arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۰۳۶۵
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۰۳ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۱

بدون شوهرم، هرگز

خسرو معتضد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خانم اوستینا مهدوی، بانوی آلمانی تبار تبعه ایران، مسلمان همسر شهردار اسبق مشهد مهندس هارون مهدوی که یازده سال در ایران پیش و پس از انقلاب سکونت داشته و دارای فرزندانی است، در سال 2005 میلادی کتابی زیر عنوان «بدون شوهرم، هرگز» به زبان آلمانی نوشت که پاسخی به ترهات و مهملات کتاب «بدون دخترم، هرگز» بتی محمودی بود که لابد مسبوق خاطر خوانندگان عزیز می باشد.

 

کتاب بتی محمودی با توجه به جو مخالفی که علیه ایران در آمریکا و اروپا وجود داشته و دارد در طول مدت کمی به زبانهای مختلف ترجمه شد و شمارگان هنگفتی به دست آورد.
خانم بتی محمودی از شوهرش که یک پزشک محترم است و لابد چهره محجوب او را دیده اید که مردی آرام با قیافه ای محترم و سر کم موست، یک فرانکشتین ساخت. مردی قد بلند، سبیل کلفت، ریشو، خشن با بدنی عضلانی همچون مرحوم سیدحسن رز از کشتی گیران عصر ناصرالدین شاه و خلق و خویی چون شعبان جعفری. در یکی از صحنه های این فیلم کذایی (فیلمی پرتماشاگر از روی این کتاب مخدوش تهیه شد که به ده ها زبان دوبله شد و تلویزیونهای جمهوری آذربایجان، قفقاز و ترکیه و امارات متحده عربی اصرار دارند هر از چند گاه آن را پخش کنند) مطلب عجیبی دیده می شد.
مادر دکتر، شوهر بتی، چلوخورش بادمجان طبخ کرده بود. در فیلم پوست بادمجان پوست سوسک وانمود می شد و اظهار می گردید ایرانیان سوسک پخته در غذای خود می ریزند (تایلند را با ایران اشتباه کرده بودند!) در فیلم سبزی خوردن ایرانی ها مورد استهزاء قرار گرفته بود و اظهار تعجب می شد که چرا ایرانی ها این قدر سبزی همراه اغذیه خود می خورند. آن زمان شعور آمریکایی ها به فواید غذاهای گیاهی و مواد سبزینه نمی رسید. آن قدر استیک یک چهارم کیلویی خوردند که معلوم شد گوشت قرمز سرطان زاست و خوردن آن باعث بروز انواع بیماری ها می شود.
به هر حال این فیلم ضد ایرانی ابلهانه که صحنه های آن را در شهرهای کهنه و قدیمی اسراییل (شاید اردن و مراکش) گرفته بودند مدتی گل کرد. تبلیغات زیادی روی آن شد. «سالی فیلد» هنرپیشه زن سالمند چاق و کوتوله آمریکایی که در این فیلم نقش زن معصوم و بی گناه و اغوا شده و به ایران سفر کرده آمریکایی دکتر محمودی را ایفا می کرد جوایزی گرفت. آمریکایی ها هر کشوری نوکر و چاکر و ذلیل و بنده آنها باشد تا زمانی که به آن احتیاج دارند از آن کشور و مردمش البته با لحن و شمایلی بنده پرورانه و ترحم انگیز تعریف می کنند. هر کس پا روی دم منافع آنان بگذارد وحشی و جاهل و خطرناک و تروریست است!
در هر صورت فیلم «بدون دخترم هرگز» با چند هنرپیشه معلوم الحال فروش زیادی در جهان کرد. یک زن آلمانی تبار ایرانی که شوهر و فرزندان ایرانی دارد، در آلمان به فکر افتاد جوابیه ای به این کتاب بدهد. کتابی نوشت به نام «بدون شوهرم هرگز» خاطرات خود از 11 سال اقامت در شهرهای ایران را نوشت. این کتاب در آلمان در مدت کوتاهی بدون بررسی و ممیزی و حک و اصلاحات به چاپ رسید و فروش قابل توجهی به دست آورد. بیشتر خوانندگان آلمانی با خواندن این کتاب نظر بسیار مثبتی به ایران یافتند. به یاوه گویی ها و دروغهای بتی محمودی و اداها و ژستهای خانم «سالی فیلد» پاسخ مناسبی آن هم از سوی یک خانم آلمانی داده شد.
کتاب خانم «اوستینا مهدوی» در سال 2006 یعنی شش سال پیش در نمایشگاه لایپزیک عرضه شد و مورد توجه قرار گرفت. چاپ دوم و سوم آن هم منتشر شد. روزی عده ای از ایرانیان که با آقای مهندس هارون مهدوی دوست و آشنا بودند از او و خانمش پرسیدند، چرا این کتاب نباید به زبان فارسی ترجمه شود؟ چه خوب است فیلمی هم از روی آن تهیه شود؟ آقای مهدوی تحت تأثیر گفته دوستان قرار گرفت کتاب را از آلمانی به فارسی ترجمه کرد. یکی از دوستان او که در کرمان به سر می برد قرار شد کتاب را ببرد کرمان در آنجا از سوی سازمان مردم نهاد «کرمان شناسی» چاپ شود. برای چاپ کتاب در ایران ممیزی و بررسی جزو واجبات است. کتاب حدود یک سال است در ارشاد کرمان تحت بررسی است و حک و اصلاح می شود. خدا به ما رحم کرد خانم بتی محمودی هوس نکرد کتاب دیگری ضد ایران بنویسد! عجالتاً کتاب خانم اوستینا مهدوی در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان در دست بررسی است و کار بررسی آن به پایان نرسیده است!
آقای مهندس مهدوی شهردار پیشین مشهد که در زمان استانداری ولیان با او اختلاف به هم رساند و استعفا داد از روی برنامه های تلویزیونی «پلی به گذشته» و نیز مقالات من در جراید که در اینترنت هم منعکس می شود مرا شناسایی کردند. چندی پیش از آلمان تلفن کردند و ماجرا را به من اطلاع دادند. من که روی این نوع کتابهای معرف ایران و ایرانی علاقه خاصی نشان می دهم تلفن مدیرکل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان آقای سعیدی را به دست آوردم. به ایشان تلفن کردم جواب دادند: دو روز دیگر به من زنگ بزنید. زنگ زدم پیدایشان نکردم. خوشبختانه نزدیکی های عید توانستم با ایشان تماس تلفنی برقرار کنم. از کتاب تعریف کردند و گفتند قرار است بررسی شود.
حک و اصلاح هم شده باید دوباره بررسی شود. هنوز نوبت بررسی نهایی نرسیده. عرض کردم جناب آقای سعیدی، در تهران مدیرکل کتاب که مرد سخندان و صاحب قریحه ای است گاهی که مشکلاتی از این قبیل پیدا می شود شخصاً کتاب را بررسی می کند و پاسخ می دهد و الحمدلله کتاب به چاپ می رسد. ایشان قول داد پس از عید این کتاب را مورد بررسی مجدد قرار دهد. در این میان سازمان «کرمان شناسی» گویا بودجه کم آورده است و مشکل دوم ایجاد شده؛ حالا من منتظرم آقای مدیرکل ان شاءا... پس از تعطیلات نوروزی کار این کتاب را یکسره کند تا با حمایت ارشاد، چشم خوانندگان فارسی هم بدان روشن شود. ان شاءا... تعالی.

نظرات بینندگان