خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ملاقاتها را حذف كرده بودم. بيشتر به امور ادارى پرداختم كه تمام كارها به روز باشد تا به خاطر سفرم تعطيل نشود. دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رييسجمهور] آمد و براى مسايل كشورى در غياب من كسب نظر كرد.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. جهت آماده شدن براى سفر، قسمتى از جلسه را به دكتر حبيبى سپردم. ملاقاتى با رهبرى داشتم. از سفر مشهد خيلى راضىاند. راجع به مسايل سفر و تسريع در رفع مانع پروازهاى نهاجا[= نيروي هوايي ارتش] مذاكره شد. خداحافظى كردم.
ساعت نُه و نيم صبح به فرودگاه رفتيم؛ قبلاً قرار بود قبل از غروب پرواز كنيم. در فرودگاه براى مراسم بدرقه رسمى و در بندرعباس براى تطبيق با وقت مقرر ورود به اندونزى، دو سه ساعت معطل شديم، ولى گفتم شب حركت كنيم، بهتر است.
با بدرقه رسمى، ساعت ده شب به سوى جاكارتا پرواز كرديم. تا ساعت يازده و نيم شب بيدار ماندم. شام خورديم و خوابيدم.
سال ۱۳۷۲
جمعى از بسيج ادارات آمدند. آقاى [علیرضا] افشار، [فرمانده بسیج سپاه] گزارش داد. برايشان صحبت تشويقآميز نمودم. نمايندگان ايذه و خواف آمدند و براى منطقه خود كمك خواستند.
آشيخ حسين [هاشمیان، نماینده رفسنجان] و جمعى از نمايندگان تندرو آمدند. از فشار اكثريت مجلس براى منزوى كردن خط آنها اظهار ناراحتى كردند. در پوشش اظهار حمايت از من، به دنبال راه علاجاند. گفتم اشتباهات آنها در مجلس سوم و اينكه چند نفر افراطى سخنگوى آنها شدهاند، باعث اين وضع است و راه علاج اين است كه حساب خودشان را از افراطىها جدا كنند. ائمه جمعه و نمايندگان قزوين آمدند و براى استان شدن قزوين استمداد كردند.
عصر آقاى [محسن] نوربخش، [معاون اقتصادی رییسجمهور] آمد. راجع به وزارت اقتصاد صحبت شد؛ مايل است كه برگردد. شوراى اقتصاد جلسه داشت. تعديل فهرست بها و سپس دربارة كيفيت زمان بندى مجدد تعهدات خارجى با همكارى دستگاههاى مصرف كننده و بانك مركزى، مذاكره و تصميمگيرى شد.
شب به خانه آمدم. مهدى آمد از كيفيت به آب انداختن سكوى دو هزار و پانصد تنى و دويست و پنجاه مترى در درياى شمال[= خزر]، با چرثقيلهاى چهار هزار تنى تعريف كرد.
سال ۱۳۷۳
سفير جديدمان در نيكاراگوئه آمد و كسب نظر كرد؛ گفتم براى گرفتن طلبمان پيگيرى كند و سعى كند از تكنولوژى استفاده از حرارت اعماق زمين، براى توليد برق كه در آنجا رايج است، مطلع شود.
دكتر [غلامعلی] افروز، [رییس دانشگاه تهران] آمد. از دفتر تحكيم وحدت و وزارت اطلاعات شكايت داشت. آقاى [مصطفی] ميرسليم، براى دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى و مسايل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمد. از برنامه تبليغات هفته دولت كه بهتر از هر سال انجام مىشود، تقدير كردم. اعضاى ستاد رسیدگی به امورآزادگان آمدند. آقاى [عباسعلی] وكيلى، رییس ستاد]، گزارش كار را داد و آنها را معرفى كرد. من صحبت تشويقآميز كردم.
عصر كارها را انجام دادم. دكتر [محمدحسین] عادلى، [رییس کل بانکمرکزی] آمد و در مورد شغل آيندهاش صحبت شد؛ دورهاش هفته ديگر تمام مىشود. اعضاى هیأت دولت آمدند. نماز مغرب و عشا را با هم خوانديم. سپس برای ملاقات با رهبری، به مناسبت هفته دولت، به دفتر رهبرى رفتيم. صحبت كوتاهى كردم و آیت الله خامنهاى، صحبت مفصلى- هم نصيحت و هم تعريف از من و دولت- داشتند. شام خورديم و به خانه آمديم.
سال ۱۳۷۴
به مناسبت هفته دولت، وزرا در دفترم جمع شدند و با هم دفتر آیتالله خامنهاي رفتيم. قبل از جلسه، من با ايشان مذاكراتي داشتم و در جلسه، صحبت كوتاهي نمودم و ايشان هم صحبتهاي خوب و مثبتي داشتند.
اعضای خانه كارگر با [آقای حسین کمالی]، وزيركار و امور اجتماعی آمدند. كلي از خدمات دولت و مديريت من و خوب شدن وضع كارگران و كارخانهها گفتند و براي بعد از دوره مسئوليت من اظهار نگراني كردند و گزارش خدمات خانه كارگر را دادند. آقاي [منوچهر] متكي، سفيرمان در ژاپن آمد. از اهميت كار در ژاپن گفت. جلسه هیأت دولت را به خاطر صرف وقت وزرا در مراسم قبل از ظهر، تعطيل كرديم كه به كارهايشان برسند.
دكتر [هادی] منافي، گزارش عيادت از دكتر [یدالله] سحابي را داد كه مريض است. خبر رسيد كه در جنگل گلستان، آتش سوزي وسيعي رخ داده است. دستوردادم، امكانات آتشنشاني بسيج شود.
ياسر تلفني براي گرفتن امكانات وزارت نفت، براي اطفای آتش سوزي جنگل، پيگيري داشت.
سال ۱۳۷۵
پيش از ظهر، بيشتر وقت به انجام كارها و مطالعه گزارشهای مربوط به سفر به آفريقا گذشت. ساعت یازده صبح، وزرا جمع شدند و به مناسبت هفته دولت، به دفتر آیتالله خامنهاى رفتيم. ابتدا من صحبت كوتاهى از دستاوردهاى دوران كار دولت نمودم و سپس رهبرى هم صحبت مفصلى از كارهاى باارزش دولت و مديريت من نمودند و ستايش كردند و تذكراتى هم دادند. سپس مذاكرات غيررسمى داشتيم و با ميوه و شيرينى پذيرايى كردند. عكس دسته جمعى هم گرفتيم؛ مجموعاً برنامه خوبى بود.
جالب است كه اتفاق نظرى در رسانهها و تريبونها و اظهارات مسئولان در موفقيت دولت و مديريت دولت من به وجود آمده كه بىسابقه است. عصر ياسر آمد و راجع به مشكل كانون مسابقات اتومبيل سوارى و اختلاف با تربيت بدنى استمداد كرد. به خانه آمدم. از استخر استفاده كردم و مقدارى از كتاب «سوداگرى مرگ»، مربوط به نحوه مسلحشدن عراق را مطالعه كردم. اكنون كه خاطرات را مىنويسم، در جماران رعد و برق و رگبار و باران داريم كه جالب است.
سال ۱۳۷۶
آقاى [اسحاق] جهانگيرى، وزير جديد معادن و فلزات آمد. براى كارهايش مشورت كرد و گفت به دستور رهبرى، آقاى [عباسعلی] روحانى، امام جمعه موقت اصفهان، از اقامه نمازجمعه منع شده و شفاعت و اصرار آقاى [جلال الدین] طاهرى و حتى تهديد ايشان به استعفا هم بىنتيجه مانده است. دستور دادهاند، فردى را با موافقت آقاى [حسین] مظاهرى انتخاب كنند. سرانجام آقاى طاهرى، بدون مشورت با آقاى مظاهرى، شخصى از همفكرانش بنام آقاى فلاحى را برگزيده است. گفت با توجه به دستور رهبرى به وزير كشور كه استاندار [اصفهان] هم با هماهنگى با آقاى مظاهرى انتخاب بشود، به نظر مىرسد كه مىخواهند در اصفهان به نفع جناح راست اقدام شود. اضافه كرد، در دولت هم بعضىها مثل آقايان [محمد] فرهادى، [مصطفی] معين و [علی] عبدالعلىزاده، وعدههاى غيرقابل اجرا دادهاند و اظهار نگرانى كرد كه حالت شعارى حاكم شود. بر توجه بيشتر به معادن تأكيد كردم كه اخيراً در دولت سازندگي، مقدمات كار مهيا شده بود و اصلاحيه قانون هم در مجلس است.
آقاى [یحیی] آلاسحاق آمد. از سياستهاى احتمالى چپگرايى آقاى [محمد] شريعتمدارى، [وزیر بازرگانی]، اظهار نگرانى كرد و گفت، دستور جلوگيرى از توزيع برنج، ممكن است برنج را گران كند؛ لابد با فشار نمايندگان مناطق برنجخيز اقدام شده و نيز از تعويض اكثر معاونان و آوردن از نيروهاى چپ اظهار نگرانى كرد.
آقاى [محمدعلی] شرعى و آقاى واحدى از سوريه آمدند. براى ساخت مزار براى حضرت سكينه، دختر امام على(ع) استمداد كردند؛ اخيراً قبرى به نام ايشان در دمشق كشف شده و در كتابها هم اين نام را پيدا كردهاند. گفتم پيگيرى كنند كه سوريه طلب ايران را با ارزش مناسب براى ليره بدهد تا شايد از اين منبع كمك شود.
عصر آقاى [حسین] مهديان آمد؛ با مذاكرات دوستانه و يادآورى خاطرات دوران قبل از انقلاب. مصاحبهاى با بخش فرهنگى [گروه تلویزیونی] سپاه، براى سالگرد جنگ تحميلى داشتم.