ولی الله صادقی: یکی از مهم ترین مسائل در هنگامه ی پدیداری یک بیماری واگیر و در اینجا کرونا ویروس کویید ۱۹، شیوه همراه سازی مردم برای رعایت ملاحظات بهداشتی بوده است. معمولا انتظار آن است که انسان خردمند با درک خطرناکی یک پدیده، کنش دفاعی (بهداشتی) اتخاذ کرده و توصیه ها و ارشادات الزامی متخصصان پیشگیری را انجام دهد. لذا توقع میرود اگر عموم مردم، ملاحظات پیشگیرانه را رعایت کنند، تا حدی زیادی، سلامت خود و سایرین را تضمین کرده اند.
با وجود این اصل و منطق مورد انتظار، همانند سایر بایدها و نبایدهای اجتماعی، بخشی از مخاطبان آن خواسته، به دلایل مختلف، این امر حیاتی را نادیده گرفته و اجرا نمیکنند. در این وضعیت، در فرایندهای اجتماعی آن حوزه، اختلال ایجاد میشود و چه بسا کل سامانه متوقف شود.
در این شرایط، جوامع برای دعوت یا الزام یا اقناع ناپیروان از آن خواسته (هنجار) از سازوکارهای مختلفی استفاده میکنند تا پیکره ی جامعه در پیروی از آن هنجار یکپارچه شود. این سازوکارها که یا از طریق مردم اعمال میشود یا حاکمیت، بسته به بسترها و زمینه های خاص هر جامعه، انعطاف پذیر و متنوع است.
فارغ از ادبیات غنی جامعه شناختی، جرم شناختی و مردم شناختی موضوع _ که خود بحثی عمیق میطلبد _ در یک نگاه کلی، در ایران چند سازوکار برای تابع سازی ناپیروان هنجارهای رسمی و غیر رسمی قابل تمسک است. البته لزوما همه آنها در همه امور قابل بهره مندی نیست و حسب موضوع مدنظر، شیوه اتخاذی نیازمند گزینش هوشمندانه است.
در جامعه ی ایرانی، حدود رفتاری افراد، با قید و بندهایی از آداب و رسوم قومی یا ملی یا مذهبی، باید و نبایدهای مذهبی، قانونی و اخلاقی و در مواردی اندک، هنجارهای بین المللی تعیین میشود. به طوری که متولیان موضوع، سازوکارهای خاصی را برای اعلام مرزهای رفتاری مرتبط با صلاحیتهای خود نهادینه کرده و قشر یا همه اقشار را به پیروی از امر اعلامی، فرا میخواند. برای وضوح بیشتر، میتوان شیوه همراه سازی مردم در رعایت مسائل پیشگیرانه از کرونا (مثلا استفاده از ماسک) را مرور اجمالی کرد؛
الف. وجوب و حرمت شرعی؛ در این رابطه نظر اغلب فقها و برخی مراجع و رهبری، بر وجوب رعایت ملاحظات بهداشتی و در مقابل، حرمت ترک این تدابیر است. با توجه به اینکه در این سازوکار، ضمانت اجرای ناپیروی از ملاحظات بهداشتی، آثار وضعی و تکلیفی (انجام معصیت/ حرام) شرعی است، میزان همسویی مکلف یا متشرع با موازین بهداشتی، منوط به میزان تقید شرعی او است.
ب. جرم انگاری و کیفر؛ به طور سنتی (رسما از سال ۱۳۲۰) مقرراتی برای اجبار رسمی به رعایت نکات بهداشتی در زمان واگیری یک بیماری و شیوه اقدام در این زمینه و پیامدهای قانونی ناپیروی (بزهکاری) از آن وضع و مجازاتهای ویژه ای برای نقض قانون تعیین شده است. هرچند که مقررات فعلی از جامعیت کافی برخوردار نیست.
پ. دعوت به رعایت اختیاری (اخلاقی): این شیوه هم تا مدت زیادی توسط حاکمیت و ستاد ملی مقابله با کرونا اجرا شد ولی به دلیل اینکه بخش قابل توجهی از مردم، این نرمش اخلاقی را به مثابه جدی نبودن موضوع پنداشتند، در یک چرخش مهم، ستاد به سوی تخلف انگاری عدم رعایت دستورات بهداشتی حرکت کرده و برخورد سخت تری را در پیش گرفته است. هرچند که ضمانت اجرای این تخلف، از شدت کافی برخوردار نباشد.
ت. رعایت عقلی و غیر حکومتی: ممکن است افراد بدون اینکه تذکر یا تنبیهی از سوی حاکمیت دریافت کنند، با درک قدرت سرایت یک ویروس بیماری زا، به حکم عقل، تدابیر بهداشتی را در پیش گرفته و به حفظ الصحه خویش و دیگران بپردازند. در واقع، در اینجا دولت نهایتا در مقام آموزش دهنده ی نکات بهداشتی است و زور و دعوت یا نهیبی در کار نیست و مخاطب خطرناکی موضوع را دریافته و خردگرایانه بر سلامت خود تاکید میکند.
ث. ممتنع سازی: این تدبیر به گونه ای اجرا میشود که شهروندان به طور مستقیم مخاطب فرمانی قرار نمیگیرند بلکه حاکمیت با ممنوع ساختن بسترها و زمینه های بروز یک رفتار شهروندی ممنوع، امکان وقوع آن را ناممکن میسازد. مثلا تعطیلی لباسفروشیها، منجر به عدم یا کاهش تردد خریداران لباس در اجتماع میشود. شیوه ای که توسط ستاد کرونا هم بکار گرفته شد.
حال در قضیه ی ماسک زدن، فارغ از اینکه در برخی جوامع، این موضوع مورد اعتراض بخشی از مردم قرار گرفته است و با فرض بر درستی چنین دستورالعملی، این سوال مطرح است که چرا با وجود تاکید حاکمیت و پیروی اکثریت جامعه، هنوز بخشی از مردم، با هیچ یک از سازوکارهای شرعی، قانونی، اخلاقی، عقلی و ممتنع سازی مجاب نشده اند که ماسک بزنند؟! این ناپیروی (ماسک نزدن) چه دلیلی دارد؟ کدام یک از احتمالات زیر را میتوان واکاوی کرد؟
الف. بی تفاوتی شخصی نسبت به سلامت خود و دیگران.
ب. مقابله هوشمندانه و آگاهانه با هنجار.
پ. فراموش کردن ماسک زدن در اماکن عمومی.
ت. عدم قدرت مالی برای تهیه ماسک.
ث. مشکل یا بیماری تنفسی داشتن و مضر بودن استفاده از ماسک.
ج. اعتقاد فرد بر بی تاثیر بودن ماسک زدن در انتقال ویروس و چه بسا مضر بودن آن.
چ. اعتقاد فرد بر اینکه اصولا کرونا از طریق تنفس منتقل نمیشود. و....
۸. با وجود اینکه هر توجیهی دیگری را برای عدم استفاده از ماسک میتوان تصور کرد، ولی باز هم پرسشهایی مطرح است که:
الف. آیا اعتقادات یا وضعیتهای رفتاری و فکری افراد میتواند مبنایی برای ناپیروی از مطالبه عمومی ماسک زدن باشد؟
ب. اساسا، آیا میتوان آزادی فردی را در این سطح محدود کرد و افراد را به استفاده از ماسک دعوت یا مجبور کرد؟
پ. آیا اصلا ماسک زدن تبدیل به یک هنجار شده است که بحث از ناهنجاری را بتوان مطرح کرد؟
ت. آیا افزون بر محدود/ مشروط سازی موقت حق شهروندان از برخورداری از خدمات عمومی در ادارات به دلیل عدم استفاده از ماسک، میتوان به محدودسازی رفت و آمد پیادگان بدون ماسک هم اندیشید؟!
ث. اگر ماسک زدن، دارای جنبه های فرهنگی است، "فرهنگ سازان و فرهنگ بانان و فرهنگ بازان"، در پیروی یا ناپیروی از این امر، چه نقشی داشته اند؟
ولی الله صادقی: دکترای حقوق