هاآرتص نوشت: تاثیر تعامل مجدد بایدن با ایران بسیار فراتر از خاورمیانه خواهد بود و شامل جاهطلبیهای طالبان و پکن میشود. هزینه هرگونه شکستی در به توافق رسیدن با ایران نه فقط برای آمریکا که برای تمامی جهان بسیار زیاد خواهد بود.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: در آخرین روزهای ریاست جمهوری دونالد ترامپ، خاورمیانه تقریباً به دو نیم تقسیم شده بودند. خلیج فارس برای مقابله با ایران در حال همکاری با اسرائیل بود و ایران برای مقابله علیه اعراب، با ترکیه، پاکستان و بقیه جهان اسلام همکاری میکرد.
این انشقاق توسط سیاست ترامپ برای منزوی کردن ایران و تعمیق تعامل با خلیج فارس کلید خورد، اما از آن زمان به بعد اوضاع تغییر بسیار چشمگیری داشته است.
رئیس جمهور جو بایدن شکل خاورمیانه را تغییر داده است. وی دست از حمایت نسبت به جنگ عربستان در یمن کشیده، از محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به خاطر قتل روزنامه نگار جمال خاشقچی انتقاد کرده و قصد خود را برای ورود مجدد به برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) با ایران اعلام داشته است.
در پاسخ به این تغییرات سریع سیاست واشنگتن در منطقه، کشورهای حاشیه خلیج فارس با قطر صلح کردهاند، از سوی دیگر عربستان سعودی با ترکیه تماس گرفته و متحد این کشور، امارات متحده عربی نیز عملیات خود را در یمن کاملا متوقف کرده است. حتی نشانههایی از کاهش تنش بین کشورهای حوزه خلیج فارس و ایران هم دیده میشود.
بایدن اکنون امیدوار است که با دفاع از حقوق بشر در خاورمیانه، مهار برنامه هستهای ایران و مهار درگیریها در منطقه به وسیله سیاست چماق و هویج به حفظ و ایجاد تعادل کمک کند. برای شروع، او باید ایران را به تعهدات خود تحت برجام برگرداند.
تعامل بایدن با ایران عواقبی برای خاورمیانه خواهد داشت، اما مخاطرات عدم دستیابی به آن بسیار فراتر از خود منطقه است.
وقتی ترامپ از توافق هستهای ایران خارج شد، ایران برای کسب حمایت چین روز به روز خودش را به این کشور نزدیک تر کرد. دو کشور در سالهای اخیر اقدامات مختلفی را در راستای تعمیق تعاملات خود انجام دادند که از جمله آنها می توان به قرارداد مشارکت استراتژیک سرمایه گذاری با مبلغ 400 میلیارد دلار و واردات گسترده نفت ایران از سوی پکن اشاره کرد.
ایران به سرعت در حال تبدیل شدن به نقطه ورود چین به خاورمیانه است، منطقهای که چین به طور سنتی در آن فقط یک نقش سیاسی حاشیهای را بازی میکند. چین در برابر لفاظیهای سختگیرانه ترامپ پشتوانه سیاسی قدرتمندی به ایران داد، زیرا تلاش کرد از تهران برای ایجاد نفوذ ژئوپلیتیکی در منطقه استفاده کند.
با این حال، ایران دقیقاً مانند میانمار در شرق، اکنون انگیزههایی برای تنوع بخشیدن به تعاملات خود و جلوگیری از وابستگی کامل به چین دارد. این به بایدن فرصت میدهد که نهایت استفاده را برای نزدیک شدن به تهران داشته باشد.
اوایل سال جاری، ایران در چندین شهر از جمله تهران با قطع برق در اثر کمبود انرژی روبرو شد. پس از خاموشیها، ایرانیها فهمیدند که این کمبود به واسطه راه اندازی مزارع استخراج بیت کوین چینیها در کشور بوده است. بعد از این مردم به سرعت خشم خود نسبت به پکن را در شبکههای اجتماعی بروز دادند.
مقامات ایرانی در ابتدا سعی کردند از استراتژی همکاری خود با چین دفاع کنند، اما پس از ناتوانی در مهار خشم افکار عمومی، سرانجام عقب نشینی کرده و قول دادند که منبع تغذیه همه مزارع استخراج بیت کوین در کشور را قطع کنند. این حادثه، این باور را تقویت کرد که فارغ از نگرش تهران نسبت به پکن، اکنون روابط با چین از نظر سیاسی به یک مسئله حساس در میان مردم ایران تبدیل شده است.
بایدن در روزهای آغازین کار خود به روشنی اعلام کرد که چین چالش اصلی استراتژیک وی است. بنابراین هرگونه نشانه شکاف بین ایران و چین فرصتی برای آمریکا است تا ضمن نزدیک شدن به ایران برای کنترل برنامه هستهایش نفوذ منطقهای پکن را نیز محدود کند.
برای بایدن در افغانستان نیز سهمهایی در نظر گرفته شده است، کشور دیگری که ایران در آن اهرم فشار قابل توجهای ایجاد کرده است. ایران علیرغم انتقاد از توافق ترامپ با طالبان، روابط خود را با این گروه توسعه داده است. این کشور امیدوار است که قدرت خود را نسبت به آمریکا افزایش دهد و همچنین انتظارات امنیتی خود را در مرز ناآرام با افغانستان برآورده کند. در اواخر ژانویه سال جاری، ایران میزبان هیئت طالبان به رهبری رئیس سیاسی خود یعنی ملا برادر بود.
ارتباط تهران با طالبان از آن زمان به این سو گستردهتر هم شده است. بنا به گزارش وزارت خارجه ایران و همچنین تایید وزارت خارجه افغانستان سفر هیئت طالبان به تهران، به دولت افغانستان اطلاع داده شده بود.
این تأیید رسمی از سوی کابل اقدامی قابل توجه است، چرا که این کشور مدتهاست در تایید هرگونه اقدام عوامل خارجی که نقش طالبان را در سیاست افغانستان تقویت یا مشروعیت بخشد، محتاط بوده است. پس از معامله ترامپ با طالبان، دولت افغانستان درگیر مذاکرات سیاسی با جناحهای مختلف طالب شده است. ایران اکنون در تلاش است تا خود را به عنوان واسطه در این گفتگو قرار دهد.
وزیر امور خارجه ایران محمد جواد ظریف در سال جاری در تهران، با ملا عبدالغنی برادر، رئیس سیاسی طالبان دیدار کرد.
با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، طالبان بیشترین تأثیر را در این کشور دارد و در حالی که چین به دنبال افزایش نفوذ خود بر طالبان است، ایران میتواند یک سرمایه یا یک تعهد برای واشنگتن باشد. اگر بایدن موفق شود ایران را به خط خود نزدیک کند، نزدیکی روزافزون ایران به پاکستان و طالبان به واشنگتن کمک میکند تا اوضاع امنیتی ناآرام افغانستان را بهتر مدیریت کند.
با این حال، با وجود فواید زیاد، تعامل بایدن با ایران خطراتی زیادی نیز در پی دارد. تاکنون، تهران دعوت آمریکا برای گفتگو در مورد برنامه هستهای خود را رد کرده است، مگر اینکه ابتدا واشنگتن تحریمهای خود لغو کند.
با توجه به تلاشهای بایدن برای دنبال کردن یک سیاست خارجی ارزش محور در خاورمیانه، او باید به خوبی از خطرات تعامل مجدد با ایران صرف نظر از میزان مخاطرات زیاد آن در سایر نقاط جهان آگاه باشد. همین اواخر، بایدن دستور به انجام حمله علیه شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سوریه داد، این نشانه واضحی از عوارضی است که میتواند یک زنگ خطر به حساب آید.
با توجه به انتخابات ریاست جمهوری در ایران در اواخر سال جاری، زمان برای دستیابی به رابطهای سازنده تر با تهران برای واشنگتن در حال اتمام است. اگر به زودی توافقی بین دو طرف حاصل نشود، تندروها میتوانند موضع خود را در سیاست ایران تقویت کنند، در آن صورت ایران با رویارویی بیشتر بایدن را در خاورمیانه ناامید خواهد کرد. ایران همچنین میتواند در آسیای جنوبی و مرکزی به آمریکا آسیب برساند. یک ایران تهاجمی، با حمایتهای جسورانه چین، یک کابوس مضاعف برای استراتژی سیاست خارجی بایدن خواهد بود.