پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ حالم بد بود. صبح تحتالقلیانی [صبحانه] خوردم و لباس پوشیدم، ولی احتیاطا بیرون نرفتم. ناهار در همین مهمانخانه خوردم و بعد از ناهار رفتم به هوتل موریس. خیلی ضعف داشتم. ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در پاریس] آمد آنجا قدری صحبت کردیم. گفت میدانم که ارباب کیخسرو بیست روز قبل از باطوم عازم بوده است. عبداللهخان برادر امیرخان آمد و با میرزا غلامحسینخان گفتوگوی رفتن به مدرسه فلاحتی GRignon را کرد. من هم چون بیکار بودم گفتم میآیم. قرار شد فردا با هم برویم.
بعد رفتم منزل میرزا محمدخان او را دیدم و شب را از او عذر خواستم، چون مسیو مینورسکی [خاورشناس و ایرانشناس روس] امشب مهمان ماست. بعد برگشتم به هوتل موریس. مینورسکی آمد و با انتظامالملک و امانالله میرزا رفتیم به مهمانخانه طاوس سلطنتی شام خوردیم. بازار رقص رواج بود. امشب دو دختر که زلف و سر و بر خود را مثل پسر ساخته و خوشترکیب هم بودند و مثل این بود که با هم محبت میورزند با هم آنجا میرقصیدند و محل توجه بودند.
باری مینورسکی خاطرنگران بود برای اینکه در روزنامه «تان» نوشتهاند در طهران امنیت است با وجود هیجان افکار و انتخابات توقیفشده و قوای نظامی و پلیس همه در دست انگلیس است و میگفت این دلیل است که در ایران خبر هست و از بابت عیال خودش پریشان است. باطوم هم که اغتشاش بوده. در هر حال خدا عاقبت امور را خیر کند.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۰۵ و ۳۰۶.