بیش از ۱۸۰ هزار فرد نابینا و کمبینا در کشور وجود دارد و این آمار منهای کمبینایانی که خود را معلول نمیدانند و همچنین منهای نابینایانی است که به هر علت حاضر به عضویت در بهزیستی نیستند.این گروه بهرغم تمام مشکلاتشان، تحصیلکردهترین طیف میان معلولان هستند بااینحال بحران بیکاری بین آنها غوغا میکند.
، سوده رحیمی، نابینا و ۳۷ ساله است. او دو سال پیش از رشته حقوق جزا در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل شده اما بعد از آن به ندرت از خانه خارج شده است.
سالهای زیادی تلاش کردم خودم را به دیگران اثبات کنم اما حالا روی زندگیام کنترلی ندارم. روزها در اتاقم مینشینم و کاری برای انجام دادن ندارم، حوصلهام از همه چیز سر میرود اما جرأت بیرون رفتن هم ندارم. هیچ جای شهر برای من امن نیست.
بارها در چاله چولههای خیابانها افتادهام، در همه کوچهها خانههایی در حال ساخت است که مصالح آن تمام سطح پیادهرو را اشغال کرده بدون آنکه علائمی برای هدایت افراد نابینا تعبیه شده باشد، سال آخر دانشگاه در کوچه خودمان چندین بار با خودروهای همسایهها که در پیادهرو متوقف بود برخورد کردم، چهار بار سر و دو بار پایم شکست، بارها پاهایم در جویهای فاضلاب -به دلیل برداشتن سطح فلزی روی حفرهها- گیر کرد و آسیب دید، این اتفاقات آنقدر تکرار شد تا جرأت بیرون رفتن را از دست دادم.
گاهی دلم برای روزهای دانشگاه، برای خرید، برای قدم زدن پر میکشد اما از فکر تکرار این حوادث آنقدر تپش قلب میگیرم که ترجیح میدهم از خانه خارج نشوم. مدتهاست افسردهام و فقط مواقعی که مجبور باشم آن هم به همراه خانواده از خانه بیرون میروم.
بهزیستی، سازمانی نیازمند به تحول ساختاری
بیش از ۱۸۰ هزار فرد نابینا و کمبینا در کشور وجود دارد و این آمار منهای کمبینایانی که خود را معلول نمیدانند و همچنین منهای نابینایانی است که به هر علت حاضر به عضویت در بهزیستی نیستند.این گروه بهرغم تمام مشکلاتشان، تحصیلکردهترین طیف میان معلولان هستند بااینحال بحران بیکاری بین آنها غوغا میکند.
بسیاری از افراد نابینا با داشتن تحصیلات دانشگاهی بالا یا بیکارند و یا در بهترین حالت به مشاغلی بسیار پایینتر از سطح توان و تحصیلاتشان مشغولند و دولت هنوز یا نخواسته و یا نتوانسته تمهیدی برای رفع این معضل داشته باشد که در هر دو صورت دچار تخلف و قصور است.شاید به همین علت است که مدیرعامل شبکه ملی نابینایان و کمبینایان (چاوش)، بهزیستی را پس از ۴۰ سال فعالیت نیازمند تحول ساختاری دانسته و میگوید: گروههای مختلف معلولان باید در سازمان بهزیستی دفاتر طرح و برنامهریزی خاص خود را داشته باشند.
بیکاری، مهمترین مشکل نابینایان
به گفته سهیل معینی بیکاری افراد نابینا در صدر مشکلات آنهاست که دچار پارادوکس جدی است. نابینایان تحصیلکردهترین گروه معلولان و صاحب تخصص هستند و توقعشان از خودشان بالاست اما نمیتوانند شغل متناسبی با تخصصشان داشته باشند.سهیل معینی میگوید: واقعیت این است که از نظر تعصب ذهنی در جوامع، «نابینایی» از دیدگاه عموم جزء بدترین معلولیتها تلقی میشود و مردم حتی معلولیت حرکتی را به اندازه نابینایی سخت نمیدانند، طبیعتاً این استیگما و پیشداوری موجب میشود کارفرمایان نیز هنگام جذب نیرو باور چندانی به قابلیتهای نابینایان نداشته باشند.
این فعال حوزه معلولان اذعان میکند: فقدان سیستم حمایت شغلی بزرگترین مشکلی است که اشتغال همه معلولان و بهطور اخص نابینایان را زمینگیر کرده، حتی شغل برخی از نابینایان شاغل هم متناسب با تحصیلاتشان نیست. بسیاری از آنان اپراتور تلفن هستند در حالیکه تحصیلات دانشگاهی دارند.
معینی اضافه میکند: ۶۰ درصد از پستهای اپراتوری تلفن در قانون جامع حمایت از معلولان مصوب سال ۸۳ به نابینایان اختصاص داشت که مجلس این سهم را در قانون مصوب سال ۹۶ به ۳۰ درصد کاهش داد اما همین حمایت هم روی کاغذ است، چرا که با تکنولوژیهای امروز تلفن ادارات خودکار شده و شغل اپراتوری در حال حذف شدن است و از طرف دیگر این شغل، جزئ مشاغل خدماتی در قالب قراردادهای پیمانکاری به بخش خصوصی واگذار میشود و پیمانکاران نیز الزامی به استفاده از نیروهای نابینا ندارند.
یک کشور و تنها ۱۴ مرکز خدمات ویژه نابینایان
مدیرعامل انجمن باور همچنین نبود خدمات توانبخشی موثر را از دیگر دغدغههای افراد نابینا خوانده و میافزاید: خدمات توانبخشی ویژه نابینایان جزء ضعیفترین خدمات در کشور است و ریشه آن اینجاست که مراکز توانبخشی نابینایان (که در گذشته دولتی بود) در یک دهه اخیر تحت لوای برون سپاری و خصوصیسازی تعطیل و بخشی از وظایف آنها به انجمنها واگذار شد.معینی با انتقاد از این رویداد تأکید میکند:
این اتفاق، سیاستی غلط بود چون برخی خدمات موردنیاز نابینایان مانند جهتیابی یا مهارتهای زندگی تخصصی است و انجمنها توان تخصصی ارائه این خدمات ندارند.به گفته این مسئول درحالحاضر دو دسته مراکز خدماتی ویژه نابینایان وجود دارد، دسته اول انجمنها هستند که فاقد توان تخصصیاند و دسته دوم مراکز خدمات خانواده و کودک نابیناست که اکنون تنها ۱۴ مرکز در سطح کشور باقیمانده و حتی به دو استان یک مرکز هم نمیرسد.
زنان نابینا، آسیبپذیرترین گروه نابینایان
معینی با بیان این مطلب که درحالحاضر در بسیاری از استانها هیچ مرجعی ارائه دهنده خدمات و آموزشهای مورد نیاز نابینایان نیست، تصریح میکند: در نبود این مراجع بیشترین آسیب متوجه زنان نابینا و کمبیناست، چون هیچ نهادی نیست که مهارتهای زندگی را به این گروه آموزش دهد.
وی میگوید: در طرح توانمندسازی نابینایان که چند سال پیش توسط انجمن باور اجرا و در نتیجه عدم حمایت بهزیستی در نیمه راه متوقف شد، دیدیم بسیاری از دختران نابینای بالای ۳۰ سال حتی با داشتن تحصیلات دانشگاهی جرأت انجام کارهای منزل را ندارند و خانوادهها نیز با پیشداوری به توان فرزند خود اعتماد نمیکنند؛ چون آنها هم آموزشها و اطلاعات کافی برای رشد استعداد فرزندان نابینای خود را دریافت نکردهاند.
فقدان تجهیزات توانبخشی، مشکل دیگر نابینایان
معینی بیان میکند: ما در زمینه تجهیزات توانبخشی به شدت دچار مشکلیم. در کشور هنوز هیچ حمایتی از تولید یک عصای استاندارد همهجانبه که مهمترین وسیله توانبخشی نابینایان است وجود ندارد.این فعال حوزه معلولان توضیح میدهد: برای حل مشکلات افراد نابینا از طریق شبکه ملی نابینایان جلسات زیادی با مسئولان سازمان بهزیستی داشتیم، حتی بحث شیوهنامه را ۴ سال پیش از طریق شبکه مطرح کردیم و از بهزیستی خواستیم تا در زمینه توزیع تجهیزات توانبخشی بین گروههای معلولان بر اساس شیوهنامه و شاخصهای معین عمل کند.
به گفته معینی بعد از مدتها چانهزنی مسئولان بهزیستی در سالهای اخیر «کمیت» را بهعنوان یکی از شاخصهای توزیع تجهیزات توانبخشی بین گروههای معلولان پذیرفتند و گفتند چون نابینایان ۱۴ درصد جمعیت معلولان را تشکیل میدهند پس ۱۴ درصد از بودجه را نیز به تجهیزات آنان میتوان تخصیص داد که این شاخص اگر چه لازم است اما برای یک اقدام عادلانه کافی نیست.
چون گروههایی مانند افراد کمتوان ذهنی از گروههای پرشمار هستند که کمترین نیاز به تجهیزات توانبخشی را دارند.طبق گفته معاون اسبق وزیر رفاه در کشوری مانند آلمان طبق قانون هر فرد نابینا سالانه حق برخورداری از یک عصای نابینایی را دارد و بیمهها موظفند تا سقف ۱۰۰ یورو برای تهیه آن هزینه کنند اما در ایران هیچ شاخص و شیوهنامهای برای توزیع تجهیزات توانبخشی بین معلولان و بخصوص افراد نابینا وجود ندارد.
وزارت علوم مسئولیتی در قبال دانشجویان نابینا به عهده نگرفته است
مدیرعامل انجمن باور در ادامه در دسترس نبودن منابع آموزشی را از بزرگترین مشکلات دانشآموزان و دانشجویان نابینا خوانده و ابراز میکند: مسئولیت تأمین منابع آموزشی دانشآموزان بر عهده آموزش و پرورش استثنایی است اما مشکلات دانشجویان نابینا بسیار زیاد است چون وزارت علوم هنوز مسئولیت مشخصی در زمینه منابع و لوازم کمک آموزشی به عهده نگرفته است.وی میگوید: در سالهای اخیر یک مرکز تولید کتب دانشجویی در دانشگاه تهران تأسیس شده که حمایت نمیشود و رو به تعطیلی است و در صورت حمایت هم برای کل کشور کافی نیست.
تشکلها باید از دیدگاههای سنتی فاصله بگیرند
معینی در پایان میافزاید: انتظار از سمنهای فعال در امور افراد نابینا و کمبینا این است که در عرصه رفع مشکلات این گروه ورود جدیتری داشته باشند.وی با بیان اینکه نبود ایمنی در تردد از دیگر مشکلات نابینایان است که در همه شهرها و روستاهای کشور صادق است، میگوید: تشکلهای نابینایان باید نسبت به رفع این مشکل دغدغهمندتر از پیش عمل کنند. این فعال حوزه نابینایان خاطرنشان میکند:
تشکلها باید از دیدگاههای سنتی فاصله بگیرند و اگر خواهان زندگی مستقل برای جامعه هدف هستند باید فعالیتشان را بر رفع مشکلات اصلی نابینایان پایهگذاری کنند.
روزنامه مردم سالاری