پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ از صبح تا شام مشغول چیزنویسی بودم. راپرت مفصلی برای طهران راجع به قرارداد انگلیس و ایران و استدلال بر اینکه آن را باید از صورت معاهده انداخت و اقداماتی که شده و باید بشود نوشتم که مسیو رنار که فردا میرود ببرد. همچنین کاغذی به میرزا محمدصادق طباطبایی در باب مجمع ملل و انجمن طهران و کاغذ به میرزا ابوالحسنخان هم نوشتم.
ناهار مهمان مادام دوریان بودم. ویکتور برار آنجا بود. معلوم شد حالا سناتور است. صحبتهای مضحک از رجال فرانسه میکرد. از گرجیها هم آنجا بودند. او به آنها نصیحت میکرد که شما دول قفقاز با هم بسازید و ضمنا میگفت اوقاتم تلخ شد وقتی که دیدم گرجستان میخواهد بر ضد ارمنستان با ایران معاهد شود. گفتم من از این امر مطلع نیستم. گفت بلی در برن دیدم و در ماه سپتامبر بود. ندانستم چه بوده است. باید تحقیق کنم. در هر حال معلوم شد دوست ارامنه است.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۳۵۰.