خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
بعد از نماز صبح، استحمام و بستن چمدان و نوشتن خاطرات و صرف صبحانه و خداحافظى با اعضاى سفارت و عكس گرفتن با آنها و مأموران محافظ اندونزى كه اين روزها با ما بودند، به سوى فرودگاه حركت كرديم. بدرقه رسمى براى ميهمانان نداشتند؛ حقشان بود با اين همه ميهمان و آن همه كار. وزيرى ما را بدرقه كرد.
ساعت ده پرواز كرديم. در راه هفت ساعت و ربع وقت را با مطالعه و مذاكره و استراحت، فاصله جاكارتا تا اسلامآباد را گذرانديم. ساعت سهونيم بعد از ظهر در فرودگاه اسلامآباد فرود آمديم. استقبال با شكوه و گرمى كردند. رييس جمهور و نخستوزير و وزرا و نمايندگان مجلس و ارتشىها بودند. نم نم بارانى هم مىباريد. همسر آقاي غلاماسحاقخان [رييسجمهور پاكستان] هم براى استقبال عفت آمده بود. 21 توپ شليك كردند. سان و رژه عجيب و با صداهاى عجيبتر انجام شد. مردم استقبال عظيمى كردند. آنها با عكسهاى امام و رهبرى و من و پرچم ايران، دو طرف خيابان، كيلومترها صف كشيده بودند و شعار مىدادند. به خاطر مسايل امنيتى، كاروان ما با سرعت عبور كرد. با آقاي غلاماسحاقخان در يك ماشين بوديم.
بخشى از همراهان را از طريق ديگرى بردند. براى من گران بود كه با سرعت و در داخل ماشين از مقابل آن همه مردم، با چنين احساساتي بگذرم، ولى در اختيارم نبود. اسكورت با سرعت ما را دنبال خود مىكشاند.
شهر اسلامآباد، منطقهاي سر سبز، پُردرخت، با خيابانها و ميدانهاى وسيع است. كوههاى اطراف را جنگلكاري كردهاند. هجده سال پيش كه به اين شهر آمدم، سرسبز نبود. به كاخ ايوان صدر رفتيم. من و اعضاي خانواده را در آنجا اقامت دادند. همراهان هم در هتل مستقر شدند. بعد از كمى استراحت و نماز و گردشى به اطراف كاخ و عكس گرفتن با پاسداران، آقاى نوازشريف، [نخستوزير پاكستان] آمد. ملاقات كوتاه و دوستانهاى داشتيم. بعد از نماز مغرب، بيشتر دربارة افغانستان صحبت شد.
بعد [آقاي غلام اسحاقخان]، رييسجمهور آمد. ملاقات دسته جمعى داشتيم و دربارة افغانستان، [سازمان همكاريهاي اقتصادي =] اكو و روابط دو جانبه صحبت كرديم. مذاكرات خيلى دوستانه و با توافق بود. در سالن بزرگ، نشان عاليشان را به خاطر خدماتم براى صلح و پيشرفت، به من تقديم كردند. همان مستقبلين فرودگاه را دعوت كرده بودند و پس از دادن نشان، همگى از جلو ما عبور كردند، تبريك گفتند و دست دادند.
در سالن ديگرى با همه ميهمانان شام خورديم. آقاي غلاماسحاقخان و من سخنرانى كرديم. رييس مجلس، سر ميز شام كنار من بود. او اطلاعات نظامى و اسلحهشناسى خوبى داشت؛ پسر ايوبخان است كه روزى افسر ارتش بوده؛ خيلى مايل به اظهار اطلاعات بود. اطلاعات خوبى دربارة نوع اسلحه، مهمات، موشكها و رادارهاى خودشان داد و گفت روتسكنوى، معاون فعلى رييسجمهور روسيه كه در زمان جنگ افغانستان خلبان بوده، اسير پاكستان شده و پس از سه روز آزاد شده است.
سال ۱۳۷۲
جمعى از دانشجويان ايثارگر آمدند. دكتر [علیرضا] مرندى، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] گزارش داد و من در خصوص سهميه ايثارگران صحبت كردم. آقايان [علی محمد] غريبانى، [نماینده اردبیل] و [محسن] مهرعلیزاده براى كسب تأييد من براى استاندارى آقاي مهرعلیزاده در اردبيل آمدند. تأييد كردم، ولى او خودش مايل است در سازمان انرژى هستهاى كه فعلاً كار مىكند، بماند. آقاى [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی]، تلفنى خواست كه موافقت نكنم. آقای [عبدالرضا رحمانی فضلی]، نماينده شيروان آمد و براى عمران شهرستان محرومش استمداد كرد.
آقاى سيد[محمدحسین] فضلالله آمد. از حوادث اخير لبنان و عملكرد حزبالله اظهار رضايت كرد و خواست كه براى بازسازى خرابههاى جنگ اسراييل كمك كنيم. نظر داد كه مذاكرات جارى اعراب و اسراييل منجر به صلح مىشود و ديگر درگيرى مثل گذشته لبنان تكرار نخواهد شد و اسراييل بيتالمقدس را پس نمىدهد و بخشى از كرانه غربى را هم نگه مىدارد.
آقاى [مجید] هدايتزاده، سفيرمان در ايتاليا آمد. از جريان مبارزه با فساد در ايتاليا و تصفيههاى دامنهدار و جديت و موفقيت آنها گفت و از لزوم پايين آوردن بهاى ساخت تأسيسات در پارس جنوبى كه با شرکت بى تى ال قرارداد بستهايم.
عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. قرار شد نرخهاى جديد براى گاز و هواپيمايى را اعلان نماييم كه تا آخر برنامه اول، ديگر شوراى اقتصاد پيشنهاد افزايش نرخ را نمىپذيرد و افزايش نرخ بنزين را به سال آينده و برنامه دوم موكول كنيم.
دكتر عادلى اطلاع داد كه چينىها براى ادامه مذاكره وام ده ميليارد دلارى به هامبورگ برگشتهاند. آقايان زنگنه، [وزیر نیرو] و [محمدهاشم] رهبرى، و [یحیی] آل اسحاق آمدند؛ براى پذيرش و سوبسيد و انشعاب برق روستاها با تعديل سوبسيد و عمومى كردن آن صحبت شد.
سال ۱۳۷۳
از خانه براى افتتاح و بازديد از چند كارخانه مهم، به ساوجبلاغ رفتيم. ابتدا به كارخانه ايران ورز رفتيم كه ماشينآلات كشاورزى توليد مىكنند و ويژگياش اين است كه با حدود يكصدو هفت كارخانه ديگر قرارداد دارد كه قطعات توليد مىكنند و اينجا مونتاژ مىشود. با سرمايهگذارى كم و مديريت و نرمافزار خوب مىتواند توليد زيادى داشته باشد و 51 درصد سهام از بخش خصوصى است؛ از مشكلاتى كه در اثر معوقه شدن بدهىاش پيشآمده گله داشت.
سپس از كارخانه تریليران [= ماموت] كه تريلر، كانكس و سازههای پیشساخته پانلی مىسازد، بازديد كرديم. همه از يك خانواده هستند. پدر و پسرانش صنعتىاند. خيلى راضي اند. صادرات و ارزش افزوده خوبى دارند و زمين زيادى دارند و در حال توسعهاند. خواستهاش اين بود كه وزارت معادن و فلزات، مواد اوليه براى فولاد و آلومينيوم به ذخيره بدهد.
به كارخانه كالبيران رفتيم كه قالبهاى سنگين صنعتى مىسازد. 270 ميليون دلار ارز فاينانس گرفته است. ماشينهاى گرانقيمت آورده و نياز جدى صنايع مخصوص صنايع اتومبيلسازى را تأمين مىكنند. از آقای صادق طباطبايى، به عنوان مشاور متالورژى استفاده مىكنند. مصاحبهاى انجام دادم و برگشتم. ظهر به دفترم رسيدم.
عصرآقاى [محسن] نوربخش آمد. دربارة بانك مركزى صحبت كرديم. [آقای گاودین اوباسی]، دبيركل هواشناسى جهانی آمد؛ پروفسورى از نيجريه است. قرار شده ايران به كشورهاى جدا شده از شوروى سابق كه در اين فن ضعيفاند، كمك كند.
در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، بحث بر سر حل مشكل عدم حضور بعضى از اساتيد تمام وقت دانشگاهها در حد مقررِ وقتى، داشتيم كه ناتمام ماند.
به آقاى [محمود] واعظى، تلفنى گفتم به عربستان سعودى اطلاع بدهند، آمادهايم دربارة موارد پيشنهادى مذاكره كنيم؛ بدون پيش شرط و بدون محدوديت موارد مورد مذاكره. اطلاع دادند كه در بوشهر، يك فرد مسلح، در دفتر هواپيمايى، چند نفر را به گروگان گرفته است.
سال ۱۳۷۴
محمد، محسن، آشيخ حسين، احمد و محسن هاشميان براي حل مشكل مسأله ماليات ماشينهاي شركت پسته آمدند و استمداد كردند. با اخوي محمد، دربارة مسایل تنظيم بازار مذاكره كرديم.
آقاي [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو] آمد. گزارش مذاكرات براي خريد توربينها و بويلرهاي نيروگاههاي سيكل تركيبي و آبي را داد و اعلام آمادگي براي سرعت عمل در تكميل سدها كرد. در مورد وام ژاپن براي سد كارون مذاكره شد.
[آقای محمدرضا امیرخیزی]، نماينده ايران در مقر سازمان ملل در وين و [آقای مرتضی رحیمی]، سفيرمان در يمن براي خداحافظي و كسب نظر آمدند. آقاسيدعلي محقق[داماد]، براي تشكر از كمك به اعزام براي معالجه آمد؛ دچار ويروس هپاتيت، ولي غيرفعال است. بايد مراقبت كند. اوضاع قم را نيز گفت و اظهار نگراني كرد كه طلاب بااستعداد، خيلي زود جذب كارها ميشوند و افراد خوش استعداد كمتر در حوزه ميمانند. براي تجهيز بيمارستاني كه در قم ميسازد، استمداد كرد.
عصر آقايان ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی] آمدند و مصوبات كميته مربوطه را در خصوص كيفيت گرفتن مابهالتفاوت آوردند.آقاي نوربخش، [رییس کل بانک مرکزی]، تلفني خبر توافق در مذاكرات در خصوص فاز اول قرارداد متروی تهران با چين را داد.
سال ۱۳۷۵
خبرهاى عراق مورد توجه است. آمريكا اعلان كرده به اهداف خود رسيده و رژيم بغداد نيروهاى خود را از كردستان عقب كشيده، ولى اتحاديه ميهنى اعلام كرده كه نيروهاى مشترك صدام و بارزانى، به شهر ديگرى حمله كردهاند. در سطح بينالمللى از حمله آمريكا حمايت نشده و مخالفان بيشتر از موافقان هستند؛ حتى در غربىها.
به مقر رياست جمهورى رفتيم. در جلسهاى با حضور وزیران دو طرف و دو ریيس جمهور، بيانيه مشترك خوانده شد و توافقها امضا گرديد. موضوعات مورد توافق و همكارى بسيار زياد، تقريباً در همه زمينهها و بيشتر به ابتكار ايران است. چند كلمهاى هم راجع به پيشرفت مذاكرات، اظهار رضايت كرديم.
بلافاصله به سوى فرودگاه رفتیم. در راه مقدارى از موفقيتهاى ايران در سازندگى را برايش توضيح دادم و تشويقش كردم كه از اين تجربهها بيشتر استفاده كند. با خوشحالى استقبال كرد. مجموعاً آدم سردى است و كم حرف. آداب را مراعات نمىكند و از میهمان جلو مىافتد. در اتومبيل جاى میهمان مينشيند؛ اگر چه ترتيب تشريفات و استقبال و بدرقه خوب است.
در فرودگاه، مراسم بدرقه مثل استقبال، با سان و رژه و سرود بود و گروههاى رقص و جشن و سرود هم برنامه اجرا كردند. برنامه نيم ساعت زودتر از وقت مقرر تمام شد. براى اينكه زودتر از زمان مشخص به اوگاندا نرسيم، نيم ساعتى در سالن فرودگاه نشستيم و با آقاى آراپ موى، مذاكرات متفرقه و دوستانه داشتيم و پذيرايى شديم. براى رفع خطر رشد گياه دريايى روى درياچه ويكتوريا كه توسط غربىها به آنجا آورده شده، استمداد كرد.
حدود ساعت ده صبح به سوى اوگاندا پرواز كرديم. در مسير از ارتفاعات سرسبز درياچه بزرگ ويكتوريا عبور كرديم و در راه با همراهان دربارة مسایل عراق و جمعبندى سفر مذاكره نموديم. ساعت یازده در فرودگاه انتبه، در كنار درياچه ويكتوريا فرود آمديم. استقبال رسمى گرمى داشتند. آقاى [یوری] موسوينى، ریيس جمهور، همراه تمامى اعضاى كابينه و سُفراى مقيم و سران عشاير و مذاهب حضور داشتند. مثل نايروبى، همسرش هم به استقبال عفت آمده بود. در استقبال، مراسمى با رقص و طبل و شعار و سرود داشتند. سان و سرود انجام شد. اينجا دوبار سرود اجرا مىكنند؛ قبل از سان، بعد از سان. از برابر صفهاى مستقبلان مردمى عبور كرديم؛ ابتدا مسلمانان و سپس ديگران و از آنها تشكر كردم.
به سوى شهر حركت كرديم. حدود سى كيلومتر تا كامپالا مركز كشور فاصله است. جاده هم خوب نيست. قسمتي در دست ساخت است. در مسير، مردم زيادى براى استقبال اجتماع كرده بودند. اتومبيلمان كه زرهى بود و سقف و شيشههايش باز نمىشد، براى اين مراسم مناسب نبود. ناچار اتومبيل را عوض كرديم. گفت اگر نكنيم، مىگويند من شما را از مردم پنهان كردم. يك جيپ آوردند، در آن سوار شديم. سقفش را باز كردند، دو نفر ايستاديم و به احساسات مردم جواب داديم. هر جا به شهركى مىرسيديم. انبوه جمعيت بيشتر مىشد. در داخل شهر هم اجتماع فشردهتر شد. با فرياد و شعار استقبال مىكردند و خيلى گرم بودند. 40 درصد مردم مسلماناند. ديشب هم تلويزيون مردم را دعوت به حضور در مسير براى استقبال كرده است.
در مسير اطلاعات زيادى از وضعشان داد. فراوانى آب و سرچشمه نيل و نقطه مرتفع منطقه كه به اطراف آب مىفرستند. فراوانى و خوبى زمين كشاورزى و عقبمانده بودن كشاورزى عمدتاً سنتى و ديم. برداشت محصولات اساسى برنج و گندم، ذرت، پنبه، موز، چوب دام و... نُه ميليون تن توليد موز، بدون صادرات و بسيار فراوان كه بچهها با آن فوتبال بازي مىكنند. دو طرف جاده، بسيار با صفا و سبز و با درختان جنگلى و مزرعه موز و گل و تمامى منطقه به صورت تپه ماهور است و همه پُردرخت و شاداب، ولى طبيعى و بدون آرايش.
به هتل نيل آمديم. براى اقامت با هم به آسانسور رفتيم. پس از بسته شدن درب آسانسور، برق قطع شد و آسانسور ماند؛ شرمنده شد، ولى من مسأله را ساده گرفتم و معمولى. با بيسيم به بيرون اطلاع داديم؛ بعد از چند دقيقه راه افتاد. بعضى از همراهان ترسيده بودند. عصر هم عفت و همراهش، به همين وضع دچار شده بودند. حوادثي شنيدهاند كه ممكن است با تمام شدن اكسيژن در كابين محدود، خفگي ايجاد شود.
تا ساعت چهار بعد از ظهر، نماز و ناهار و استراحت و استحمام داشتيم. باران بسيار شديدى باريد؛ با رعد و برق. آقاجلال كه دو سه روز است اينجاست، گفت هر روز بعد از ظهر همين خبر است و تا ظهر هوا آفتابى مىشود. به محل كاخ كنفرانسها رفتيم كه در جوار همين هتل، در يك فضا است. اين بار به جاى آسانسور از پلهها استفاده كرديم و موسويني استقبال كرد. ابتدا جلسه چند نفرى كوتاهى داشتيم. سپس به جلسه رسمى رفتيم. گفت كاخ را براى سازمان وحدت آفريقا ساخته است.
سال ۱۳۷۶
در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام، اعضاى پنج كميسيون معين شدند و پيشنهاد مشخص كردن مصاديق سياستهاى كلى را بررسى و كليات آن را تصويب كرديم. آقاى [ابراهیم] امينى، [نایب رییس دوم مجلس خبرگان] آمد و اصرار كرد كه مصاحبه براى مجله حكومت اسلامى خبرگان انجام دهم.
آقاى [عباس واعظ] طبسى، [تؤلیت آستان قدس رضوی]، ظهر میهمانم بود. قرار شد سفرى به مشهد بروم. گفت درد پايش شديد شده و كمكم دارد قانع مىشود كه عمل جراحى انجام شود. از وضع تركيب دولت و تصفيه مديران متعلق به جناحهاى ديگر و عدم هماهنگى آنها با نظرات رهبرى، اظهارنگرانى كرد و از من خواست كه پيگيرى كنم تا بحران به وجود نيايد. پسرش ناصر گفت، شركت فروشنده چادر بزرگ سرخس، [برای مراسم افتتاح خط آهن مشهد- سرخس- تجن]، قبول كرده كه چادر نو به جاى آن بدهد و براي گرفتن خسارت هم پيگيرى دارند.
عصر آقاى [محمدحسن] قديرى [ابیانه] آمد و خواست كه به مجمع [تشخیص مصلحت نظام] منتقل شود؛ قبول كردم. نهاد رياست جمهورى جوابش كردهاند. آقاى موحدى، فرمانده سپاه حفاظت آمد. از او خواستم كه از حجم محافظان و ماشينهاى همراه من كم كنند؛ قبول نكرد. قرار شد بررسى كند. ضمناً سئوالاتى دربارة مشكل جمع بين اختيارات ریيس جمهور و رهبرى مطرح كرد كه ممكن است به تعارض و بحران منجر شود. من هم گفتم در مجمع تشخيص [مصلحت نظام]، مشغول بررسى بعضى از ابعاد آن هستيم.
عفت امروز به دفتر آمد. مراسم تشييع جنازه خانم دايانا، پرنسس انگليسى را تماشا ميكرد. اخبار مربوط به دايانا، در غرب همه چيز را تحتالشعاع گرفته است.