پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح به هوتل کارلتن رفتم و مشغول کار شدیم، از نوشتن کاغذ و لایحه و ترجمه و غیره. ناهار و شام با رفقا همانجا خوردیم.
بعدازظهر با نصرتالدوله به دیدن سر رابرت سسیل رفتیم و در کار خودمان با او مذاکره و از او استمداد کردیم. گفت: «من که داخل در این کار نیستم و اتفاقاذ از حالا تا روز سهشنبه در نقاط مختلفه بیرون لندن گرفتارم.» اما عقیده من این است که اگر هیأت مجریه بخواهد برای ایران کار بکند میتواند. چنانکه قاعدتا باید روسیه را بخواهد که عملیات خود را توضیح بدهد و اگر معلوم شد که بیقاعده رفتار کرده همه دول مجمع متفق شوند که تا وقتی که روسیه دست از حرکات خود برنداشته و جبران نکند برای مذاکره و معامله با او حاضر نشوند.
بعد از مراجعت از نزد رابرت سسیل به اتفاق میرزا حسینخان به دارالانشا [دبیرخانه] مجمع ملل رفتیم. خود سر اریک درمند نزد ما نیامد. با منشی مخصوص ملاقات کردیم و بعضی جزئیات را استفسار کردیم. آنچه میتوانست به ما اطلاع بدهد داد.
بعد به منزل برگشتیم و باز مشغول کار شدیم. جواب تلگراف چیچرین [وزیر خارجه بلشویک] و تکمیل تاریخچه وقایع بلشویک در ایران و ترجمه تلگراف رئیسالوزرا به نصرتالدوله [وزیر خارجه] در استمداد از انگلیسها کار عمده ما بود. وثوقالدوله [رئیسالوزرا] میگوید: «هرچه از انگلیسها استمداد کردهایم جواب نمیدهند. هر اقدامی بخواهیم بکنیم پول لازم است و نداریم. اسلحه هم لازم داریم. انگلیسها صریحا و فورا بگویند که کمک میکنند یا فکر دیگری بکنیم.» بیچاره حالا چه فکر دیگری کند، و در آخر نوشته بود: «موافقت با انگلیسها دست ما را بست و از توسلات دیگر باز داشت و جلب مخاطره هم برای ما کرد و فایده دیگر هم نداشت.» این فکر را خوب بود قبل از عقد قرارداد با انگلیس [قرارداد ۱۹۱۹] و آن رفتار بیقاعده یک سال قبل میکردند.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، صص ۳۹۸ و ۳۹۹.