پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
صبح قدری در کیفیت مذاکراتی که امروز عصر با صاحبمنصبان انگلیسی باید کرد گفتوگو کردیم و من بیرون رفته بلیت یک لژ برای تئاتر فرانسه برای روز یکشنبه گرفتم.
بعد از ناهار و چای به سفارت رفتیم. یک ژنرال و یک صاحبمنصب دیگر انگلیسی بر حسب قرارداد سابق با ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه] اینجا آمدند؛ به واسطه اینکه قبلا ممتازالسلطنه را دیده و اظهار مساعدت کرده بودند. کلیتا چنین وانمود میکردند که وزارت جنگ انگلیس نظریاتش بهتر از وزارت خارجه است و ممکن است در کابینه، وزیر جنگ که شخص بانفوذی است (چرچیل) بتواند در باب ایران مفید واقع شود. باری صحبتهای خوب کردیم و آنها را مسبوق کرده، آنها هم وعده دادند که وزیر جنگ را مسبوق کنند، ولی گفتند «ما مدعی نیستیم که بتوانیم یکمرتبه اوضاع را تغییر بدهیم؛ امیدواریم بتوانیم تاثیری داشته باشیم.» دیگر نمیدانم چه اندازه مطلب اهمیت دارد. به هر حال تکلیفی به جا آوردیم.
بعد میرزا حسینخان رفت که با مسیو هربت صحبت کند. ما با مشاور [وزیر خارجه] و انتظامالملک به گردش رفتیم. کتاب «بیطرفی» امروز از طبع خارج شده، به ضمیمه ترجمه رساله پرفسور برون.
مسئله مسافرت شاه خاصه اینکه نصرتالدوله هم همراه او خواهد بود ما را در فکر و اندیشه دارد که از روی چه ماخذ و منتج چه نتیجه است. عجالتا منتظر جواب تلگرافات خود به طهران هستیم. اما آیا جواب میرسد؟ و اگر برسد تعیین تکلیف ما را میکند یا نه؟
بعد از شام رفتیم که سینمای جشن تماشا کنیم، بلیت نبود.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۱۷۷.