پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح صدیقالسلطنه اینجا آمد. بعد از راه انداختن او رفته اصلاح ریش کرده و به هوتل موریس رفتم. از روزنامهها معلوم شد بر ضد کلمانسو [نخستوزیر فرانسه] کار کردهاند و فهمیده است که کارش پس است. از دواطلبی ریاستجمهور استعفا کرده است.
ناهار با انتظامالملک رفتیم به هوتل کنتینانتال غذای خوبی خوردیم. چون هوا خوب و صاف بود قدری در توئیلری گردش کردیم تا عصر شد و موقع رفتن به دیدن توپچیباشوف [سرپرست هیأت نمایندگی آذربایجان در کنفرانس صلح پاریس] رسید. رفتم به هوتل کلاریج و با او به مذاکره پرداختم و بعد از تمهید مقدمه گفتم «برای اینکه دولت ایران کاملا با شما موافقت کند لازم است که در سه فقره او را راضی کنید: یکی این که در مسئله نخجوان به رای اهالی رجوع شود. یکی اینکه اسم خودتان را عوض کنید. سیم اینکه سرحد اصلاح شود.»
در دو موضوع اول بعد از قدری مذاکره اشکال نکرد. در موضوع سوم توضیح خواست گفتم «طالش و مغان باید تماما مال ایران باشد.» متعجب و متفکر شد و گفت «این ولایت پرثروت ماست. جنگل و پنبه و ماهی فراوان به ما میدهد و اگر از ما بگیرید نخواهیم توانست زندگی کنیم.» قدری مباحثه کردیم. بالاخره این فقره در بادکوبه باید حل شود. سایرین هم همینطور. اما در آن دو باب چند روز دیگر باز ممکن است یکدیگر را ببینیم و من عقیده خود را بگویم.
خلاصه بعد از آن به سالن عمومی آمده چای خوردیم. مستنصرالسلطنه و اعتمادالوزاره هم بودند. بعد اعتمادالدوله برحسب وعده آمد و با هم به هوتل موریس رفتیم و تفصیل را برای او نقل کردم. یک اندازه به آنها حق میداد، بنا بر اینکه همیشه به مدعی حق میدهد. بعد او رفت و من و انتظامالملک رفتیم به طاوس سلطنتی شام خوردیم. خیلی گران است. بعد قدری گردش کرده به منزل مراجعت کردیم.
عصر معلوم شد مسیو دشانل به اکثریت خیلی زیادی انتخاب شده است.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۹۴-۲۹۵.