مجید خبازی نیاسر: هیچ جامعهای نمیتواند بدون گروه مرجع زیست کند؛ چراکه این گروهها عناصر هویتبخش و محرک جامعه هستند. بنابراین مطالعه بر عناصر شکلدهنده، نحوه ایجاد، تغییر و تحول گروههای مرجع در جامعه، همواره مورد توجه جامعهشناسان و سایر حوزههای تخصصی بوده و هست. یکی از متغیرهایی که میتواند بر این موضوع تأثیر بگذارد، تکنولوژیهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی بهویژه رسانهها است.
جابجایی گروههای مرجع، تولد گروههای جدید را موجب میشود. کلید اصلی تغییر در نظام اجتماعی، تغییر در نوع رابطه افراد با گروههای مرجع است. به میزانی که تعلق انسانها به گروههای مرجع تغییر پیدا میکند، جامعه همتغییر پیدا میکند. بنابراین بحث ما در مورد گروههای مرجع در جامعه ایرانی بحث تغییر است و بسیار روشن است که بخش قابل توجهی از تغییرات در تکوین و توسعه ابزارهای ارتباطی شکل گرفته و میگیرد. بنابراین سعی میکنیم در این نوشته بر تأثیرات این متغیر مهم بر گروههای مرجع تأمل کنیم.
تعریف گروه مرجع
واژه گروه مرجع (Reference Group) را اولین بار در سال 1942 هایمن ابداع کرد. گروههای مرجع، گروههایی است که فرد آرزوی به دست آوردن یا بقای عضویت در آنها را دارد. گروههای عضویت و گروههای مرجع ممکن است با هم یکی و یا از هم جدا باشند به عبارت دیگر برای ارجاع به یک گروه مرجع، ضرورتی ندارد که عضو آن باشیم. (گولد، 1376: 723) زیرا رفتار و قضاوت افراد براساس اقتضای جهان اجتماعیشان نه تنها در ارتباط با اعضای گروه خودشان میباشد، بلکه در ارتباط با گروههای دیگر و اعضای آنها نیز میباشد. معمولاً گروههای مرجع چنان به نظر میآید که پسندیده و کانون رغبت و آرزو باشد، و از آنجا که افراد طالب منزلت اجتماعی هستند، میکوشند تا به گروه مرجع مورد نظر خود نزدیک شوند و در نتیجه، تظاهر به رفتار اعضای آن گروه میکنند. به عبارت دیگر گروههای مرجع برای فرد از این لحاظ اهمیت دارد که الگوهایی را برای داوری و ارزیابی او از خود تشکیل میدهد. ما برای آنکه رفتار، استعداد، ظواهر بدنی، ارزشها و اموری از این قبیل را در مورد خود بیازماییم و ارزیابی کنیم، به معیارهایی رجوع میکنیم که گروههای مرجع در اختیار ما قرار میدهند. (کوئن، 1370: 138)
میتوان گروههای مرجع را به سه عامل گروه مرجع عضو، سنتی و مدرن تقلیل داد. (صبوری، 1390: 14) گروه مرجع عضو، مثل خانواده که فرد عضویت دارد. گروه مرجع سنتی، مثل روحانیان، معلمان و امثال آن و گروه مرجع مدرن مثل ورزشکاران، هنرمندان و ...
دو رویکرد در نظریات ارتباطی درباره تاثیرات حوزه ارتباطات بر تغییرات جامعه
در نسبت سنجی بین گروههای مرجع و تغییرات این حوزه با موضوع رسانه ما به دو دسته نظریات رسانهای برمیخوریم که سعی دارند به دلایل یا عوامل ارتباطی مؤثر در جامعه بپردازند:
هرکدام از این دو رویکرد را در نقش تکنولوژیهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی بپذیریم، باید اذعان کنیم که رویکردهای انسان امروزی و تلفیق آن با تکنولوژیهای ارتباطی، نوع تشکیل و اقبال به گروههای مرجع را دچار دگرگونی شدیدی کرده است که در ادامه توضیح خواهم داد. عموماً این تأثیرات در حوزههای کلان زیر اتفاق میافتد:
بهواسطه حضور رسانهها جامعه دارای گروههای متکثر شده است. تأثیر رسانهها بر تکثیر گروههای مرجع و تغییر آنها از گروههای مرجع عضو به غیر عضو و گروههای مرجع سنتی به مدرن، غیرقابل انکار است. رسانهها و بهویژه تکنولوژیهای نوین ارتباطی، امکان دسترسیهای گستردهای را برای گروههای مرجع فراهم آورده و همچنین شرایط پیوند مردم را با گروههای دارای ظرفیت مرجع شدن همچون هنرمندان و ورزشکاران و... ایجاد کرده است. همچون یک واسطه فعال برای این گروهها امکان عمل و کنش مؤثر را نیز فراهم کرده است.
جامعه دیروز ما جامعهای بوده با محدودیت گروههای مرجع، به میزانی که از جامعه سنتی به جامعه پیچیده و مدرن عبور میکنیم بر تعداد، حجم، کیفیت و کمیت گروههای مرجع اضافه میشود. یکی از دلایل عمده آن حضور مؤثر تکنولوژیهای نوین ارتباطی بهویژه رسانهها است.
بهزعم نویسنده این تکثر عارضهای به همراه دارد و آن چند مرجع بودن افراد جامعه است اما این موضوع هم شاید بهتنهایی مشکلی ایجاد نکند اما درجایی که تعارض بین ارزشهای این گروهها ایجاد میشود فرد را دچار مشکلات ریشهای در حوزه اندیشه، احساس و رفتار میکند. موضوعی که گاه ما با عنوان بیهویتی، هویتهای آمیخته و امثال آن در حوزه مسائل فرهنگی به آن میپردازیم.
وقتی بین این گروههای مرجع بهعنوان عنصر هویتبخش، تعارض وجود دارد؛ فرد کنش تعارضی پیدا میکند. فرد تا یک دوره میتواند این کنش تعارضی را ادامه دهد، اما بعد به نفع یک گروه و علیه گروه مرجع دیگری عمل میکند. فرض کنید که اگر ما 10 گروه مرجع مانند هنرمندان، ورزشکاران، روحانیون، روشنفکران، کارمندان، دانشگاهیان، زنان، نخبگان و... داشته باشیم، شک نباید کرد که رسانهها و تکنولوژیهای ارتباطی به این تعارضات دامن زده و در تشدید و تقویت آن نقشی بسیار مؤثر داشتهاند.
وقتیکه بین این گروهها، پیوستگی اجتماعی و فرهنگی وجود ندارد و در مقابل صفبندی اجتماعی به وجود میآید مثلاً خانواده در مقابل مدرسه، روحانیت در مقابل روشنفکری و همه این موارد در مقابل هنرمندان و هنرمندان در مقابل توریستها و.. قرار میگیرند، یک نوع به هم ریختگی در این سیستم به وجود میآید، فردی که با این مجموعه ناهماهنگ روبرو است، برای انتخاب و تبعیت از گروه مرجع مناسب دچار تعارض و به هم ریختگی میشود.
جایگاه بسیاری از گروههای مرجع در جامعه ایرانی بهواسطه معیارهای سنتی و پذیرفتهشده تودهای بود و بعضاً هست. اما بسط رسانههای مدرن در جامعه، موجب شد سرعت تغییر و تبدل در جامعه ایرانی از جامعه تودهوار سنتی که انتخابهایش صرفاً عقلانی نبود به سمت جامعه مدرن شتاب گیرد. ویژگی این جامعه رشد عقلانیت محض و یا حتی عقلانیت ابزاری است. در این تحول دیگر معیارهای سنتی انتخاب گروه مرجع جایی ندارد. ملاک مردم در انتخاب گروههای مرجع توسط مردم، همخوانی با سبک زندگی فعلی آنها یک ضرورت است. ممکن است مثلاً در سبک زندگی فعلی او روحانیان بهعنوان گروه مرجع جایگاهی نداشته باشد، اما هنرمندان و یا مثلاً کارشناسان اقتصادی و بورس نقش بیشتری ایفا کنند.
بر اساس نظریات حوزه رسانهها یکی از کارکردهای رسانه در دنیای مدرن تغییر نظام ارزشی جامعه است. رسانهها بدون محدودیت و ممنوعیت در حال شکلدهی به نظامهای ارزشی جامعه هستند. در چگونگی این اتفاق بحث نمیکنیم اما نتیجه آن مهم است. وقتی نظام ارزشی جامعه دگرگون میشود، بهصورت طبیعی در انتخاب گروههای مرجع و یا جایگاه آنان نیز تغییراتی ایجاد میشود. بهطور مثال وقتی ایثار و فداکاری و از خود گذشتگی جزء ارزشهای حاکم جامعه است بهطور قطع ممکن است فرماندهان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس جزء گروهای مرجع جامعه باشند یا وقتی دینداری، تدین و اخلاقیات در ارزشهای حاکم جامعه تعریف شود، بهصورت طبیعی روحانیان در بین گروههای مرجع در رتبههای نخست خواهند نشست، اما اگر منافع مادی و اقتصادی جای ارزشهای قبلی را گرفت و یا اقتصادمحور فعالیتهای روزمره مردم را شکل داد، بهصورت طبیعی ارزشهای مادی ملاک قرار میگیرد و به همین میزان رویگردانی از گروههای مرجع قبلی و روی آوردن به گروههای مرجع جدید مثل صاحبنظران اقتصادی، افراد سرمایهدار، صاحبان صنایع و ... مورد توجه قرار میگیرد. در این بین در این تغییر و تبدل ارزشی یکی از عوامل خیلی مهم ابزارهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی هستند که روند تحول در ارزشهای جامعه را سرعت بخشیدهاند.
یکی از نکات دیگری که نیازمند مطالعه بیشتری است و بدواً به ذهن میرسد، مرجعیتها در دنیای امروز رو به تخصصی شدن پیش میرود با این توضیح که چون گروههای مرجع نو تولید میشود و فرد نیز با استفاده از ابزارهای مدرن و از جمله تکنولوژیهای ارتباطی به سهولت به اندیشه، آرا و نگرشهای آنان آشناست و دسترسی دارد، بهراحتی میتواند در هر حوزه تخصصی برای خود گروه مرجع تخصصی انتخاب کند. مثلاً در حوزه سیاسی به گروه مرجع این حوزه وابستگی و دلبستگی داشته باشد، در حوزه فرهنگی به گروه مرجع دیگر در این حوزه و همینطور در سایر حوزهها. این در حالی است که گروه مرجع در دنیای سنتی یک گروه و یک مرجع مشخص بود که نقش محوری داشت مثل روحانیان در دهههای قبل. این پدیده میتواند هم مفید باشد و هم مضر.
«گروههای مرجع چندگانه» (multi reference group) به این معنا است که در جامعه مدرن و جدید، اساساً هر فرد، گروههای مرجع متعددی دارد، در حوزههای مختلف باز این تعدد بیشتر میشود؛ بهعنوانمثال همانطوری که فرد در انتخاب از پدر، استاد، دوست خود تأثیر میپذیرد خود او هم فکر میکند. در حوزههای مختلف هم این گروههای مرجع متعدد هستند. بهعنوانمثال اساتید دانشگاه در عرصه فکری یا تا حدی هم در عرصه سیاسی گروه مرجع هستند، ولی در عرصه اقتصادی اینطور نیستند و در انتخاب شغل مرجع نیستند، در عرصه انتخاب همسر خیلی جدی نیستند و اصلاً اینطور نیست که بگوییم اساتید دانشگاه در عرصه فکری موفق هستند و در عرصه خانوادگی معلوم نیست که موفق هستند. برعکس روحانیون در عرصه دینی خیلی برجستهاند، ولی در عرصه سیاسی این برجستگی را کمتر دارند یعنی باز در عرصه سیاسی گروه مرجع هستند، اما در عرصه دینی برجستگی آنها بیشتر است. بنابراین در حوزههای مختلف، افراد گروههای مرجع مختلف میتوانند داشته باشند و دارند.
در هر حوزهای هم افراد گروههای مرجع متعدد دارند، در فضای جدید که تکثر اجتماعی پیشآمده و گروهها و ارتباطات متکثر هستند و حوزههای عمل و تفکر متکثر و متنوع است، در گروه مرجع، تنوع بیشتری پیداکرده و به همین جهت هم نمیتوان قضاوت کرد که مثلا روحانیت از گروه مرجع و مرجعیت افتاده است. بله روحانیت زمانی هم رهبر دینی این مردم و هم پناهگاه عاطفی و نیز معلم مردم بود، یعنی یک روحانی باسواد، امین روستا و بانکدار روستا بود؛ یعنی افراد پول خود را پیش او به امانت میگذاشتند، بهطور طبیعی روحانیت نه اینکه لزوماً اعتبار آن از بین رفته و دیگر آن جایگاه را ندارد، بلکه جامعه عوضشده است، همانطوری که کارکرد خانواده عوضشده، روحانیت هم بخشی از کارکرد خود را به بخشهای دیگر جامعه واگذار میکند، اما در آن کارکردهایی که اختصاص به روحانیت دارد مثل رهبری دینی، رهبری اجتماعی و تا حدی کنشگری در عرصه فرهنگ و علم در آنجا کموبیش جایگاهی دارد؛ اگرچه در آنجا به چالشهایی هم کشیده شده و در بعضی از گروهها حتی در عرصه دینی مثلاً در بخشهایی از جامعه دانشجویان در عرصه دینی، روشنفکران دینی جایگاه برتری دارند تا روحانیت؛ اما در عموم جامعه لزوماً اینطور نیست و بههرحال در عرصه فرهنگ دینی، روحانیت جایگاه خودش را دارد. بنابراین این تکثر و تنوع باعث میشود که نتوان بهطورکلی راجع به مرجعیت یک گروه به شکل مطلق قضاوت کرد.» (هاشمی، 1385)
باید بپذیریم که این تحول در اثر تحولات نظام ارزشی، نظام فرهنگی و سبک زندگی مردم است که تکنولوژیهای نوین ارتباطی در آن نقشی بسیار مهم و گسترده و عمیق دارند.
گروههای مرجع منفی گروههایی هستند که فرد سعی میکند رفتاری معکوس نسبت به خواستههای آنان داشته باشد. در شرایطی که این گروههای مرجع نیز در جامعه فعالاند، تکنولوژیهای نوین ارتباطی این امکان را فراهم میکند که افراد بتوانند رفتار و اندیشه و ارزشهای خود را در جهت مخالفت با این گروههای مرجع سامان داده و آن را بروز و ظهور دهند. عرصههای رسانهای مدرن و فضای مجازی این امکان را برای همه افراد فراهم کرده است.
پدیده نوینی که در سایه توسعه تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی شکلگرفته است، کوچ گروههای مرجع واقعی به فضای مجازی است. این کوچ دوسویه دارد: 1. گروههای مرجع هویت دار و اصالتدار در فضاهای الکترونیک و مجازی پایگاه یافته و به قدرت و نفوذ آنها و تعاملاتشان با افراد جامعه افزودهشده که این پدیده مثبتی است. 2. گروههای مرجع بیهویت و بیاصالتی در فضاهای مجازی شکلگرفته که مبنای شکلگیری آنها منافع ناپیداست و شناخت آنها نیازمند دانش و مهارت است. این نوع دوم میتواند متضمن چالشهای نوینی باشد که برخی از آنها خود را در جامعه نشان داده است.
«گروههای مرجعی پیدا میشوند که بیش از آنکه در فضای واقعی باشند، در فضای مجازی هستند. بیش از اینکه در محله باشند در رسانهها هستند. بیش از اینکه بازی اجتماعی بکنند، بازی اقتصادی میکنند. بیش از اینکه بازی فرهنگی کنند، کنش سیاسی انجام میدهند. بنابراین این جابجایی گروههای مرجع تولد گروههای جدید را هم موجب میشود». (آزاد ارمکی، 1397)
یکی از تأثیرات توسعه تکنولوژیهای ارتباطی در حوزه گروههای مرجع، تغییر رویکرد گفتمان آنالوگ، یکطرفه و از بالا به پایین به دیالوگ، دوطرفه و تعاملی است. روشن است که در بافت جامعه سنتی و گروههای مرجع سنتی به دلایلی که جای پرداختن به آن در این مختصر نیست ما شاهد گفتمان یکطرفهایم. اندیشهها، نگرشها و رفتارهایی از گروههای مرجع سر میزند که جای چونوچرا ندارد، فرصت، مجال و ابزار نقد و بررسی آن فراهم نیست، امکان تعامل دوسویه درباره آنها وجود ندارد. اما تکنولوژیهای نوین ارتباطی این امکان را فراهم آورد است که اندیشه، نگرش، ارزش و رفتار گروههای مرجع اولاً در معرض قضاوت داوری وسیع قرار گیرد، موردگفتگو و نقد قرار گیرد و احتمالاً در یک فضای دوطرفه و تعاملی موردقبول یا رد قرار گیرد. حتماً این فضا الزاماتی به بار میآورد و بدیهیترین آن این خواهد بود که رقابت پنهان بین گروههای مرجع را افزایش خواهد داد و بهطور طبیعی قدرت اقناع هر گروه مرجع زمینه پذیرش یا طرد او را در جامعه فراهمم خواهد آورد. مثال روشن آن روحانیان و بزرگان مذهبی و مقایسه شرایط مرجعیت فکری آنها در دهههای اخیر با شرایط امروزی است.
منابع
مجید خبازی نیاسر: پژوهشگر و مدرس حوزه ارتباطات و رسانه