خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر میشود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.
بعد از نماز صبح و كمى ورزش، چمدان را بستم و به فرودگاه رفتيم و به سوى كرمان پرواز كرديم. عفت هم همراه بود. آقايان [غلامرضا] فروزش، [اسحاق] جهانگيرى، [محمود] واعظى، نمايندگان استان و... همراه بودند. محسن، عصر ملحق شد.
در مسير، بحثها بيشتر درباره برنامههاى ديروز در مراسم بزرگداشت دوم خرداد بود. بيشتر روى شعارها و رفتارهاى ناپسند دانشجويان و شركت كنندگان صحبت بود و از عدم وجود عكس امام و رهبرى و عدم شعار براى آنها و افراط در شعارهاى ضد قوهقضایيه و ضد شوراىنگهبان و ضد نيروى انتظامى و ضد صداوسيما گفته ميشد.
ساعت هشت و نیم صبح در فرودگاه كرمان فرود آمديم. با استقبال مسئولان و شخصيتهاى استان، در پاويون كمى نشستيم، تا استقبال كنندگان كه بنا بود در كنگره باشند، بروند. به سوى محل كنگره بزرگداشت سرداران سپاه و هشت هزار شهيد دو استان كرمان و سيستان و بلوچستان رفتيم. در مصلاى نماز جمعه، بعد از سرود و خيرمقدمها توسط [آقای سیدیحیی جعفری]، امامجمعه و آقاى [قاسم] سليمانى، فرمانده سپاهكرمان و دكلمه يك دختر شهيد، درباره اهميت زنده نگهداشتن افتخارات دوران دفاع مقدس و رزمندگان و آثار شهيد صحبتكردم.
معمولاً در اثر تغيير شرايط هوا، دچار تكرر ادرار مىشوم و اصولاً با خوردن قرص مُسكن مثل استامینوفنكدئين، از فشار آن جلوگيرى مىكنم، ولى در طول نشستن در كنگره، نياز به بيرونرفتن پيشآمد و آقاى جعفرى، امامجمعه هم چنين وضعى داشت. در ساختمان مصلى، دستشویى در نزديكى نبود؛ با هم به ساختمان برق در بيرون از مصلى رفتيم.
پس از سخنرانى، براى ديدن طرح هفتباغ و هفتآسمان، بينكرمان و ماهان رفتيم. در 27 كيلومتر، با ايجاد اتوبان و ميدانها و فضاهاى سبز كه در حال احداث است، از طريق فروش زمينهاى دو طرف اتوبان، در حدود 4500 قطعه، هزينه طرح را تأمين مىكنند. در مسير،آقاى [محمد] سام، [مديرعامل هفت باغ علوي] و [آقای مسعود محمودی]، استاندار و پيمانكاران توضيح دادند.
ظهر به ماهان رسيديم. جمعى از مردم در خيابان استقبال كردند. سفر به ماهان رسمى نبود. به مقبره شاه نعمتاللهولى رفتيم. مسئولان شهر هم جمع بودند. يكى از خُدام توضيحات داد وگفت، صحن غربى به دستور شاهعباسصفوى ساخته شده و صحنهاى شرقى در عهد قاجار.
بخشى از اشعار منسوب به شاه نعمتالله را خواندكه پيشگويى سقوط قاجار و سپس ظهور و سقوط خانوادهپهلوى و سپس ظهور حكومت اسلامى و اتصالآن به ظهور امامزمان (عج) است. قبل از انقلاب هم اين اشعار چاپ و پخش شد.گفت، در كتابى كه 150 سال قبل چاپ شده، موجود است. آشيخ محمد هاشميان او را مسخره كرد و گفت، صوفىها هر وقت لازم مىبينند، چيزى به آن اضافه مىكنند.
موزه را هم ديديم و نماز را همانجا خوانديم و در چايخانه سنتى آن چاى خورديم. گفتند، سالانه حدود 12 ميليون تومان از اوقاف درآمد دارد و 16 نفر خادم که زيرنظر اداره اوقافاند. مقبره باصفایى است. در بيرون مقبره، باز هم مواجه با انبوهجمعيتمردم بوديم. تعدادي نامه داشتند و يك خانم، مرتباً فرياد مىزد، به جان فائزه، نامهام را بخوانيد.
به باغ شاهزاده، نزديك ماهان، رفتيم. دركناركوه جوپار، با قُلهاي پُر از برف باصفايى است و نهرهاى آب، از وسط و دو سوى آن جارى است. زيردرختها و شيب تند باغ را با آبشارها گرفتهاند. گفتند، حدود 200 مترمكعب آب عبور مىكند. آب رودخانه است كه حق آبههاى آن از مزارع و باغات ماهان است و شاهزاده قاجار آن را از پشتهها عبور داده است. ساختمان جالبى هم ساخته با شاهنشينهاى زيبا كه در اختيار سازمان جهانگردى است.
ناهار متنوع و خوشخوراكى درستكرده بودند. ضمن صرف ناهار، بعضىها، از حركات دانشجويان در مراسم دوم خرداد انتقاد داشتند و تشبيه به كارهاى بنىصدر در 14 اسفند سال 1359 ميكردند. آقاى [مجید] انصارى زرندى آن را پُرشور معرفىكرد و گفت، بسيارى از جمعيت حاضر در نمازجمعه اصفهان كه با پيام رهبرى اداره شد، از شهرهاى ديگر آورده شده بودند و نمازشان را قصر خواندهاند و بعضىها كه مورد مصاحبه قرار گرفتند، لهجه اصفهانى صحبت نمىكردند و گفت، پس از سخنرانى [هاشم] آقاجرى در قزوين، براى مراسم دوم خرداد، جلسه با حمله حزبالله متشنج شده است.
مقدارى استراحت كردم. گشتى در باغ زديم و از حمام قديمى باغ، بازديد كرديم. به سوى كرمان حركت نموديم. يكسره به آمفىتأتر [اداره] برق رفتيم. مراسم افتتاح موزه جنگ بود. گزارشى دادند و چند عكس و اسلايد نشان دادند و دختر شهيد ملكمحمدى، از جهاد، نامهاى به پدر شهيدش را خواند. براى افتتاح موزه در پارك كنار مصلى رفتيم؛ با مراسم نظامى و سرود رسمى، پردهبردارىكردم. از هشتسالنآنكه به اعتبار هشتسال جنگ تنظيم شده، بازديد نمودم. اسناد خوبى جمعآورى شده، منجمله چند سند از من در مورد حكم امام و دستورهاى كتبى توصيهها و فرمانهاى جنگى من.
فيلم عمليات والفجر هشت، عبور از اروند و تصرف فاو را ديديم. سپس موزه فضاى باز را دیدیم كه سلاحهاى معمول جنگ و سنگرها و ميادين آن و موانع را خوب بازسازى كردهاند. صحبت كوتاهى كردم و تحسين از كار تأسيس موزه نمودم.
به دانشگاه شهيد باهنر رفتيم. دانشجويان، استقبال پُرشورى كردند. نماز خوانديم. در سالن وحدت، پس از خيرمقدم آقاى دكتر [علی] مصطفوى، ریيس دانشگاه و اعطاى لوح تقدير دانشگاه به من، به خاطر خدمت به آموزش عالى و آن دانشگاهو تجليل بليغ دكتر مصطفوى از برنامههاى سازندگى، سخنرانىكردم. با احساسات گرم حضار مواجه شدم؛ جمع زيادى كف مىزدند و جمعى صلوات مىفرستادند. درباره پيشرفتهاى كشور در دوره سازندگى و ضرورت ادامه آن صحبت كردم. براى شام به مركز برق رفتيم. علما و دوستان دوران تحصيل جمع بودند. شام را خورديم و استراحت کردیم.
خاطرات آیت الله هاشمی: اخوى محمد، [معاون اجرایی رییسجمهور] آمد. گزارش جلسه مشورتي ساماندهى اقتصادى را دادكه بىثمر است. از وضع اقتصادى نگران است. [آقای عبدالله بن عبدالحسن الترکی]، وزير اموراسلامی، اوقاف و ارشاد عربستانسعودی آمد. ازآثارمهم سفر من و لزوم ادامه توسعه همكارى گفت.