arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۹۹۷۸
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۵ خرداد ۱۴۰۰
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۵ خرداد ۱۳۷۷

خاطرات آیت الله هاشمی: به منزل همشيره طيبه رفتم. بستگان جمع شدند و احوال‌پرسى‌كرديم و نماز مغرب و عشا را خواندم. به منزل پدري هم سرى زدم. آنجا هم جمعى از مردم و بستگان جمع بودند و از مسجد بزرگ كه در محل حسينيه‌اى كه قبل از انقلاب، خود من ساخته بودم، در حال احداث است، بازديد كردم. جمعى از مردم اجتماع داشتند. با چند نفر از همبازى‌هاى دوران كودكى صحبت كردم؛ پير شده‌اند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۵ خرداد ۱۳۷۷خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.

 

بعد از نماز و صبحانه و خواندن گزارش‌ها، براى بازديد از منطقه ويژه اقتصادى ارگ جديد رفتيم. از گمرك تازه تأسيس و نمايشگاه محصولات سه واحد صنعتى بازديدكردم. بخشى از كارهاى زيربنايى انجام شده و زمين براى واحدهاى صنعتى واگذار شده، ولى رونق نگرفته است. اين منطقه ويژه، براى توليد قطعات خودرو تأسيس شده است.

به كارخانه اتومبيل دوو رفتيم. كارشان مونتاژ است و اخيراً دارند واحد رنگ با شركت دوو آماده مى‌كنند. اتومبيل جديدى که مصرف سوخت كمترى دارد و 800 سى‌سى است، براى مونتاژ، در دست بررسى دارند. وزارت صنايع محدودشان كرده و اجازه پيش‌فروش ندارند؛ به مشكل افتاده‌اند.

به فرودگاه رفتيم و به سوى رفسنجان پروازكرديم. روزنامه‌ها را در هواپيما خواندم. تظاهرات دانشجويان در پارك لاله، عليه نظارت استصوابي شوراى نگهبان و درگيرى آنها با افراد حزب‌الله و مجروح شدن حدود 20 نفر و انفجار نارنجك حاوى گاز اشك‌آور، بحث‌ها و مشاجرات زيادى برانگيخته و هنوز معلوم نشده گاز اشك‌آور را چه كسي به كار برده؛ پليس يا حزب‌الله و يا طرف ثالث، براى تفرقه بيشتر.

بعد از حوادث دوم خرداد در دانشگاه و حوادث دانشگاه اصفهان، با حضور وزيركشور، اين مورد بر تشنجات اضافه شده و خبر تظاهرات وسيع طلاب قم، در مقابل اين حوادث دانشگاه‌ها، مسأله مهم‌تري‌ است. رسانه‌هاى داخلى و خارجى، به‌آن به عنوان اعتراض به اهانت‌ها در مراسم دانشگاه تهران در حضور ریيس‌جمهور به مقدسات اسلام و انقلاب، پرداخته‌اند. ماه محرم، سخنرانى‌هاى تُند و بيانيه تُندى صادر شده و در حقيقت، اعتراض به ریيس‌جمهور تلقى مى‌شود؛گرچه خطاب به طرفداران ايشان است. از آقاى خاتمى خواسته‌اند كه از آنها فاصله بگيرد.

در اصفهان هم مراسم تُند بوده. اكثريت چند هزار نفرى حضار، با سوت و كف زدن، شعار به نفع آقاى خاتمى و عليه شوراى نگهبان و قوه قضایيه و حزب الله مى‌دادند و تعداد كمى در حمايت از آنها و رهبرى و سپس جمعى راهپيمايى كرده‌اند و به نفع [مهندس مهدی] بازرگان و [دکتر محمد] مصدق هم شعار داده‌اند.

ساعت ده صبح در فرودگاه رفسنجان فرود آمديم. مديران شهر و روحانيت و بستگان استقبال كردند. به سوى راويز، جلگه كوهستانى، به منظور ديدن منطقه كه تاكنون نديده بودم، حركت‌كرديم. آقاى [حسین] مرعشى، استاندار سابق [کرمان] كه آنجا را خوب مي‌شناسد،  توضيح مى‌داد.

تا آخر جلگه برفدان رودى رفتيم. جهادسازندگی، سد خاكى كوچكى ساخته كه سيلاب‌ها را جمع مى‌كند و به تدريج  مصرف كشاورزى مى‌شود. جمعى از كشاورزان رودى خواستند كه سد را بزرگتر كنيم كه سرريز آب مزاحم نشود. در روستاى ارون و لارين، مركز بخش، توقف كوتاهى كرديم و جواب احساسات مردم را دادم و خواسته‌هايشان را شنيدم. حدود 30 پارچه آبادى كوچك است.

ظهر در مزرعه شهابيه، بالاي مزرعه سادات، میهمان احمدآقا مرعشى بوديم. جمعى از مديران و استاندار و روحانيون و بستگان هم بودند. بعد از انقلاب، با حفر چاهى و توسعه چشمه‌اى، آنجا را احداث كرده و ده هكتار باغ انبوه دارد. جاي خوب و باصفايي است. در جلسه‌اي به‌اختلافات‌فراوان بين افراد روحانى و مشكلات‌اقتصادى در رابطه با پسته و آب‌بها رسيدگى شد.

 

از آنجا به مزرعه‌ سادات مرعشى رفتيم. توت خورديم و بازديدكرديم. اخيراً چند واحد مسكونى ساخته‌اند؛ قبلاً ساختمان نداشت و زير درخت‌ها، كنار آب ساكن مى‌شدند. به سوى نوق حركت‌كرديم. در مسير، شهر جديدالتأسيس كشكویيه را ديديم و در على‌آباد سادات پياده شديم. فاتحه‌اى بر مزار حاج سيداحمد مرعشي و شهدا خوانديم. مقبره و مسجد خوبى ساخته‌اند.

به صادق‌آباد و رضاآباد رفتيم. از خيابان‌هاى بين باغ‌هاى پسته عبوركرديم. توسعه زيادى يافته و بار درختان پسته هم زياد است. از شريف‌آباد عبوركرديم. مردم جمع بودند و قربانى كردند. به احترام آشيخ محمود سالارى، از ماشين پياده شدم و سپس به راه ادامه داديم.  

در مسير، در هنگام عبور از هر يك از روستاها، مواجه با اجتماع روستایيان بوديم كه با قربانى و شعار استقبال مى‌كردند. نفهميديم، چگونه مطلع شده بودند؟ چون بدون اطلاع و ناگهاني تصميم گرفته بوديم، از اين راه برويم.

پس از عبور از شاهم‌آباد و فردوس، به كفه بين نوق و جلگه كشكویيه رسيديم. راه خاكى و مثل گذشته كم عبور است. خاطرات زيادى از اين راه دارم كه در ماشين با آشيخ محمد و حسين مرعشى، خاطرات را تازه كرديم؛ منجمله خاطرات اولين سفر به سوى قم، همراه والدين و بستگان با الاغ و نقطه‌اي كه براى ناهار و نماز، در ارتفاعات بدبخت‌كوه توقف‌كرديم.

پس از عبور از ارتفاعات، وارد جلگه نوق شديم. اولين روستا، محمدآباد برخوردار بود كه با چند نفر از كارگران احوال‌پرسى‌كردم. به رُكن‌آباد رسيديم. مردم، استقبال گرمى كردند. سپس به سه قريه رسيديم. مردم از ورودمان مطلع نبودند. چند نفرى كه مطلع شده بودند، در مدخل محل جمع شده بودند. قرار بود آخر شب برسيم.

به منزل همشيره طيبه رفتم. بستگان جمع شدند و احوال‌پرسى‌كرديم و نماز مغرب و عشا را خواندم. به منزل پدري هم سرى زدم. آنجا هم جمعى از مردم و بستگان جمع بودند و از مسجد بزرگ كه در محل حسينيه‌اى كه قبل از انقلاب، خود من ساخته بودم، در حال احداث است، بازديد كردم. جمعى از مردم اجتماع داشتند. با چند نفر از همبازى‌هاى دوران كودكى صحبت كردم؛ پير شده‌اند.

به سوى رفسنجان حركت‌كرديم. ساعت ده شب به رفسنجان رسيديم. مجتمع فرهنگى، ورزشي و خدماتي رفسنجان كه با پيشنهاد دانشگاه‌هاي شهر، به اسم خود من ساخته مى‌شود را ديديم؛ وسيع و مدرن و جالب است. محسن مى‌سازد. حدود 10 هزار مترمربع ساختمان مركز اسناد، كتابخانه و موزه رياست‌جمهوري، با پارك وسيعى و درياچه‌اي و 11 هزار مترمربع برج تجاري و اداري و 5 هزار مترمربع استخر ورزشي و استاديوم كه از درآمد آنها هزينه احداث و اداره موزه و مجتمع تأمين مى‌شود.همراهان تعجب و تحسين كردند

سپس در بيمارستان على‌بن‌ابي‎‌طالب (ع)، به عيادت عموزاده احمدآقا رفتيم. چند نقطه بدنش در اثر تصادف شكسته شده؛ حال‌شان رو به بهبود است.گفتم به بيماران هديه‌اي داده شود. به منزل آشيخ محمد هاشميان رفتيم. جمع زيادى از مردم و شخصيت‌ها و بستگان جمع بودند. پس از احوال‌پرسى با خانم‌هاى قوم و خويش و استماع شعرى كه اقدس‌خانم، اُخت‌الزوجه [= خواهرهمسرم] به مناسبت ورود من سروده بود، شام را با مردان میهمان صرف‌كرديم.

ضمن شام، آقاى كشميرى خبر داد كه در جلسه امروز كنگره شهداى كرمان، آقايان [محمدحسن] رحيميان و [محمدعلی] موحدى‌كرمانى، صحبت‌هاى تندى عليه [آقایان عطاءالله مهاجرانی و عبدالله نوری]، وزراى ارشاد و كشوركرده‌اند. از من خواست‌كه مدرسه علميه معصومیه كرمانى‌ها در قم را براى برنامه‌هاى خوب زيرنظر بگيرم.

آقاى [محمود] رستگارى كه براى منبر به رفسنجان آمده، از من خواست كه درس تفسيرى در تهران شروع كنم. ديروقت، با خستگى خوابيدم.
 

نظرات بینندگان