سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در زمستان ۱۳۴۸، دو سال پس از بنای زندان قزلحصار پرویز کشوری، خبرنگار مجله «سپید و سیاه»، به این زندان رفت و گزارش کاملی از آن در شماره ۸۵۶ این مجله مورخ ۱۲ تا ۱۹ اسفند ۱۳۴۸ نوشت. بنا بر این گزارش که کشوری عنوان «بازداشتگاه نیمهباز» را برایش برگزیده بود، در آن زمان ۱۲۷۲ تن زندانی بودند که میتوانستند به سادگی از زندان خارج شوند و در محیط آزاد مقابل به کشاورزی مشغول شوند! همچنین کشوری از قزلحصار به عنوان یکی از زندانهای مدرن جهان نام برده بود که زندانیان آن از میان کلیه مجرمین زندانهای دیگر به خاطر رفتار خوب و خوشایندی که داشتهاند انتخاب شده بودند. مشروح کامل گزارش او را در پی میخوانید:
در چهار کیلومتری کرج در جنوب شرقی بیسیم کمالآباد، زندان مجهزی به نام «کانون کار و آموزش قزلحصار» ساخته شده است که مجهزترین زندان کشور است. این کانون وسیع که در سال ۱۳۴۶ بنا شده است، به زندان «نیمه باز» شهرت یافته است و باید گفت که یکی از زندانهای مدرن جهان است.
در «کانون کار و آموزش قزلحصار» کلیه وسایل و امکانات لازم برای اصلاح مجرمین گردآوری شده است. کلاسهای مختلف و مجهز آموزش و کارگاههای وسیع و عظیم صنعتی، مزارع باز کشاورزی، وسایل مختلف ورزشی، بهداشت کامل و آزادی میبینید. در این تابلو هیچ رنگی کم نیست.
این زندان که به یک شهر کوچک میماند، سمبل و نمونه یک زندان کامل است و باید باور داشت که یک زندانی هرگز معنی اسارت را در این زندان حس نمیکند و امکانات موجود در این زندان فکر گریز، دلتنگی را در زندانیان میکشد و به آنها آرامش اعجابانگیز میبخشد.
به کانون کار و آموزش قزلحصار هرگز نمیتوان نام زندان داد. قزلحصار یک شهر صنعتی و کشاورزی است.
در این شهر از سلول خبری نیست. اتاق تنگ و تاریک نیست؛ همه اتاقها و سالنها مجهز به کاملترین وسایل آرامش، استراحت، دلگرمی و امید به زندگی است.
در این شهر میتوان یک کتابخانه بزرگ را یافت که در آن روزانه صدها نفر از زندانیان که اهل مطالعه هستند رفت و آمد دارند. در این شهر یک سینما، یک آمفیتئاتر، ساخته شده است که یکنواختی زندگی زندانیان را میشکند.
یکی از برجستهترین امتیازات و یکی از خصوصیات درخشان این زندان حل مسائل جنبی است. در این زندان زندانیانی که در رفتار خود اعتدال را رعایت کنند و رضایت مسئولین را جلب کنند میتوانند در هفته یک روز با همسر و فرزند خود تنها باشند. تنها... میتوانند در خلوت با هم حرف بزنند، با هم بخندند، به گذشته فکر کنند و برای آینده خود نقشه بریزند و وجود چنین برنامهای در روحیه زندانی و در زندگی زن و بچه زندانی تاثیر خوبی خواهد گذاشت، و بهترین دلیل آن این است که زمانی که این برنامه برای زندانیان به مرحله اجرا درآمده تعداد درخواست طلاق از جهت همسران زندانیان فروکش کرده است، و شگفتیآور است.
ساختمان کانون کار و آموزش قزلحصار تقریبا سابقه تاریخی دارد و این بنا که در حال حاضر به شکل کاملا مدرنی ساخته شده است قلعه [و] در زمان نادرشاه، قرارگاه سربازان قزلباش بوده است. ولی پس از نادرشاه این قلعه مستحکم متروک و ویران شد تا اینکه چند سال پیش گدایان تهران را به این قلعه کوچ دادند و پس از مدتی این برنامه به هم خورد و این محل به شهربانی کل کشور سپرده شد تا در این مکان برنامه زندان نیمهباز پیاده شود.
کانون کار و آموزش قزلحصار دو سال پیش به منظور تهذیب اخلاق و نوتوانی زندانیان و بازگشت مجدد آنان به جامعه تاسیس شد.
این زندان در زمینی به مساحت سه هکتار به طول یک کیلومتر در یک کادر مستطیلشکل از آجر و سیمان محصور شده است. شش برج قارچیشکل با شش نگهبان مسلح این زندان را محافظت میکند و دو درِ آهنی بزرگ و برقی که به فاصله پنج متر و روبهروی هم قرار گرفتهاند با یک درِ کوچک پنجرهای که در جوار اولین درِ بزرگ آهنی قرار دارد، تنها راه ورود و خروج این زندان مدرن است.
در این حصار یک هزار و دویست و هفتاد و دو نفر زندانی زندگی راحتی دارند و این افراد از میان کلیه مجرمین زندانهای دیگر به خاطر رفتار خوب و خوشایندی که داشتهاند انتخاب شدهاند.
این کانون، امکانات بسیار زیادی را به زندانی خود میدهد که هیچیک از زندانهای دیگر دارای چنین امتیازاتی نیستند. آزادی مطلق در محوطه زندان، تماس نزدیک با همسر در کلبههای خارج از چهاردیواری زندان، کار و کشاورزی در ده هکتار زمین قابل کشت، بیرون از کادر زندان آن هم بدون وجود نگهبان و گرفتن دستمزد. امتیازاتی است که در این مکان آرامش و راحتی زندانیان را کامل میکند.
در کانون کار و آموزش قزلحصار سه نوع ملاقات به نامهای «پارک»، «حضوری» و «تلفنی» وجود دارد.
ملاقات «پارک»
ملاقات پارک مربوط به زندانیان خوشرفتاری است که همسران آنها برای مسئولان زندان شناختهشدهاند و عکس آنها در کارت مخصوص زندانی الصاق شده است. در این ملاقات اگر همسر زندانی کودک و یا کودکانی داشته باشد، در صورتی که مایل باشد میتواند آنها را نزد شوهر خود بیاورد، در مدت زمانی که زندانی با همسرش در کلبه خارج از زندان تنهاست میتوانند هرگونه تماسی داشته باشند. کودکان آنها در پارک مقابل کلبه که به کلیه وسایل تفریحی مجهز است به بازی مشغول میشوند. وقت برای این ملاقات یک صبح تا ظهر و یا ظهر تا شب تعیین شده است و چون این نوع ملاقات اثر بسیار جامعی داشته است طبق آئیننامه جدیدی که تدوین گردیده ماندن همسر زندانی برای یک شب نیز تاکید شده است.
ملاقات «حضوری»
ملاقات حضوری که در داخل محوطهای وسیع و بسته در میان میلهها و در خود زندان صورت میگیرد برای آن دسته از مجرمینی است که شناسایی همسران آنها هنوز برای مسئولان زندان کافی نبوده است، لذا زندانیان با همسران خود در این محل اجتماع میکنند و به گفتوگو میپردازند و اگر همسر زندانی با خود غذا آورده باشد میتواند در همان محل سفرهای پهن کند و به اتفاق شوهرش به صرف غذا بپردازد.
ملاقات «تلفنی»
اما ملاقات تلفنی برای بستگان و آشنایان زندانی است و اینگونه ملاقاتکنندگان کاملا برای مسئولان زندان ناشناختهاند. در این شیوه زندانی و ملاقاتکننده روبهروی هم و در یک فاصله نیم متری قرار میگیرند و تنها یک شیشه بلند بین آنها جدایی میافکند و زندانی و شخص ملاقاتکننده تلفنی با هم گفتوگو میکنند.
سالن پذیرش
هر مجرمی که به کانون کار و آموزش قزلحصار آورده میشود، قبلا صلاحیت و رفتارش به وسیله شورای طبقهبندی اداره کل زندانها، تایید شده است. با این وجود هر زندانی تازهواردی که قدم به این کانون میگذارد از روز اول ورود به سالن اول که مربوط به پذیرش و تشخیص است راهنمایی میشود و بعد از چند روز که دقیقا از نظر روحی و جسمی مورد مطالعه قرار گرفت به سالن مربوطه تحویل داده میشود و در این زمان است که برای زندانی کارتی صادر میشود که در دفتر زندان نگهداری میگردد تا فعالیت و رفتار روزانه او از طریق گزارش افسر مسئول در آن منعکس شود.
برنامه روزانه
در این کانون زندانیان قبل از ساعت ۶ برای نماز از خواب بیدار میشوند و بعد از اینکه بیدارباش عمومی زده شد، به نظافت شخصی و اماکن عمومی میپردازند و آنگاه برنامه روزانه آغاز میشود.
هر سالن مخصوص به افراد خاصی است
در سالن بسیار طویل این زندان که سیصد و هشتاد متر طول دارد ده سالن با اتاقهای متعدد به چشم میخورد، در هر اتاق به غیر از اتاقهای سالن بهداری، دو تختخواب دوطبقهای برای استراحت زندانیان در نظر گرفته شده است. سالنها بر حسب افراد طبقهبندی شده است و هر سالن مخصوص افراد خاصی است.
سالن اول مربوط به پذیرش و تشخیص است،
سالن دوم به کارمندان دولت که به عناوین مختلف محکوم شناخته شدهاند اختصاص یافته است،
سالن سوم و چهارم مربوط به افرادی است که چک بیمحل کشیدهاند و تصادفات و قتلهای غیرعمد کردهاند،
سالن پنجم نیز محل زندگی کارگران کشاورزی است،
سالن ششم مخصوص مجرمینی است که در سنین بین ۱۸ تا ۲۵ سال هستند،
سالن هشتم و نهم مربوط به سارقین مسلح و کسانی است که سرقتهای مکرر کردهاند،
و بالاخره سالن ده به مجرمین مواد مخدر اختصاص داده شده است.
علاوه بر ده سالن ذکرشده، سالن وسیع و مدرنی ساخته شده است که مخصوص بهداری است در این کانون یک سالن بسیار بزرگ غذاخوری ساخته شده است که زندانیان گروهگروه وارد سالن میشوند و به صورت سلفسرویس غذای خود را میگیرند و پشت میز مینشینند و غذا صرف میکنند.
برنامه لباسشویی
هر محکومی که در این مکان به سر میبرد موظف است هر پنج روز یک بار لباسهای خود را در اختیار ماموران سالن لباسشویی بگذارد و اگر مایل باشد میتواند لباسهای خود را هر روز عوض کند و برای شستوشو بدهد.
اتاق عکاسی
در محوطهای که سالنهای بزرگ ذکرشده از آن منشعب شده یک اتاق برای عکاسی و یک سالن کوچک برای جوراببافی به چشم میخورد. عکاسی زندان را یک زندانی اداره میکند و فن عکاسی را نیز در زندان آموخته است.
این جوان که به مدت هشت سال محکوم شده است از اینکه در کانون به سر میبرد بسیار راضی است و در مقابل این سوال که آیا تاکنون خیال فرار به سرش زده است یا نه، میگوید: «در اینجا آنقدر آزادی دارم و آنقدر به من محبت میشود که حتی از تصور فرار هم خجل میشوم.»
زندانیان آزادی غیر قابل تصوری دارند!
زندانیان، آزادی غیر قابل تصوری دارند؛ آزادی آنها تا به جایی است که میتوانند بسیار دوستانه و خودمانی با افسران این کانون تماس بگیرند. متصدی و کارگران هر سالن از ماموران نظافت گرفته تلا مسئولان لباسشویی و نانوایی همه خود زندانی هستند و در مقابل کاری که انجام میدهند، دستمزد میگیرند. جوان عکاس کانون روزانه مبلغ قابل توجهی درآمد دارد. میگوید: «بارها شده است به من یک اتومبیل و چند نفر زندانی دیگر دادهاند تا برای انجام خاکبرداری و یا کارهای دیگر آزادانه و بدون نگهبانی به چند کیلومتری محیط کانون بروم و کار مربوطه را انجام دهم.»
از این نوع آزادیها در این مکان بسیار است و همین اطمینان و آزادی بیحد است که ما را از گذشته و آنچه کردهایم متنفر و بیزار میکند.
سالن پروش اندام
در خارج از کادر سالنهای زندان، سالنی بسیار بزرگ و مدرن به منظور پرورش اندام زندانیان ورزشکار است. در این سالن تشک کشتی و سالن ورزشهای باستانی و وسایل دیگر ورزشی به چشم میخورد. ورزشکاران کشتی و هالتر و فوتبال این کانون هر چند یک بار برای انجام مسابقات به باشگاههای مختلف و حتی به شهرستانها اعزام میشوند و در اکثر موارد نیز موفق بازمیگردند.
کارخانجات عظیم
در سوی دیگر این زندان کارخانجات عظیم و مدرن صنعتی، بخاری، آبکاری، و کارگاههای قالیبافی، دستدوزی و کتابخانه و کلاسهای آموزشی ساخته شده است.
کارخانجات و کارگاههای این زندان را بخشهای خصوصی با سرمایه شخصی خود ساختهاند و زندانیانی که شبانهروز در این کارخانجات و کارگاهها فعالیت میکنند مزد میگیرند. در کارخانجات این زندان پلاکهای اتومبیل و علامات راهمایی ساخته میشود و به فروش میرسد.
در محوطه خارج زندان که متعلق به خود زندان است، کارگاههای مدرن کشاورزی ایجاد شده است و زندانیان خوشرفتار بدون محافظ در این اراضی به کار کشاورزی میپردازند و در حال حاضر در کانون کار و آموزش قزلحضار ۱۲۷۲ نفر زندانی زندگی میکنند. از این تعداد ۲۶۳ نفر در آموزشگاههای زندان درس میخوانند و ۲۸۹ نفر در کارخانجات (طبق قرارداد، تا سال ۵۰ باید این تعداد به ۱۰۰۰ نفر برسد)، ۹۱ نفر در کارگاهها و مزارع کشاورزی و ۲۰ نفر در واحد ساختمانسازی و ۱۶ نفر در کارگاه جوراببافی مشغول کار هستند.
در سال ۱۳۳۹ که من را به سلول انفرادی «قزلقلعه» بردند، این سلولها پنجره نداشت و سکوها هم همان آخورهای قدیمی بود که در گودی آخورها کاه ریخته و روی آن پتو انداخته بودند. زندانی در آنجا میخوابید... ساختمان زندان «عشرتآباد» مخروبه و به حدی کثیف بود که ما ناچار شدیم دو سه روز فقط آنجا را تمیز کنیم... عشرتآباد دو نوع موش داشت: موشهای کوچک خانگی و موشهای بزرگ. موشهای بزرگ از توالت بیرون میآمدند و از آدم هم نمیترسیدند. تعداد موشها به حدی زیاد بود که ما حریف حضور مداوم آنها نبودیم.