند.
این مبلغ برای همین تدارک شده که حکومت ملی را ساقط و حکومتی طبق دلخواه و سرسپرده روی کار آورند.
انگلستان اشتباه میکند، تصور میکند که سطح و رشد ملت در همان پایه است که انگلستان توانسته قرارداد ۱۹۳۳ را به تصویب برساند.
ممکن است من و امثال من در این جهاد مقدس کشته شویم بدیهی است ما یعنی عدهای از نمایندگان سینههای خود را برای گلولههای استعمار آماده کردهایم، یا ممکن است عدهی زیادی از افراد وطنخواه و مبارز در گیر و دار این مبارزهی شرافتمندانه کشته شوند، ولی فکر مبارزه با استعمار و دیگر راه ندادن عوامل شرکت سابق و سیاست استعماری در ایران هرگز کشته نخواهد شد.
اگر حسین مکی کشته شود هیچ تاثیری در نبوغ مبارزه و رشد ملی ما نخواهد کرد هزاران حسین مکی و افراد باشهامت و صاحب عقیدهی دیگر تربیت شده و میشوند و به این اعلامیهها که از یادگاریهای دماغهای فرسودهی قرن نوزدهم است میخندند و به مبارزه ادامه خواهند داد.
اگر دکتر مصدق استعفا داد نوع فکر و آثاری که از مبارزهی مقدس ملت شرافتمند ایران در دنیا و ایران باقی مانده است هرگز از دماغ ملت رشید ایران برون نخواهد رفت و این فکر دیگر خفهکردنی نیست. اگر وکلای جبههی ملی کشته شدند و یا عدهای از نمایندگان ملی دیگر در این جهاد بزرگ ملی نابود شوند ایران و ملت ایران سلامت باشد که بنیان استقلال کامل ایران را گذاشتهاند و با هیچ قدرتی دیگر نمیتوان اساس این نهضت و فکر را ریشهکن نمود. من باید سال گذشته در مقابل کشتیهای جنگی انگلیس و آن همه تدارک و سپاه و طیاره و تانک نابود شده باشم نشدم برای امثال من که جان بر کف گرفتهاند چه تفاوت میکند.
ملت ایران حکومت قوام را با این اعلامیهای که نظر اعلامیهی کذایی «حکم میکنم» میباشد یک حکومت دستنشاندهی انگلستان میداند، زیرا در این اعلامیه اولا از ملی شدن صنعت نفت صحبت نمیکند و ثانیا میگوید استیفای حقوق ایران از شرکت نفت، و هنوز قوام معتقد نیست که صنعت نفت ملی شده و شرکت نفت دیگر وجود ندارد و اگر اسمی میبرد باید بگوید شرکت سابق نفت و اصولا به ارادهی ملت و مجلس شورای ملی کمترین توجهی نکرده است.
در این اعلامیه از محکمهی انقلابی صحبت میشود با مقدماتی که چیده شده بالاخره دیر یا زود محکمهی انقلابی ملی تشکیل خواهد شد آن وقت معلوم خواهد گردید که در این محکمه جنایتکار کیست و ملت ایران چه اشخاصی را جنایتکار تشخیص میدهد.
در این کشمکش ممکن است اتفاقات زیادی روی دهد عدهی زیادی فدای مطامع و امیال استعمار شوند، ولی آنچه مسلم است که کمینفرم بیش از هر عاملی استفاده خواهد کرد و ممکن است خدای نکرده بر خلاف تمایل عمومی و ارادهی ملت ایران مملکت به چنگال کمونیزم سوق داده شود، ولی ملت باید بیدار و هوشیار باشد.
این حکومت چگونه میتواند نمایندهی افکار عمومی باشد که از اولین دقیقهی زمامداری، ملت به مقاومت برخیزد و تمام شهرستانها اظهار تنفر و نفرت نمایند و کسی گوشش بدهکار نباشد.
آیا برای همیشه میتوان با توپ و تانک و سرباز شهرها را محاصره کرد و همه جا با زد و خورد و کشمکش زمامدار شد؟ آیا معنی حکومت مردم بر مردم همین است که ملت حکومتی نخواهد و او را با زور و سرنیزه و تانک و زرهپوش به مردم تحمیل نمایند در کجای دنیا توانستهاند به ملت چنین حکومتی را تحمیل نمایند؟
این حکومت دستنشانده یا هر حکومت دیگر از این قبیل کوچکتر از آن است که بتواند بر خلاف تمایل اکثریت قریب به اتفاق مردم ایستادگی کند دیر یا زود خواهد رفت، ولی چقدر خوب است که علاج واقعه قبل از وقوع بشود و قبل از آنکه کار از کار بگذرد سیاسیون انگلستان از خر شیطان پایین بیایند و خواستههای ملت ایران را به دیدهی احترام بنگرند و متوجه شوند ایران مستعمره نیست و نهضت شرق و آسیا باید به رسمیت شناخته شود بدیهی است اگر نوع فکر خود را عوض کنند جلوی ضرر را گرفتهاند و هنوز کار از کار نگذشته است.
من مطمئنم که در این جهاد مقدس پیروزی از آن ملت ایران خواهد بود و هرچه بشود باز ملت ایران پیروز است.
به امید روز پیروزی و موفقیت نهایی ملت ایران.
پینوشت:
۱- متن اعلامیه به این شرح بود:
ملت ایران!
از جریانات و علت استعفای جناب دکتر مصدق پیشوای نهضت ملی ایران و حافظ منافع شما اطلاع حاصل کردهاید و ضمن اعلامیهی جداگانه سابقا گوشزد ملت ایران شد که دسایسی در کار است تا آتش مقدس ملی را در کانون سینههای ملت خاموش کنند.
امروز بعدازظهر پس از اعلام استعفای نخستوزیر به علتی که در استعفانامهی ایشان ذکر شده است بر طبق قانون از رئیس مجلس تقاضای جلسهی خصوصی شده است که قبل از رای تمایل اهمیت موقع و لزوم حفظ قانون اساسی را به سمع سایر نمایندگان برسانیم.
متاسفانه رئیس مجلس با وجودی که رسما دعوت برای جلسهی خصوصی نموده بود از تشکیل جلسه خودداری کرده و بر خلاف قانون اساسی و سنن پارلمانی در جلسهای مرکب از ۴۲ نفر که کمتر از حد نصاب قانونی میباشد اخذ رای تمایل نمود.
چون قانون اساسی و نهضت ملی ایران در خطر است ما با توکل به خدای متعال به مبارزه و ادای وظیفهی نمایندگی مشغول هستیم و امیدواریم شما هم در این موقع باریک بیدار و مراقب جریان باشید و یأس به خود راه ندهید.
۱- جلالی، ۲- فرزانه، ۳- اخگر، ۴- اقبالی، ۵- حسیبی، ۶- شبستری، ۷- دکتر معظمی، ۸- زهری، ۹- نریمان، ۱۰- شمس قناتآبادی، ۱۱- پارسا، ۱۲- انگجی، ۱۳- مدرس، ۱۴- خلخالی، ۱۵- مشار، ۱۶- خسرو قشقایی، ۱۷- محمدحسین قشقایی، ۱۸- دکتر ملکی، ۱۹- دکتر شایگان، ۲۰- مکی، ۲۱- مهندس رضوی، ۲۲- حاج سیدجوادی، ۲۳- صفایی، ۲۴- میلانی، ۲۵- کریمی، ۲۶- دکتر بقایی، ۲۷- شاهپوری، ۲۸- زیرکزاده. (حائریزاده و راشد غایب بود). [باختر امروز، شنبه ۲۸ تیر ۱۳۳۱]