پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بار بسته حساب مهمانخانه را رسیده پانصد فرانک سهم اختصاصی خود را دادم و با انتظام به گار [ایستگاه راهآهن] دو نر رفتیم. نصرتالدوله [وزیر خارجه] و میرزا غلامحسینخان و جهانبخش میرزا آدم نصرتالدوله آمدند که برویم. علیقلیخان و شیبانی و امیرخان و ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در فرانسه] و دکتر محمودخان و بهمن به مشایعت آمده بودند.
مقارن ظهر راه افتادیم. ناهار را در ترن خوردیم. معلوم میشود کلیتا در ترن ناهار ارزانتر از مهمانخانه است. ساعت چهار باید به بولنی برسیم. شش هم گذشته بود رسیدیم. باید از مانش عبور کرده به Folkstone برویم.
از پیش در کشتی اطاق نگرفته بودند. گیرمان نیامد. جمعیت زیاد بود. روی عرشه دو صندلی دست و پا کردیم. من و نصرتالدوله نشستیم. هوا سرد بود، گاهی هم آب دریا روی ما میریخت. اما از ترس اینکه حالم به هم بخورد حرکت نکردم. ولی دریا بد نبود و ناخوش نشدیم. انتظامالملک مشغول عمل تذکرهها شد. آخر کار به سالن رفته چای خوردیم. سفر دریا تقریبا یک ساعت و نیم طول کشید.
در راهآهن [قطار] یک حجره [کوپه] مخصوص ما گرفته بودند، اما راه به محل خوراک نداشت. به این واسطه بیغذا ماندیم. ساعت یازده شب به لندن رسیدیم. تاریک بود. علاءالسلطنه و غفارخان و فریدالسلطنه برادر صدیقالسلطنه آمده بودند. از طرف دولت انگلیس الیفانت اجزای وزارت خارجه که متصدی امور ایران است و یک نفر موسوم به سر رابرت سینج به استقبال و پذیرایی آمده بودند. در کارلتن هوتل که یکی از بهترین هوتلهاست منزل گرفته بودند. از آمدن من و انتظامالملک خبر نداشتند، اما از حسن اتفاق همان هوتل اطاق پهلوی یکدیگر پیدا شد. غذای گرم نبود، سرد خوردیم و خوابیدیم، در حالی که پیراهن خواب و اسباب توالت نداشتیم، چون بارها را نیاورده بودند.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۱۴ و ۲۱۵.
صص ۲۱۴ و ۲۱۵.