حسن عبدالله در نیوزویک نوشت: در 25 فوریه، رئیس جمهور جو بایدن تصمیم گرفت که یک سری حملات هوایی علیه سوریه انجام دهد و با این اقدام در حقیقت پیام متفاوتی را درباره دخالت آمریکا در خاورمیانه ارسال کند. فقط 13 روز بعد، شی جین پینگ رئیس جمهور چین با رئیس جمهور بشار اسد سوریه تماس گرفت تا برای وی که مبتلا به کووید-19 شده آرزوی سلامتی داشته باشد. این تفاوتی فاحش در رویکرد دو کشور بود که جهان به وضوح آن را دید.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: با این حال اشتباه نکنید، این اولین باری نبود که چین فعالانه خود را درگیر امور خاورمیانه میکند. چینیها بیش از یک دهه است که به حوزههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی منطقه ورود پیدا کرده و حتی اتحادهایی هم ایجاد کردهاند. چین به عنوان بزرگترین وارد کننده جهانی نفت خام، تقریباً نیمی از نیاز خود را از خاورمیانه تأمین میکند.
چین به دنبال گسترش دموکراسی یا سرنگونی حکومت ها نیست بلکه هدف آن تجارت و همکاری با همه کشورها در منطقه است. پکن در عین حال در تضادی شدید با مداخله گرایی غرب قرار دارد و سعی دارد همواره این رویکرد را حفظ کند. چین با امضا بیش از ده توافق نامه همکاری با کشورهای مختلف خاورمیانه ، اشتهایی سیری ناپذیر در منطقه دارد.
چین فارغ از تعهدات امنیتی یا مواضع سیاسی به دنبال مشارکت گسترده استراتژیک با کشورهای مختلف است. علاوه بر این، این کشور با ایجاد و حفظ روابط متقابل دو جانبه بر اساس اهداف و نه تهدیدها و از طریق توافق نامههای همکاری در زمینههای مختلف، به دنبال حفظ منافع منطقهای خود است.
به عنوان مثال عمان را درنظر بگیرید که در سال 2017 وام 3.5 میلیارد دلاری را از موسسات مالی بزرگ چین برای جبران کاهش قیمت نفت در آن سال اخذ کرد. از سال 2015 چین 10.87 میلیارد دلار در ایران، 93/13 میلیارد دلار در مصر و 8 میلیارد دلار در کویت سرمایه گذاری کرده است.
چینیها جاده، بنادر، پلها، استادیومها، پالایشگاهها و خطوط ریلی سریع السیر را در سراسر خاورمیانه ساختهاند. در مقابل آمریکا با تلاش برای خروج از منطقه و در مقابل سرمایهگذاریها در حوزه سلاح پیامهای متناقضی را ارسال کرده است.
البته آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشور جهان هنوز در خاورمیانه مورد تحسین قرار میگیرد. مردم منطقه محصولات، تولیدات رسانهای و فرهنگ آمریکایی را در مقیاس بسیار وسیع تری نسبت به نوع چینی مصرف میکنند. من به عنوان کسی که شخصاً علاقه زیادی به آمریکا دارد، از اینکه میبینم چین خلا آمریکا را پر میکند بسیار ناراحتم چرا که آمریکا باید خون و ثروت را صرف جنگ کند، در حالی که چین از دوستی و صلح سود میبرد!
استراتژی خاورمیانه چین یک استراتژی منطقهای واحد نیست، بلکه نوعی سبد سرمایه گذاری است که از طریق آن پکن بر تامین منافع ملی خود در هر کشوری از طریق روابط اقتصادی تمرکز میکند.
آمریکا باید به طور فعالانه با کشورهای منطقه همکاری بیشتری کند و راهی جدید و عاری از تضادها و مشکلات گذشته را در پیش بگیرد. مشارکت با اتحادیه اروپا برای تأمین فرصتهای سرمایه گذاری گامی در مسیر درست است.
این یک بازی با حاصل جمع صفر است، اینکه ضررهای آمریکا سود چین خواهد بود. خاورمیانه هنوز برای فعالیتهای سودمند متقابل مکان مناسبی است، اما هرچه واشنگتن بیشتر متوقف شود، چین زمان بیشتری برای تصرف این منطقه غنی از منابع دارد. این فرآیند باید متوقف شود.
مردم خاورمیانه مدت زیادی است که از تنشهای ژئوپلیتیکی بی فایده رنج میبرند. جنگ به یک رویداد فصلی تبدیل شده است به طوری که اکثر جوانان امروز قادر به یادآوری زمانی که تنش و درگیری با امریکا وجود نداشته باشد نیستند. علیرغم طول عمر این اختلافات، آمریکا تلاش چندانی برای رفع آنها نمیکند.
چند ماه پیش از من خواسته شد تا به پسر جوانی 7 ساله که در سوریه به شدت سوخته بود، کمک کنم. هنگامی که وی در بیمارستان محلی بستری شد، شرایط غیر بهداشتی و کمبود تجهیزات پزشکی باعث شد که زخمهای وی به شدت عفونت کند. از من خواسته شد تا با تأمین هزینههای حمل و نقل این پسر به بیمارستانی در لبنان، به بهبود او کمک کنم. متأسفانه پسر جوان زیر این زخمها تاب نیاورد و اندکی پس از ورود به لبنان از دنیا رفت.
این رخداد یک اتفاق نیست چرا که متأسفانه داستانهای دردناکی مانند آن هر روز رخ میدهد.
دهها هزار نفر از مردم خاورمیانه به شدت از داشتن دارو، امکانات بهداشتی مناسب و حتی غذا و آب آشامیدنی محروم هستند. این غرب است که باید این مایحتاج را تأمین کند. آمریکا میتواند به جای بمباران سوریهای بدبخت از شبکه بزرگ متحدان و منابع خود برای کمک به آنها استفاده کند. من امیدوارم که آمریکا و غرب موضع خود را نسبت به خاورمیانه تغییر دهند به طوری که واگذاری روابط ارزشمند به چین را متوقف کرده و برای بهبود شرایط همه افراد درگیر همکاری کنند.